منازعات منطقهای و بینالمللی که کشور ما در دهههای گذشته بنا به شرایط خاص خود درگیر آن بوده است، باعث شده تا کلمه «ژئوپلیتیک» به نوعی در ایران به یک کلمه عام و مصطلح تبدیل شده و به کرات حتی در گفتگوهای روزمره مردم از آن استفاده شود. حالا اما بحران آب ممکن است باعث شود تا در سالهای پیشرو، یک «پلیتیکِ» دیگر نیز در زبان روزمره ما ایرانیان باب شود: هیدروپلیتیک!
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، کمتر کسی پیدا میشود که اهیمت بحران آب را درک نکرده باشد! زمستان و پاییزِ خشک امسال به نوعی عمق و شدت بیشتر این بحران را نیز آشکار ساخته است. هیدروپلیتیک یا سیاست آبی، سیاستی است که به دسترسپذیری آب و منابع آبی میپردازد. سیاست آبی و دیپلماسی آب حالا آنقدر برای کشور مهم شده که همایشی ملی با نام آن ترتیب داده میشود و شخصیتهایی همچون سیدعباس عراقچی و یحیی رحیم صفوی در آن سخنرانی میکنند.
بحران آب تنها نمایانگر خطر تشنگی نیست: تشنگی و بیآبی اجاره نمیدهد که هیچ تمدنی شکل بگیرد و چه بسا بالا گرفتن بحران آب، حتی نابودی تمدنها را نیز هم در سدهها (یا حتی دهههای آتی) در پیش داشته باشد. اما به جز تشنگی، بحران آب در بحرانهای زیستمحیطی نظیر ریزگردها هم خود را نشان میدهد. منشأ اصلی ریزگردهایی که از خارج از کشور وارد ایران میشوند، سیاستهای آبی عراق و ترکیه است و منشأ ریزگردها در داخل نیز به این برمیگردد که با بهرهبرداری سوء از منابع آبی داخلی، بخشهای وسیعی از تالابهایی نظیر شادگان و هورالعظیم، خشک و به بستری برای به هوا برخاستن گرد و غبار تبدیل شدهاند.
دیپلماسی آب، نوعی دیپلماسی است که قصد آن این است که در مراودات با همسایگان منافع آبی کشور تأمین شود. ما ایرانیها با دیپلماسی هستهای به میزان کافی آشنایی داریم و منابع عظیم نفت و گاز باعث شده تا کلمه دیپلماسی انرژی نیز بارها و بارها به گوشمان بخورد. دیپلماسی آب اما کلمهای جدید است که در سالیان آتی قطعاً بیشتر در مورد آن خواهیم شنید.
منابع آبی ما و همسایگانمان به هم گره خورده است. کافی است به خشک شدن دریاچه هامون که بخش عظیمی از آب خود را از رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه میگیرد نگاه کنیم: سیاست آبی افغانستان در قبال این رودخانه، به خشک شدن دریاچه هامون منجر شد و این امر زندگی مردمان ساکن در حاشیه دریاچه را تباه کرد و به کوچ اجباری آنها منجر شد. در غرب کشور نیز وضعیت مشابهی داریم. دجله و فرات از ترکیه سرچشمه میگیرند، فرات به سوریه و سپس عراق میرود، اما دجله بخشی از مرز مشترک سوریه و عراق را تشکیل میدهد و بخشهایی از سرشاخههای دجله هم در ایران قرار دارد. اگر در خصوص فرات، میان ترکیه با عراق و سوریه تنازعی پیش آید، به ظاهر این مسأله به ایران ربطی ندارد، اما واقعیت چیزی دیگری است، چرا که دجله و فرات در ادامه به هم پیوسته و اروندرود (یا به عربی شط العرب) را تشکیل میدهند که خود بخشی از مرز کشور ما است.
در غرب کشور ما با مسأله ریزگردها هم روبروییم و نشانه بحران ریزگردها از اوایل قرن بیست و یکم قابل مشاهده است. گزارشات مراجع بینالمللی در سال 2001 اعلام میکند که 95 درصد تالابهای جنوب عراق خشک شده و منطقه بزرگی که مرطوب بوده به بیابان تبدیل شده است. این امر باعث شده تا با جاری شدن طوفانها گرد و غبار، روانه شهرهای ایران شود. بیش از 2 تا 2.5 برابر آورده سالانه رودخانههای دجله و فرات، در حوزه این دو رودخانه در ترکیه و عراق سد ساخته شده است، اگر سد عظیم ایلیسو در ترکیه ساخته شود، فاجعه در غرب کشور عظیمتر خواهد شد. موارد اینچنینی اهمیت دیپلماسی آب را برای کشور نشان میدهد.
به دلیل همین اهمیت بود که امروز (سه شنبه 8 اسفند) همایش ملی دیپلماسی آب و فرصتهای هیدروپلیتیک غرب آسیا توسط انجمن ژئوپلیتیک ایران در دانشکده جغرافیای دانشگاه خوارزمی برگزار میشود. اگر دیپلماسی آب زودتر به کار نیفتد ممکن است مشکل بحران آب آنقدر بزرگ شود که کار به جنگ آب و نزاع بر سر آب برسد. دیپلماسی آب اما نقطه مقابل جنگ آب و سعی میکند تا منافع آبی همسایگان را به هم پیوند بزند. عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه در این همایش به این موضوع اشاره کرد و گفت: آب ظرفیت بزرگی دارد که به منازعه تبدیل شود، چه بین دو روستا، شهر یا کشور، ولی تاریخ نشان میدهد آب بیشتر به جای اینکه موضوع منازعه و درگیری باشد، موضوعی برای همکاری بوده است. عراقچی در این همایش تأکید کرد که منطقه غرب آسیا به سمت خشکسالی کامل پیش میرود.
در کنار هیدروپلیتیک، سیاست آبی و دیپلماسی آب، کلمه دیگری نیز در سطح جهانی وارد مباحث مربوط به آب شده است که انتظار میرود آن هم به تدریج وارد زبان تودهای کشور شود: عدالت آبی. به نظر میرسد ما وارد قرن آب شدهایم و این موضوع آنقدر اهمیت پیدا کرده که باید همه منابع کشور بسیج شود تا منافع آبی ساکنان این مرز و بوم تأمین شود.