امروزه از چهرههای سینمایی و موسیقی گرفته تا چهرههای ورزشی و حتی شاخهای شبکههای مجازی در پی استخدام بادیگاردند تا آنجا که نداشتن بادیگارد نوعی کسر شان به حساب میآید.
در چند دههی اخیر که دستمزد چهرههای هنری و ورزشی به گونهای افسارگسیخته بالا رفته، این توانایی را به آنان، در کنار دیگر ثروتمندان، داده است که بادیگاردهایی تماموقت استخدام کنند تا هم از جان آنان در برابر خطرات احتمالی پاسداری کنند و هماینکه با حضور در کنار آنان در فضای عمومی نوعی شکوه دمودستگاه خود را با مردانی بلندبالا و تنومند، گوشی در گوش و عینک دودی بر چشم، به رخ مردم کوچه و بازار و نیز رقیبان خود بکشند. مردم نیز اندکاندک به حضور آنان و دیدن چهرههایی که دوستشان دارند از فاصلهای چند متری عادت کردهاند و دیگر یادشان رفته که این چهرهها پیشتر به عنوان چهرههایی مردمی شناخته میشدند.
انواع بادیگارد*
به گزارش «
مردمسالاری آنلاین»، بادیگاردها دو دستهاند: یک دسته که دورهی نظامی دیدهاند، مجهز به افشانهی اشکآور و شوکر هستند و در بلندا و پهنای اندام نیز کمابیش هماندازهاند. دستهای دیگر اما دورهی نظامی ندیدهاند، اجازهی حمل سلاح هم ندارند و در بلندی و پهنی اندام نیز با یکدیگر فرق دارند.
دستمزد ۲۴ میلیونی
دستمزد ساعتی این بادیگاردها در کشورهایی چون امریکا دست کم ۱۰۰ دلار و در داخل ایران حدود ۱۰۰ هزار تومان است؛ یعنی یک بادیگارد در ایران برای یک شیفت کاری هشت ساعته حدود ۸۰۰ هزار تومان میگیرد که در ماه مبلغی بالغ بر ۲۴ میلیون تومان میشود. هرچند گویا اگر این بادیگاردها نه روزانه که تماموقت استخدام شوند دستمزدشان کمتر و حدود ۱۰ میلیون تومان میشود.
غیرقانونی، اما در دسترس
در پیش از انقلاب، پاسداری از شخصیتها با شهربانی بود. پس از انقلاب، این مسئولیت به سپاه پاسداران و کمیتهی انقلاب اسلامی سپرده شد. بعدها با ادغام شهربانی و ژاندرمری و کمیته در نیروی انتظامی این مسئولیت به ناجا واگذار شد؛ هر چند در بازهای ۵-۴ ساله باز این مسئولیت به دوش سپاه افتاده بود. به هر روی، اکنون مسئولیت چنین حفاظتهایی در اختیار یگان حفاظت از شخصیتهای نیروی انتظامی است.
به گزارش «مردمسالاری آنلاین»، نیروی انتظامی بارها اعلام کرده است که بادیگارد شخصی و خصوصی برای افراد را برپایهی قانون به رسمیت نمیشناسد و هر کس هم نمیتواند سرخود برای خودش بادیگارد استخدام کند یا گروه حفاظت تشکیل دهد و این کار اصولا غیرقانونی است.
اگر کسی نیازمند محافظ باشد، این موضوع برپایهی جایگاه فرد و نوع تهدید، یا در شورای امنیت کشور بررسی میشود یا در شورای تامین استان یا به دستور مقامی قضایی. در اینجاها، با توجه به ردهبندیهایی که هست، در این باره و نیز چگونگی محافظت تصمیمگیری میشود. دستور صادرشده نیز نه دائمی بلکه موقتی است و به محض از میان رفتن تهدید دستور محافظت نیز لغو میشود.
بر این پایه، برخی شرکتها برای دور زدن قانون از این افراد نه به عنوان بادیگارد یا گروه حفاظت که به عنوان گروه تشریفات یاد میکنند و آنان را در زیر این عنوان به کار میگیرند. گاهی نیز قرارداد کارمندی با آنان امضا میکنند، یعنی در قرارداد مثلا رانندهی شخصی مینویسند اما در واقع بادیگارد استخدام کردهاند تا در آینده مشکل قانونی پیش نیاید.
به هر روی، در زمانهای گذشته، داشتن بادیگارد ویژهی شخصیتهای کشوری و لشکری بود یا خانوادههای ثروتمند که برای محافظت از بچههایشان بادیگارد میگرفتند تا کسی آنان را به گروگان نگیرد و باجخواهی نکند، اما اکنون که خیلی از چیزها چهره دگر کرده است، این قاعده نیز عوض شده است. امروزه از چهرههای سینمایی و موسیقی گرفته تا چهرههای ورزشی و حتی شاخهای شبکههای مجازی در پی استخدام بادیگاردند تا آنجا که نداشتن بادیگارد نوعی کسر شان به حساب میآید.
از قدیم گفتهاند که تب تند زود عرق میکند. کنون نیز باید منتظر ماند و دید که این تبِ تندِ داشتنِ بادیگارد کی به سردی خواهد نشست و از میان خواهد رفت.
* فرهنگستان به جای بادیگارد (bodyguard) واژهی «جانپاس» را که به معنی پاسبانِ جان است برگزیده که میتواند جایگزینی درخور به جای این واژهی انگلیسی باشد.