موسیقی پاپ با صدای بلند در ماشین سانروفدار در حال پخششدن است و دختر و پسر جوان در حالی که خیلی خوشحالند با خواننده همصدا میشوند که یکدفعه پسر جوان از پشت فرمان ماشین به روی ما اسلحه میکشد که اگر به همسرش چپ نگاه کنیم، حتماً ما را میکشد. چرا؟ چون ما باید با دیدن این ویدئو، به این حجم از دوستداشتن غبطه بخوریم و این میزان از ناموسپرستی را تحسین کنیم!
ما خیلی وقت است که به تماشای آدمهایی که خودشان را به این حال و احوال زدهاند، عادت کردهایم. خیلی جدی آنها را دنبال میکنیم، عکسهایشان را لایک میکنیم و برایشان کامنت میگذاریم. آنقدر به این کار ادامه میدهیم تا آنها هر روز تصاویر بیشتری از شیرینکاریهایشان را با ما به اشتراک بگذارند و با قلبی سرشار از خودسلبریتیپنداری و اعتماد به نفس، با سلاح سرد و گرم و با شوخی و خنده تهدیدمان کنند.
محسن افشانی یک بازیگر و مجری جوان تلویزیونی است که هیچوقت نتوانست در حرفهای که انتخاب کرده موفق باشد یا حداقل آنقدر که دلش میخواهد، دیده شود. او آخرین بار در سال ۹۵ در قاب تلویزیون دیده شد و حالا نزدیک سه سال است که هیچ فضای رسمیای برای دیدهشدن به او داده نشده است. اما این بازیگر بسیار جوان در این سه سال تلاش کرده رسانه خودش را داشته باشد و عطش دیدهشدنش را برطرف کند که البته موفق هم شده است؛ صفحه اینستاگرام او در حال حاضر یک میلیون و ۶۰۰ هزارنفر بازدیدکننده دارد و این یعنی محسن افشانی به خواسته خودش رسیده است. حالا او هر روز برای این یک میلیون و ۶۰۰ هزارنفر تصاویری از خوشگذرانی خودش و همسرش را منتشر میکند و وانمود میکند آدمی ثروتمند، خوشبخت و خوشحال است و با اینکه سرش در زندگی خودش است، دیگران فقط دنبال این هستند که برای او حاشیه درست کنند.
فعالیت مجازی او چیست؟ انتشار عکسهای عروسیاش، ماشینسواریاش و دابسمشساختن در کنار همسرش؛ طوری که اگر شما نام او را در گوگل جستوجو کنید، پیشنهادهای گوگل به شما این است: «محسن افشانی و همسرش در استخر»، «محسن افشانی و همسرش در ترکیه»، «ماجرای بازداشت محسن افشانی و همسرش در ورزشگاه آزادی» و...
شاید هزینه تماشای این رفتارها برای ما فقط یک لایککردن باشد اما برای محسن افشانی و همسرش پول نقد است. ما ویدئوهای آنها را تماشا میکنیم و شاید حتی در ذهنمان آنها را تحقیر و سرزنش هم بکنیم اما همین باعث میشود که بازدید ویدئوهای آنها بالا برود و از همین راه برای صفحهشان آگهی بگیرند و هر روز به این فکر کنند که با چه ترفندی بازدید بیشتری برای صفحهشان بگیرند. به هر حال بازدید بیشتر برای آنها به معنی آگهی بیشتر و در نهایت پول بیشتر است.
اما با انتشار آخرین ویدئو تیر، این فعال اینستاگرامی جوان به سنگ خورد. او از یک خواننده پول گرفته بود که برای آهنگ جدیدش تبلیغ کند. سناریوی تبلیغ چیست؟ محسن افشانی و همسرش در اتومبیل شخصیشان بنشینند و در نهایت شادمانی و سرخوشی با موسیقیای که در فضای ماشین پخش میشود همخوانی کنند. خواننده میخواند: «کسی چپ نگاش کنه، طرفش منم، من. عشقمو بد صداش کنه، طرفش منم، من …» که درست در این لحظه محسن افشانی اسلحهای که طرح یک ماکارف روسی است از جیبش در میآورد و پس از آن یک چاقوی جیبی را از ضامنش در میآورد و به مخاطبش میگوید که کسی حق ندارد به همسرش بد نگاه کند!
اما این آوازخواندن و خوشحالی دوام چندانی برای محسن افشانی نداشت. پس از انتشار این فیلم او توسط پلیس فتا دستگیر و روانه زندان اوین شد و ویدئو به سرعت از صفحه اینستاگرام او حذف شد. هرچند که به نظر میرسد او در حال حاضر از زندان آزاد شده است.
محسن افشانی نماینده آدمهایی است که فضایی برای دیدهشدن نداشتهاند و آنچه درباره او مشخص است، فریاد «مرا ببیند» است. محسن افشانیها در فضای مجازی روز به روز در حال تکثیر شدن هستند و هر روز شوریدهحالتر میشوند و ما با لایککردنها و پیگیریهایمان محسن افشانیها را شوریدهتر میکنیم تا جایی که دیگر احتمالاً ما را قورت دهند!