رابطه تنگاتنگ بین انرژی و مسائل بینالمللی در دو قرن گذشته پارادایمهای بینالمللی خاص خویش را به وجود آورده است و امنیت کشورها را در پیوندی غیرقابل تردید با مسائل بینالمللی قرار داده است. لذا انرژی و امنیت ملی دو مقوله به هم پیوسته قلمداد میشوند. در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم، یک پارادایم جدید در باب انرژی در حال شکلگیری است که متأثر از تحولات فناوری و زیستمحیطی و همچنین میزان دسترسی به منابع سوختهای فسیلی و تقاضای جهانی است. در این بین سهم رو به رشد گاز طبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان از ۲۳.۷ درصد در ۲۰۱۱ به ۲۸ درصد در ۲۰۳۰ نشاندهنده اهمیت روزافزون گاز طبیعی است.
پارادایم گاز طبیعی، مبتنی بر افول عصر نفت است و کشورها را در معرض یک انتخاب قرار داده است. ایران با داشتن دومین ذخایر گازی جهان در این فرآیند جایگاه مهمی را دارد. از نظر تولید گاز طبیعی، ایران جایگاه معتبری در جهان دارد ولی به دلیل مصرف بیرویه داخلی و عادت مسرفانه در کلیه زمینههای صنعتی – خانگی – تجاری متأسفانه با توجه به تولید بیش از ۵۰۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی در روز در کشور، مقدار زیادی از آن به دلیل بالا بودن شدت انرژی هدرسوزی میشود. این ظرفیت عظیم به جای خود به قدرت سیاسی و اقتصادی مناسب تبدیل شده است. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که علیرغم سرمایهگذاری و توسعه صنعت گاز طبیعی در کشورهای اصلی رقیب ایران در این عرصه، یعنی قطر و روسیه، ایران اقدامی برای بهرهبرداری از این مزیت اقتصادی انجام نداده است.با بررسی عملکرد روسیه متوجه می شویم که چگونه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق با روی کار آمدن نظام جدید مدیریتی در روسیه و ابتکارات پوتین، این کشور توانسته است نقش برجستهای در تأمین انرژی اروپا ایفا کند و پیوندی بین اقتصاد و امنیت روسیه و اقتصاد و امنیت اروپا برقرار کند. از سوی دیگر کشور قطر با توسعه گسترده میدان گازی گنبدشمالی که با پارسجنوبی ایران مشترک است سعی دارد به عنوان قطب اصلی اقتصادی در جنوب خلیجفارس تبدیل شود یا صادرات LNG نقش جهانی برجستهای در اقتصاد و امنیت قطر ایفا کند. این کشور همچنین توانسته است با صادرات گاز طبیعی از طریق خط دولفین به کشورهای همسایه خود اهمیت منطقهای خویش را ارتقا بخشد.
در این بین با بهرهگیری از اهمیت امنیت طبیعی، ایران میتواند جایگاه راهبردی خود را در عرضه گاز جهان (همانند نفت) ارتقاء بخشد. در واقع کشورهای جهان برای تضمین عرضه مداوم و پایدار گاز طبیعی از ایران، جایگاه جهانی کشور را مناسب با خایر آن در پارادایم جدید امنیت انرژی جهانی (پارادایم گاز) درک خواهند کرد. بهطوری که تداوم ثبات در اقتصاد و صنعت گاز ایران که مستلزم ارتقاء امنیت ملی و منطقهای ایران است از اولویتهای کشورهای طرف تجارت گاز با ایران قرار خواهد گرفت. این دقیقاً الگویی است که کشورهای قطر و روسیه با تمسک به آن امنیت ملی و منطقهای خویش را ارتقاء دادند. در واقع این کشورها از آنجا که عرضهکننده عمده گاز جهانند امنیت ملی و منطقه ایشان تبدیل به یک الزام برای کشورهای طرف تجاریشان شده است تا از این طریق از امنیت عرضه گاز مورد نیازشان اطمینان یابند.
ایران نیز به عنوان دومین کشور صاحب عظیم ترین ذخایر گاز جهان میتواند با استفاده از همین الگو جایگاه جهانی خویش را به عنوان نه تنها صادرکننده عمده نفت که یکی از صادرکنندگان عمده گاز تثبیت کند و از این طریق در کنار تعامل سازنده با کشورهای عمده جهان امنیت ملیش خویش را در زمره منافع طرفین تجاری خویش قرار دهد.
میتوان دریافت که کشورمان با وجود برخورداری از موقعیتها و نقاط قوت مناسب در عرصه بهرهگیری از ابزار انرژی در جهت حضور مؤثر در معادلات بینالملل، هنوز به جایگاه شایسته خود در این حوزه دست نیافته است، که این امر نتیجه فقدان یک دیپلماسی انرژی قوی و کارآمد است.
از این رو ایران به عنوان یکی از تأمینکنندگان انرژی جهان باید همانند سایر ملل برای چنین فردایی و چنین آیندهای خود را مهیا سازد. عصر نفت به پایان خود نزدیک میشود و ایران را با جایگزین خویش یعنی گاز طبیعی رها خواهد کرد. اما ایران به عنوان دارنده دومین ذخیره گاز جهان تا چه میزان اقتصاد خویش را یا حداقل آینده اقتصاد خویش را از نفت به گاز سوق داده است؟
کشورهایی چون روسیه و قطر به عنوان سایر دارندگان ذخایر عمده گاز طبیعی جهان پایه اقتصاد خویش را به سمت گاز طبیعی تغییر جهت دادهاند و با صادرات آن توانستند نقش عمدهای در بازار جهان برای خویش ایجاد کنند و به کمک آن بحرانهای مختلفی را پشتسر بگذارند.
روسیه از گاز به عنوان ابزار بازسازی اقتصاد رو به افول خود پس از شوروی استفاده کرد و توانست به کمک گاز، اقتصاد روسیه را نجات دهد و با بسط و توسعه صنعت گاز خویش، خونی تازه در رگهای اقتصاد فرسدوه روسیه جاری کند. همچنین با بهرهگیری از صادرات گاز اقتدار روسیه را به عنوان کشور تأثیرگذار عمده در اروپا بازسازی کند. این پیوند موجب استحکام و تقویت امنیت ملی روسیه شد، بهطوری که کشورهای اوپایی و روسیه به یک نظام امنیتی مهم و پیوسته تبدیل شده اند.
قطر نیز با بهرهگیری از این موقعیت سعی دارد در منطقه، خود را به عنوان قطب عمده اقتصادی در خلیجفارس مطرح کند و با بهرهگیری از درامدهای حاصل از آن، خود را به عنوان یکی از وزنههای بازار انرژی گاز طبیعی معرفی کند. قطر با بسط و توسعه صنعت گاز خویش توانست جایگاه پنجم را در بازار گاز برای خویش تعیین نموده و از منافع آن بهرهمند شود.
ایران اما علیرغم برخورداری از این مزیت اقتصادی در بازار انرژی به جای بهرهمندی از آن به عنوان یک منبع کسب درآمد که به راحتی میتواند جایگزین صنعتنفت شود، صرفاً به مصرف بیرویه آن میپردازد بهطوری که طبق آمار BP در سال ۲۰۰۹ روند مصرف گاز طبیعی ایران از تولید آن پیشی گرفته است. همچنین طبق آمار BP در سال ۲۰۱۱ تولید و مصرف گاز طبیعی ایران بههم نزدیک شده و در حدود ۱۲۴ میلیون تن شده است.
لذا با ادامه این روند و تحول پیشرو در نظام انرژی جهان، نمی توان آینده مطلوبی را برای صنعت انرژی کشور پیشبینی کرد. گاز تنها یک منبع اقتصادی نیست، بلکه در این تحول نظام انرژی جهان، نقشی استراتژیک خواهد داشت. نقشی که میتواند جایگاه ایران را در آینده جهان تثبیت و امنیت آن را تضمین کند. از اینرو توجه به ابعاد استراتژیکی گاز به موازات ابعاد اقتصادی آن دارای اهمیت است. علیرغم این، بررسیها نشان میدهد در این رقابت تنگاتنگ قطر و روسیه حداکثر تلاش خویش را برای توسعه این صنعت استراتژیک و بهرهمندی از آن در نظام نوین انرژی جهان انجام میدهند اما ایران صرفاً به مصرف بیرویه این ثروت خدادادی میپردازد و برای دستیابی به ثبات در یک جایگاه مطلوب تلاشی نمیکند.