مردم سالاری آنلاین جمعه سیاه را تحلیل و بررسی میکند.
جمعه سیاه یا «
بلک فرایدی» که چند سالی است در ایران هم باب شده، چیست و چه فلسفهای دارد؟ آیا برگزاری حراج جمعه سیاه در ایران، پایه و اساسی دارد یا اینکه ما با نوعی تقلید صرف، یک وارداتِ فرهنگیِ بیمعنا و بعضاً نوعی «سیاهبازی» روبرو هستیم؟
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، جمعه آخر ماه نوامبر در کشورهای غربی، «
بلک فرایدی» نامیده میشود. برای آمریکاییها، جمعه سیاه، روز بعد از «روز شکرگزاری» است.
روز شکرگزاری، یک تعطیلی ملی در آمریکا است که در این روز مردم به شکرانه اتمام برداشت محصولات کشاورزی، جشن میگیرند. مردم آمریکا از سال ۱۷۸۹ میلادی، این روز را جشن گرفتهاند.
جمعه سیاه، روز آغاز خریدهای کریسمس و سال نوی میلادی در آمریکا و سایر کشورهای مسیحینشین است و به همین دلیل، فروشگاههای بزرگ، دست به حراج میزنند تا فروش محصولات خود را افزایش دهند.
از قدیمالایام در پایان جشنها و فستیوالهای روز شکرگزاری در آمریکا، بابا نوئل وارد فستیوال میشد و به این ترتیب به همگان یادآوری میشد که کریسمس نزدیک است. در آمریکا، تعطیلات بعد از روز شکرگزاری،
تعطیلات کریسمس است و به همین دلیل، روز شکرگذاری روز مهمی محسوب میشود. جمعه سیاه دقیقاً آغاز فصل خرید برای کریسمس است و با رواج صنعت تبلیغات، این روز به یک روز مهم برای اکثر خانوادههای غربی تبدیل شده است.
مردم در
جمعه سیاه به خیابان هجوم میبرند تا زودتر خود را به فروشگاهها رسانده و اجناسی که تخفیف خوردهاند را خریداری کنند. در جمعه سیاه، خیابانها شلوغ میشود، پیادهروها با ازدحام شدید جمعیت مواجه میشود و فروشگاهها به صحنه زد و خورد مشتریان تبدیل میشود.
از سال ۲۰۰۸ تاکنون، یازده نفر در آمریکا جان خود را در مراسم حراج جمعه سیاه از دست دادهاند و صدها نفر زخمی شدهاند. گفته شده که اصطلاح «
جمعه سیاه» را ابتدا پلیس فیلادلفیا برای اشاره به تصادفات رانندگی، ازدحامها و زد و خوردهای این روز به کار برد.
پس ابتدا به ساکن،
جمعه سیاه اصلاً معنایی مثبت در آمریکا نداشته است. اما در ادامه، فروشندگان با به کار بردن زیاد این اصطلاح در تبلیغات فراوان خود به آن معنایی مثبت برای حراجهای خود دادند. آنقدر در آمریکا تبلیغات وسیعی توسط فروشگاههای بزرگ بر سر حراج جمعه سیاه صورت گرفت که این مناسبت به فرهنگ سایر کشورهای مسیحینشین هم وارد شد.
با این وجود، حتی در کشورهای غربی نیز انتقادات زیادی به این مناسبت وارد شده است. حراج جمعه سیاه، به نوعی رواج افراطگریانه فرهنگ مصرفگرایی است. مصرفگرایی آنچنان در جمعه سیاسی، قُبحزدایی میشود که مصرفکنندگان در فروشگاهها به سر و کله هم میزنند تا زودتر از دیگران، کالایی را نصیب خود کنند. هجوم به کالاها در جمعه سیاه آنچنان ابعادی به خود میگیرد که هرگونه احترام و آداب اجتماعی از میان میرود. در واقع، بسیاری از مشتریان در جمعه سیاه، شأن اجتماعی و متمدن خود را موقتاً کنار میگذارند تا در حراجهایی که برای فروشگاههای بزرگ سود زیادی به دنبال دارد، مشارکت کنند. اگر بخواهیم دقیق بررسی کنیم، جمعه سیاه، یک مناسبت فرهنگی نیست، بلکه یه مناسبت ضدفرهنگی است.
جمعه سیاه در ایران
علیرغم اینکه ایرانیها فرهنگ بسیار غنی و کهنی دارند اما ما در سالیان گذشته شاهد وارداتهای فرهنگیِ عجیب و غریب نیز در ایران بودهایم. یکی از این واردات فرهنگی، جمعه سیاه است. در زمان جمعه سیاه، هیچ فصل خریدی در ایران وجود ندارد که این روز بخواهد سوتِ آغاز آن باشد. بسیاری از فروشگاههایی که حول جمعه سیاه تبلیغات به راه میاندازند، نه تنها مناسبتی برای آغاز فصل خرید تعطیلات عید نوروز ندارند، بلکه قیمت کالاها خود را در آستانه سال نو خورشیدی بالاتر نیز میبرند!
به جز واردات بیمبنای یک مناسبت خاصِ غربی، هیچ پایه و اساسی برای حراج جمعه سیاه در ایران وجود ندارد. علاوه بر این، در فرهنگ ما ایرانیها، احترام به همنوع همواره جایگاه والایی داشته است و هجوم به سمت یک چیز بدون رعایت شئونات اجتماعی، مذموم شمرده شده است.
ممکن است ایرانیها نیز هنگام سوار شدن بر مترو به سمت صندلیها، هجوم ببرند. مسأله این نیست که این هجومها در ایران صورت نمیگیرد؛ بلکه مسأله این است که هیچ وقت این هجومها، تبلیغ نمیشود و مورد تحسین قرار نمیگیرد. واردات جمعه سیاه به فرهنگ ایرانی، به نوعی نادیده گرفتن این جنبه از ماجرا است. اگر اتفاقاتی که در کشورهای غربی در جمعه سیاه صورت میگیرد، در یکی از شهرهای ایران صورت میگرفت، سیل انتقادات توسط رسانههای کشور به راه میافتاد تا این پدیده زودتر جمع شود. واردات جمعه سیاه به ایران، قبحزدایی از این هجومهای دیوانهوار و کنار گذاشتن آدابِ اصیلِ اجتماعی است.
علاوه بر این، در نحوه حراج جمعه سیاه در ایران نیز ایرادهای اساسی وجود دارد. کاربران شبکههای اجتماعی به این موضوع اشاره کردهاند که تخفیفها اکثراً «تقلبی» و «گولزننده» است. بهعنوان مثال، یک فروشگاهها آنلاین قیمت برخی از اجناس خود را (که اکثراً اجناس بنجلی هم هستند) بهصورت دلبخواهی تا میزان زیادی بالا برده و سپس ادعا کرده که بهعنوان مثال در حدود هشتاد درصد روی قیمت آن جنس تخفیف داده است. این ادعاهای تخفیف در حالی مطرح شده که قیمت نهایی برخی از اجناس هم باز گرانتر از قیمت واقعی آنها است!