یکی از نمونه های تاریخی جامعه شناسانه ای که در آکادمی های این علم به تفصیل مورد بررسی قرار میگرد ظهور
دیکتاتوری هیتلر در آلمان است. این رویداد از جوانب زیادی عحجیب و البته جذاب و بعضا هیجان انگیز است . بدون ورود به این پرونده ، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که در سال های بین 1923 تا 1933 که هیتلر به باشگاه رسمی قدرت این کشور وارد می شود ،وضعیت اقتصادی آلمان بسیار ضعیف و مواجه با یک بحران همه جانبه بود. از طرف دیگر آلمان بدلیل شکست درجنگ دوم جهانی مورد تمسخر و شماتت کشورهای متخاصم قرار دات و از این روی غرور آلمانی ها لکه دار شده بود.
وضعیت این روزهای اقتصادی کشورمان تحت تاثیر القای احتمال خروج ترامپ از برجام، تنش های منطقه ای و صد البته آشفته بازار اقتصادی و ناکامی تقریبی دولت در مدیریت اقتصاد ، همه و همه شرایطی را فراهم آورده است که می توان از آن با نام بحران سیاسی یاد کرد.
هر چند در کشور ما بدلیل حاکمیت ولایت فقیه هیچ گاه امکان ظهور دیکتاتوریسم وجود ندارد اما وجود نشانه هایی از جریان سازی های اجتماعی سیاسی برای کسب قدرت توسط اقتدارگرایان را نمی توان انکار کرد. یک نمونه از این جریان سازی ها یقینا سخن از قدرت گرفتن نظامیان است. نگارنده معتقد است که گویندگانی که آرزوی حاکمیت نطامیان را در سر می پرورانند ، تبعات چنین رویدادی را هم درک میکنند که نیازی به تفصیل هم ندارد.
بهر حال بد نیست سابقه ای از اظهار نظر برخی از اصولگرایان را به همراه معنی یابی مواضعشان را مقدمتا ذکر کنیم:
1-
محمد علی پورمختار از فرماندهان اسبق سپاه ، شاید نخستین کسی از اردوگاه اصولگرایان بود که بعد از تظاهرات خیابانی دی ماه سال 96 به یکباره حضور یک نظامی در راس امور اجرایی کشور را مطرح کرد. هرچند قبل از او نظامیان سابق مانند قالیباف و محسن رضایی و شمخانی و.. بارها و بارها بخت خود برای حضور در کسوت ریاست جمهوری را آزموده بودند اما این بار در شرایطی که هنوز سه سال تا انتخابات سال 1400 باقی است به یکباره بحث حضور
یک نظامی به عنوان رییس جمهور به صورت جدی و سلسه مراتبی مطرح میگردد.
هر چند آن روزها می شد چنین استنباط نمود که این اقدام می تواند به نوعی تست پیش از موعد افکار عمومی برای آن روزهای سخت رقابت بوده باشد اما مباحث سلسله واری که متعاقب طرح عمومی این فکر و ایده توسط اصولگرایان رسانه ای شده است ، خبر از عزمی جدی برای آماده سازی شرایط سیاسی کشور برای بروز چنین رویدادی می دهد .
2-
ابراهیم فیاض از دیگر افرادی بود که از آمدن یک نظامی در 1400 گفت. فیاض اکنون جزو حلقه نخست تئوری پردازی برای سعید جلیلی و بالاخص جبهه پایداری است. اهمیت سخنان او در این است که پایداری ها معمولا تاکنون با کاندیداهای نظامی اصولگرایان مخالف بوده اند. اما ظاهرا شرایط به گونه ای شده که آنها نیز مشتاقانه در حال تئوریزه کردن چنین رویدادی هستند. او در تحلیلی که کاملا مبتنی بر مشابه سازی وضعیت کنونی مان با وضعیت آلمان بعد از جنگ اول جهانی است در پاسخ به سئوالی در خصوص چرایی لزوم چنین رویدادی می گوید: موقعی که یک کشوری که انقلاب کرده، در امور داخلی و خارجی دچار بحران میشود، یعنی خارجی ها به شدت بر سرش میزنند و هر کاری میکند، شکست میخورد. در داخل هم ناکارآمدی دارد. مشابه تاریخی اش دقیقا بعد از مشروطه و زمان دولت قاجار است که ایران اشغال میشود، خارجی های میخواهند ایران را بین خود تقسیم کنند، بُعد داخلی هم به شدت دچار بحران و ناامنی به شدت در حال افزایش است. در کشور دنبال کسی میگردند که از بُعد داخلی به امنیت برسیم و در بُعد خارجی به عزت) او با مقایسه برجام با شرایط خارجی تحمیلی در دوران مشروطه به کشور مدل رضاخانی برای تضمین بخشی به امنیت داخلی و خارجی را پیشنهاد میکند که مردم در مواجهه با این حجم از تخریب عزت شان و نیز ناامنی های اجتماعی اقتصادی ترجیح می دهند یک دیکتاتوری نظامی امنیت شان را تامین نماید.
فیاض معتقد است :
دیکتاتوری نوساز، یعنی نوسازی جامعه میخواهد ایجاد کند. میخواهد در اداره کارش انجام شود، یعنی فقر نباشد، شغل جدی ایجاد شود. الان هرچه رهبری میگوید «ساختار اقتصادی درونی»، اینها گوش نمیکنند. بحران خشکسالی با دیکتاتوری دیکتاتوری حل می شود. دیکتاتوری یعنی کسی بیاید و توزیع آب را تنظیم کند. این کار یک فکر متمرکز میخواهد. البته دیکتاتوری برعکس استبداد است و ما یک وقتهایی این را قاطی میکنیم.
3-
حسین الله کرم رییس سابق گروه موسوم به
انصار حزب الله که خود از سرداران اسبق سپاه نیز هست در توضیح چرایی حضور یک نظامی در کسوت ریاست جمهوری چنین می گوید. هر چند تفاوت سخنان او با دیگران آوردن نام حاج قاسم سلیمان به عنوان نمونه ای مطلوب از چنین کاندیداهایی است. او معتقد است: شرایط منطقه ایجاب میکند فردی استراتژیک بر سر کار باشد نظامی استراتزیک هم هست. مردم ایران میخواهند ما وظیفه استراتژیک خود در منطقه را اجرا کنیم و یک نظامی بهتر میتواند این مدیریت استراتزیک را انجام دهد. مردم توانایی استرتژیک سلیمانی را دیدند که چگونه با بکارگیری غیر ایرانیان اما معتقد به انقلاب توانست تحول اجاد کند در منطقه با کمترین منابع بیشترین منافع را عاید کشور نمود.
راه حل نظامی برای مشکلات کشور
از بیان سخنان این دوستان سیاسی که اتفاقا هر روز بر تعداد آن ها نیز افزوده میشود چنین بر می آید که آنها به این جمع بندی رسیده اند که:
الف. وضعیت اقتصادی کشور نه با تئوری های علمی بلکه با یک دولت مقتدر نظامی سامان می یابد.
.ب.تهدید امریکا برای خروج از برجام، تبعات شرایط امنیتی –نظامی منطقه خاورمیانه و همچنین تهدیدات حمله نظامی آمریکا به ایران، همگی، تنها با بر سر کار بودن یک دولت نظامی امکان رفع و رجوع دارد نه یک دولت عادی.
.ج. نشانه های بحران اقتصادی در کشور مانند پرواز نرخ دلار و خروج سرمایه های کلان از کشور در قالب دلار و یورو زمینه های سوق افکار عمومی به احساس نیاز برای یک دولت نظامی را تشدید خواهد کرد. اگر به مقالات این روزهای کیهان سری بزنید، آشکارا سخن از لزوم خروج از برجام میزند. آشکارا دولت را تحریک می کند که در مقابل تهدیدات ترامپ، با همان ادبیات وارد میدان شود و..
بنابراین اصولگرایان احتمالا از وضعیت هایی چون بحران دلار و طلا، تهدیدات ترامپ برای خروج از برجام و.. که این روزها با آن مواجهیم خرسندند چرا که آن را غنیمتی برای تحقق آرزوی چند دهه ای خود می بینند. آیا تا 1400 شاهد تداوم این بحران ها و البته صدای پای یک نظامی در پاستور خواهیم بود؟