انوشیروان عادلتر بود یا رومن آبراموویچ؟

در حکایت هایی که درباره عدالت «خسرو انوشیروان »، پادشاه بزرگ ساسانی  برساخته اند ، حکایتی است درباره پیرزنی که خانه محقرش در جایی قرار داشت که کاخ تازه انوشیروان ساخته می شد و او حاضر به فروش خانه نبود ؛ انوشیروان هم از کارگزارانش خواست که با عدالت رفتار کنند و به این ترتیب دیوار کاخ پادشاه کج ساخته شد تا  خانه محقر پیرزن پابرجا بماند .
به گزارش مردم سالاری آنلاین، این حکایت سالها سینه به سینه نقل شده و در کنار دیگر حکایات درباره دادگری انوشیروان ، برای کسانی که در گذشته های دور به دنبال ردی از بزرگی و دادگری بوده اند ، افتخار آفرین بوده است . اما اگر داستان خانه محقر پیرزن و کاخ  اسطوره دادگری ایرانی مربوط به 15 قرن پیش است و هنوز به عنوان نمونه ای بی نظیر روایت می شود ، خبری از انگلیس ، می تواند به ما یادآوری کند که آنچه ما در حکایت ها و افسانه ها به دنبالش هستیم ، می تواند در قرن بیست و یکم میلادی ، در سایه حمایت قانون از شهروندان و صد البته اجرای دقیق و بدون استثنا و تبصره و ملاحظه کاری و مصلحت سنجی ، اتفاق بیفتد !
رسانه ها خبر داده اند که برنامه‌های باشگاه چلسی برای ساخت ورزشگاه جدید یک میلیارد پوندی به خاطر یک خانه متوقف شد چون با ساخت «استمفورد بریج» جدید نور آفتاب به این خانه نخواهد رسید. این خانواده ۵۰ سال است که در شرق لندن و نزدیکی ورزشگاه چلسی زندگی می‌کنند. خانه آن‌ها خیلی نزدیک به این استادیوم است تا حدی که می‌توان به راحتی از جلوی در به سمت ورزشگاه شوت کرد. خانواده چهار نفره انگلیسی در ماه می درخواست خود را به دادگاه فرستاند و اعلام کردند ساخت ورزشگاه ۶۰ هزار نفری باعث می‌شود خانه‌شان کاملا زیر سایه بماند.
استادیوم جدید یک سال پیش مجوز ساخت گرفت و این مجوز توسط شهردار لندن به امضا رسید اما اکنون باشگاه چلسی به شورای منطقه اعلام کرد که نمی‌توانند به ساخت ورزشگاه جدید ادامه دهند چون ریسک متوقف شدنش از لحاظ قانونی وجود دارد. «رومن آبراموویچ» ، مالک ثروتمند باشگاه لندنی کسی است که همیشه به خواسته‌هایش می‌رسد اما ممکن است رویایش در ساخت گران‌ترین ورزشگاه اروپا بر باد برود!
به این ترتیب اگر اسطوره دادگری انوشیروان هنوز برای ما افتخار آفرین است اما در کشوری توسعه یافته ، بر باد رفتن رویاهای آبراموویچ اصلا چیز عجیبی نیست . برتری قانون و اجرای بی چون و چرای آن در آنجا آنقدر نهادینه شده که دیگر این موارد فقط ارزش خبری دارد ولی در جایی دیگر ، هنوز داستان انوشیروان دادگر ، بازگو می شود ، چون هنوز «قانون » آن چنان که باید جدی گرفته نمی شود .
میرزا یوسف خان مستشارالدوله یکصد وبیست سال قبل ، رساله «یک کلمه» را نوشت و به حضور ناصر الدین شاه قاجار آورد . ناصر الدین شاه آن کتاب را آنقدر بر سر میرزا یوسف خان کوبید که کور شدو بعد از مدتی درگذشت . آن «یک کلمه» ، «قانون» بود!