مردم سالاری (Democracy) به معنای مشارکت و رقابت سیاسی افراد سازمان یافته ذیل احزاب (Parties) به منظور تصرف جایگاه ها و قدرت سیاسی و اداره امور کشور است، در آن صورت احزاب سیاسی و انتخابات، محور و هسته اصلی نظام های دموکراتیک را تشکیل می دهند. حزب، اصلی ترین و مهمترین سازمان سیاسی در مردم سالاری ها است. مردم سالاری چیزی جز رقابت های حزبی نیست. انتخابات بدون رقابت احزاب، معنی ندارد.
در هر انتخاباتی، یکی از بزرگترین چالش های کاندیداها و رای دهندگان، جهت گیری های سیاسی و جناحی نامزدها است. عده ای خود را منتسب به جریان و یک حزب سیاسی اعلام می کنند و جمعی دیگر، خود را کاندیدای مستقل می خوانند. یکی از بزرگترین ضعف های انتخابات در ایران، نبود احزاب قوی و ریشه دار و قدیمی است. وجود احزاب در جوامع مردم سالار یکی از ضرورت های اساسی و یکی از ابزارهای مهم و موثر در راستای تحقق و تقویت مردم سالاری و حکمرانی خوب (Good Governance) محسوب می شود، زیرا از طریق احزاب می توان مطالبات شهروندان را مطرح و در جهت رفع نیازهای جامعه مدنی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلاش کرد.
احزاب کارویژه های متعددی برای شهروندان و جامعه دارند. هر چند وابستگی احزابی چون حزب توده به بیگانگان و احزاب حکومت ساخته ای چون حزب رستاخیز و... در دوران رژیم پهلوی و برخی از عوامل دیگر چون باور نداشتن به احزاب یا ذهنیت نادرست نسبت به وجود و فعالیت احزاب در نگاه مسئولان از جمله آسیب های تحزب در کشور ما بوده است.
احزاب در جامعه ما توسعه نیافته اند، آنچه در ایران به اسم احزاب فعالیت می کنند، محفل ها و دورهمی های مقطعی و گذرا در ایام انتخابات بوده و معمولا پس از انتخابات، فعالین حزبی در صورتی که موفق به کسب قدرت شوند کرکره فعالیت های حزبی را پایین کشیده و تعطیل می نمایند.
احزاب، محل مناسبی برای طرح مطالبات و خواسته های افراد و گروه های سیاسی، اجتماعی، و ... در چارچوب قانون اساسی است که کمترین هزینه را برای کشور دربر دارد. زیرا در نبود احزاب این مطالبات، به صورت برنامه ریزی نشده و با انرژی متراکم و انباشت شده به صورت نامنظم، انفجاری و مخرب خواهد بود که هزینه های گزافی را بر جامعه تحمیل می نماید.
به طور مثال، در جامعه ما سالهاست از جنبش دانشجویی (Student Activism) مطرح می شود ولی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته چیزی به نام جنبش دانشجویی دیگر وجود ندارد زیرا افراد خواسته ها و نیازها و مطالبات خود را در چارچوب احزاب به وسیله عضویت و فعالیت در احزاب پیگیری و دنبال می کنند. در کشورهای دیگر جنبش دانشجویی در مقاطعی که به دنبال خواسته ای ملی یا صنفی باشند وجود داشته و پس از آن دیگر فعالیتی از جنبش دانشجویی وجود ندارد، زیرا در جوامع توسعه یافته با حضور و فعالیت احزاب قدیمی و ریشه دار، افراد امکان مطرح نمودن خواسته های خود را داشته و دیگر نیازی به تظاهرات و اعتصاب و و... وجود ندارد. علاوه بر این، حتی برگزاری تظاهرات یا اعتصابات نیز در چارچوب احزاب و سندیکاهای قانونی و ثبت شده انجام می شود. به دلیل نبود احزاب قوی و فراگیر، نقش پیگیری مطالبات اجتماعی و سیاسی جامعه و شهروندان طبق سنتی نانوشته بر عهده دانشجویان و دانشگاه گذارده شده که این امر، هم فواید بسیار و هم مضرات بسیار دارد. از مهمترین آسیب های آن، دور شدن دانشگاه از رسالت علم آموزی و توجه به تربیت متخصص و پژوهش محوری، و ایجاد فضای سیاست زده و پرتنش است.
کارکرد احزاب موجب فرهنگ سازی و تربیت شهروندان در جهت فعالیت در چارچوب قانون و کاهش هزینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم برای حاکمیت و هم برای شهروندان است. این آموزش و اطلاع رسانی در رشد آگاهي افراد و بالا بردن شعور اجتماعي آنان موجب تربیت و پرورش مديران آينده برای اداره امور کشور
یک فرد و حتی یک تیم به تنهایی نمی تواند طرح ها و برنامه هایی برای اجرا و پیاده سازی در بخش های مختلف تدوین نماید و کسانی که چنین ادعایی کنند نشان از کم سوادی و کم تجربگی و نبود بلوغ نامزدها دارد زیرا طرح و برنامه باید از طریق کمیته های تخصصی در احزاب نوشته و تدوین شود و هیچ وقت یک فرد و یا یک تیم چند ماه مانده به انتخابات نمی تواند برنامه مناسب و کاربردی طراحی و تدوین کند
خواهد شد.
احزاب سياسي با كاركردهاي متعدد، از جمله گسترش مشاركت سياسي (Political participation)، مشروعيت (Legitimacy)، يكپارچگي ملي، مديريت منازعات و جامعهپذيري سياسي، ميتوانند تأثير بسزايي در زندگي عمومي و سياسي جامعه بر جاي بگذارند و با كمك به گسترش آگاهي سياسي مردم، شهروندان را به زندگي انتقادي، همبستگي و فعاليت جمعي سوق بدهند و با تأثيرگذاري بر شكلدهي و تبيين منافع ملی یا مصالح کشور، ضريب امنيت ملي را افزايش دهند.
احزاب با عضوگیری، کادرسازی و تربیت نیروهای انسانی مورد نیاز برای اداره کشور، مبادرت به تربیت و پرورش کارشناسان و مدیران اجرایی و سیاسی برای اداره جامعه می کنند. احزاب سیاسی با تهیه و ارائه طرح ها و برنامه هایی برای اداره مناسب تر و کارآمدتر کشور و با تدوین برنامه های قابل اجرا به جای کلی گویی و شعار دادن، به توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه کشور یاری میرسانند.
از دیگر کارکردهای مهم احزاب این موضوع است که احزاب اهداف، مرامنامه و سیاست های مشخصی دارند و شهروندان و حاکمیت با مطالعه این موارد به تفکرات و گرایش های احزاب پی می برند. ولی در نبود احزاب، افراد به خصوص کاندیداها برای رشد در ارکان قدرت یا برای حضور در انتخابات و کسب مسئولیت های مختلف به گروه های قدرت رسمی و غیررسمی، اصناف و کارتل ها و سندیکاها و افراد ذی نفوذ متصل می شوند تا از حمایت های سیاسی و مالی و... این گروه ها برخوردار شوند. متاسفانه یکی از آسیب های این مسئله بدین شکل بروز می یابد که کاندیداهایی که ادعا می کنند به طور مستقل آمده اند عموما وامدار و مدیون این گروه ها و طبقه ثروتمند می شوند که پس از کسب مسئولیت، به جای منافع عمومی و مردمی و ملی، باید پاسخگوی نیازها و مطالبات حامیان و پشتیبانان خود باشند که در برخی موارد موجب تضاد منافع عمومی و ملی با منافع این افراد و گروه ها می شود. این موجب نوعی اشرافی گیری و حاکمیت طبقه قدرتمند و برخوردار جامعه به جای حاکمیت طبقه متوسط که حاملان فرهنگ هر جامعه هستند می شود که به نخبه کشی و ایجاد حلقه های بسته قدرت و مسئولیت می انجامد و با شایسته سالاری در تضاد است.
از طرف دیگر کاندیداهای مستقل زیادی در جوامع در حال توسعه، امکان چرخش های متعدد را می یابند و به عبارت دیگر، این افراد اگر ببینند جو اصولگرایی بر کشور حاکم است ادعا می کنند اصولگرا هستند و اگر جو اصلاح طلبی حاکم باشد ادعای طرفداری از اصلاح طلبی را دارند و اگر جو اعتدالگرایی برقرار باشد مدعی اعتدالی بودن هستند و... یعنی به شدت طرفدار حزب باد هستند و متناسب با وزش باد، جهت خود را تغییر می دهند و شهروندان نمی توانند تشخیص دهند که اعتقادات و باورهای این افراد چیست چون دائما در حال تغییر مواضع و باورهای خود متناسب با وضع موجود هستند و ثبات فکری و مرام سیاسی ندارند.
علاوه بر این، یک فرد و حتی یک تیم به تنهایی نمی تواند طرح ها و برنامه هایی برای اجرا و پیاده سازی در بخش های مختلف تدوین نماید و کسانی که چنین ادعایی کنند نشان از کم سوادی و کم تجربگی و نبود بلوغ نامزدها دارد زیرا طرح و برنامه باید از طریق کمیته های تخصصی در احزاب نوشته و تدوین شود و هیچ وقت یک فرد و یا یک تیم چند ماه مانده به انتخابات نمی تواند برنامه مناسب و کاربردی طراحی و تدوین کند.
فرار از تحزب، نشانه این موضوع است که هنوز افراد آماده کار تیمی نیستند. هنوز آمادگی لازم را برای فعالیت در چارچوب های مشخص و منظم را ندارد و... با توجه به موارد فوق، مطمئنا منافع کاندیداهای حزبی در مقایسه با کاندیداهای مستقل برای کشور و شهروندان بسیار بیشتر است، لذا توجه به این مورد هم از سوی تصمیم گیران و هم از سوی احزاب و فعالان سیاسی و هم از سوی رای دهندگان ضروری به نظر می رسد.
مصطفی حسین زاده