۱
سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۱۰
نگاهی به حضور ورزشی ها در شورای شهر تهران

آیا ورزشکاران شورای شهر کارنامه عملکرد ارائه می دهند؟

در هفته ای که گذشت پایتختِ ایران با دلهره، اضطراب و نگرانی های زیادی مواجه بود، تشویشی که نشأت گرفته از اتفاق تلخی بود که در چهارراه استانبول تهران برای ساختمان قدیمی پلاسکو که به نوعی نمادی از تهران قدیم به شمار می رفت، مواجه شد. نمادی نوستالژیک که فرو ریختنش تهرانی ها را متاثر کرد و بدتر از سقوط ساختمان 54 ساله پایتخت، محبوس شدن امدادگرانِ قهرمان و از جان گذشته و جمعی از کسبه و شهروندان بود که موضوع را تراژیک تر کرد.
آیا ورزشکاران شورای شهر کارنامه عملکرد ارائه می دهند؟
در هفته ای که گذشت پایتختِ ایران با دلهره، اضطراب و نگرانی های زیادی مواجه بود، تشویشی که نشأت گرفته از اتفاق تلخی بود که در چهارراه استانبول تهران برای ساختمان قدیمی پلاسکو که به نوعی نمادی از تهران قدیم به شمار می رفت، مواجه شد. نمادی نوستالژیک که فرو ریختنش تهرانی ها را متاثر کرد و بدتر از سقوط ساختمان 54 ساله پایتخت، محبوس شدن امدادگرانِ قهرمان و از جان گذشته و جمعی از کسبه و شهروندان بود که موضوع را تراژیک تر کرد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، حجم زیادی از نگرانی ها، بیم و امیدهای بازماندگان و هموطنان در ساعت های متوالی در زیر آوارها و شعله های آتش، دفن شده و می سوخت و هر چه می گذشت بر ناامیدی ها افزون می شد. در نهایت نیز همان کورسوی امید برای زنده ماندن و کاسته شدن از حجم بالای خسارات به یأسی ممتد تبدیل شد، نه کسی از زیر آوارها زنده بیرون آمد و نه مال چندانی سالم از زیر خروارها خاک و شعله های فزاینده آتش خارج شد.
چند ساعتی که از فروریختن پلاسکو گذشت، در کنار همه اخبار ضد و نقیضی که در فضای مجازی و رسانه های مکتوب و تصویری در مورد این حادثه تلخ انتشار می یافت که البته بخش زیادی از آنها نیز به فاصله ثانیه ای بعد از قرار گرفتن در خروجی خبرگزاری ها و سایت ها، تکذیب می شد؛ نقدهای بسیاری نیز بر عملکرد شهرداری و نهادهای مرتبط با خدمات شهری و شهروندی، در گروه های خبری و غیرخبری دست به دست می گشت که در این بین ورزشکارانی که عضو شورا بودند نیز از هجمه انتقادها درامان نماندند. مدال دارانی که تا پیش از حضور در شورای شهر، در بین مردم از محبوبیت بالایی برخوردار بوده و به واسطه همین شهرت و خوشنامی نیز توانستند مجوز حضور در شورای شهرِ پایتخت را دریافت کنند.
البته در دیگر شهرها نیز ورزشکاران توانسته اند به شورا راه پیدا کنند اما با توجه به جمعیتِ و گستردگی پایتخت و مسائل و معضلات کلان شهر تهران، طبیعتا قهرمانانی که از تهران به شورای شهر راه یافته بودند بیش از سایر ورزشکاران مورد نقد قرار گرفته و می گیرند.
پیش از حادثه پلاسکو نیز چندین و چند بار به بهانه های مختلف، حضور این نفرات در جمع شورانشین ها مورد انتقاد قرار گرفته بود که در هیچ کدام از این نقدها نیز نمی شد رد پای سیاست و خط و ربط های موجود را نادیده گرفت.
البته هنرمندان شورای شهر نیز از این قاعده مستثنی نبودند، اما بارِ نقدی که در چند سال اخیر به دوش مدال آوران و قهرمانان ورزشی بوده، بیش از سایر قشرهای راه یافته به شورا بوده است.
چندی پیش هم عکسی ناراحت کننده از یکی از اعضای شورای شهر ساعاتی قبل از درگذشت منصور پورحیدری بر بالین این چهره شناخته شده و محبوب فوتبال ایران در رسانه ها منتشر شد که خیلی زود هم به فضای مجازی راه یافت و بعد از آن به طنزی تلخ در هر واقعه ای تبدیل شد که بعید است به این زودی ها هم از خاطر مردم برود.
بعد از این اتفاق بود که موج دیگری از انتقادات حواله ورزشکاران راه یافته به شورای شهر شد.
قصد نداریم مثل همان نقدهای اولیه که خیلی از آنها نیز احساسی و گاها هم غیرمنصفانه بود اساسا منکر احتیاج فضایی چون شورای شهر به حضور ورزشی ها شویم، که این نمی تواند تحلیلی واقع گرا و همه جانبه باشد. نمی خواهیم همراه و همگام با افکارِ فعالانِ فضای مجازی، مدعی شویم که شورای شهر جای ورزشی ها نیست؛ که حتما هم هست.
یکی از دغدغه های مدیران پایتخت باید حتما ورزش باشد، شورای شهر به افراد متخصصی در این زمینه هم نیاز دارد که بدانند این کلانشهر، در میان دود و ترافیک و استرس های بی شمار زندگی شهری باید به ورزش نگاهی بازدارنده داشته باشد، بازدارنده ای که می تواند بسیاری از آلودگی ها، تنش ها و دغدغه های زندگی صنعتی و مدرن را نیز کاهش دهد. نگاهی که در آن ورزش همگانی نه تنها وسیله ای برای حفظ سلامت جسم افراد، بلکه به عنوان محرکی برای سلامت روان و شادابی مردم لحاظ شود.
بنابراین وقتی یکی از نیازهای شهری با این وسعت و گنجایش، ورزش است شورایش هم به حضور ورزشکاران نیاز دارد تا از آنهایی که در زمینه ورزش متخصص هستند کمک گرفته شود.
ورزشی ها باید باشند تا گزارش دهند که تهران در زمینه فضاهای ورزشی، امکانات و سالن ها چه کمبودهایی دارد. آنها بیش از سیاسیون مشکلات ورزشی پایتخت را می دانند.
مردمی که به آنها رأی داده اند حتما امیدشان به همین موضوع بوده و هرگز هم دوست نداشته اند اخبار ضد و نقیضی که در مورد دیگر اعضا و املاک نجومی و ردوبدل شدن پول ها و ارتباطات ناخجسته و... می شنوند، در مورد قهرمانان شان بشنوند. آن هم در مورد قهرمانانی که بارها و بارها با مدال های شان اشک شوق ریخته و با شکست های شان غرق ناراحتی شده اند.
برای این مردم، کسی که پولاد سرد را چنان آسان بالای سر می برد، نمادی از قدرت و جسارت است. برای این مردم، کسی که روی تشک کشتی که همیشه قداست داشته و برایشان یادِ پوریای ولی ها و تختی ها را زنده می کرده، بر حریفی سخت پیروز شده و مدال ها و افتخارات را سال ها به ارمغان آورده، نمادی از شجاعت است. برای این مردم کسی که در رشته رزمی بر بام ورزش دنیا قرار می گیرد و می تواند موفقیت هایش را تداوم ببخشد، نمادی از اطمینان است.
خیلی هم نباید بر این مردم خرده گرفت، به گمان شان به این قهرمانان بیشتر می توان اطمینان کرد و امید داشت. آنها به ورزشی ها رای اعتماد داده اند تا سرانه فضاهای ورزشی شان را افزایش دهند، تا شرایط را برای همه در خصوص دسترسی آسان تر به ورزش همگانی مهیا کنند. همانطور که از باقی اعضای شورای شهر هم چنین انتظاری می رود. اینکه هر فردی با هر تخصصی که وارد این فضا شده، باید در همان جهت به همشهریانش خدمت کند.
صد البته در این هم شکی نیست که تهران در شورای شهر، به متخصصانی نیاز دارد که بتوانند مشکل آلودگی هوای تهران و آلودگی های زیست محیطی را به سهم خود در کنار دیگر نهادهای مسئول حل کنند، بتوانند معضل ترافیک، سوءمدیریت های شهری و خروج پایتخت از استرس های فزاینده که هر روز به افزایش چشمگیر پرونده های قضایی منجر می شود را تا حدود زیادی برطرف کنند؛ اساسا کسانی که درد کلانشهر تهران را بدانند، نیازهایش را بشناسند و تجربه کار در این حوزه را داشته باشند و بیش از همه نیز دلسوز و متعهد و مسئولیت پذیر باشند.
حادثه تلخ پلاسکو نشان داد که شورای شهر بیش از آنکه به ورزشکار و هنرمند و سیاسی و دکتر و مهندس احتیاج داشته باشد، به افرادی که در مواقع بحرانی به دنبال پاسکاری و اصطلاحا «کی بود، کی بود، من نبودم!» نباشند، نیاز دارد.
کسانی که ببینند تهران افسرده است، تهران درد دارد، تهران غم دارد، ببینند که پایتخت نشین ها چقدر با استرس و دغدغه مواجه هستند. کسانی که خودکشی های پی در پی در ایستگاه های مترو را یک تلنگر بدانند و در دراز مدت به دنبال حل مشکل باشند. کسانی که دعواهای خیابانی و نزاع های سخت هر روزه با سلاح گرم و سرد در پایتخت و پرونده های حجیم قضایی را ببینند و در قبال آنها احساس مسئولیت کنند.
حالا که ورزشی ها با این حجم از انتقادات مواجه شده اند بهتر است گزارشی به مردم ارائه دهند که در زمینه تخصصی که دارند چه خدمتی به مردمِ تهران ارائه کرده اند. یا اگر واقعا در عرصه
حادثه تلخ پلاسکو نشان داد که شورای شهر بیش از آنکه به ورزشکار و هنرمند و سیاسی و دکتر و مهندس احتیاج داشته باشد، به افرادی که در مواقع بحرانی به دنبال پاسکاری و اصطلاحا «کی بود، کی بود، من نبودم!» نباشند، نیاز دارد. کسانی که ببینند تهران افسرده است، تهران درد دارد، تهران غم دارد، ببینند که پایتخت نشین ها چقدر با استرس و دغدغه مواجه هستند. کسانی که خودکشی های پی در پی در ایستگاه های مترو را یک تلنگر بدانند و در دراز مدت به دنبال حل مشکل باشند. کسانی که دعواهای خیابانی و نزاع های سخت هر روزه با سلاح گرم و سرد در پایتخت و پرونده های حجیم قضایی را ببینند و در قبال آنها احساس مسئولیت کنند
سیاست هم چون ورزش توانمند هستند از بحث های کلانی که توانسته اند در جلسات مقابل پارک شهر پیش ببرند بگویند.
وزن مدال های مردانی که این روزها در شورای شهر هستند خیلی سنگین است. هادی ساعی پرافتخارترین ورزشکار ایرانی تمام ادوار المپیک است. او به تنهایی از حضور در سه المپیک تابستانی به دو مدال طلا و یک برنز رسیده که از حیث رنگ مدال شرایط بهتری نسبت به جهان پهلوان تختی دارد.
حسین رضازاده قوی ترین مرد جهان در سال های گذشته نیز دو مدال طلای المپیک در کارنامه اش دارد و علیرضا دبیر هم قهرمان المپیک 2000 سیدنی است که بار سنگین کشتی را در المپیکی که برای گوش شکسته ها با شکست همراه بود، به تنهایی بر دوش کشید تا کارنامه کشتی در این میدان افتضاح تلقی نشود.
عباس جدیدی هم اگر بدشانس نبود و حقش تضییع نمی شد قطعا امروز در کارنامه اش طلای المپیک می درخشید؛ هرچند که او هم قهرمانی جهان را در کارنامه دارد.
در کنار مدال های المپیکی، هر یک از این مردان مدال های رنگارنگ زیادی در مسابقات جهانی و بین المللی کسب کرده اند.
وزن افتخارات ورزشکاران شورای شهر خیلی سنگین است و مردم و مخاطبان نیز به همان اندازه از آنها توقع دارند.
مشکلات تهران را نمی توان با حریفان سرسخت این مردان در میدان های ورزشی مقایسه کرد چراکه اساسا دغدغه های شهری با دغدغه های ورزشی متفاوت است، اما تهران باید دغدغه ورزشی هم داشته باشد و جدا از شهروندان تهران، ورزشکاران پایتخت نشین هم در بسیاری موارد چشم امیدشان به قهرمانانی است که می توانند خیلی از موانع را در شورای شهر برطرف کنند و شاید امروز وقت آن باشد که مردم از المپین هایی که در شورای شهر نماینده تهران شده اند بشنوند که آنها طی سال ها حضور در این فضا، چه اقداماتی کرده اند، چه سهمی در کاستن مشکلات مردم داشته اند. و این درست همان توقعی است که از دیگر اعضای شورای شهر هم می رود، آنها هم باید به مردم گزارش دهند چراکه اساسا وقتی از مردم رای اعتماد می گیرند، این به معنای پاسخگویی همه جانبه آنها در قبال مسئولیتی است که به آنها داده می شود.
حسین رضازاده که فصلی نو را در وزنه برداری ایران ایجاد کرد و مردم را به دریافت عنوان «قوی ترین مرد جهان» در سال های متوالی عادت داد، اگر در شورای شهر نتواند باری از دوش مشکلات تهران بردارد، بهتر است به آنجایی که به آن تعلق دارد بازگردد که قطعا وزنه برداری احتیاج بیشتری به او دارد.
در همین ریو نیز می شد با حضور او و با توجه به علاقمندی تاماش آیان رئیس فدراسیون بین المللی وزنه برداری به حسین رضازاده، از این مهره محبوب در جهت حفظ منافع وزنه برداری ایران استفاده کرد؛ درست در جایی که می شد ملایم تر با بهداد سلیمی و خطایش در حین وزنه زدن برخورد کرد، خطایی که در خیلی مواقع و برای خیلی از وزنه برداران ممکن است رخ دهد و تنها اگر خیلی در این خصوص سرسختی شود، درنهایت سه چراغ قرمز نصیب وزنه بردار می شود.
حسین رضازاده که خود سال ها سابقه ریاست بر فدراسیون وزنه برداری را دارد و اتفاقا در دوره مدیریتش در کنار همه کاستی ها و اشتباهات، تیم ملی در شرایط خوبی به سر می برد و عناوین خوبی هم در مسابقات جهانی به دست آورد، قطعا مشکلات وزنه برداری و نیازهایش را بیش از سایرین می داند. او می داند که تهران با وجود پایتخت بودن، چقدر از نظر امکانات و سالن وزنه برداری در مضیقه است. او که سالها با وزنه های سنگین جنگیده و تجربه مدیریتی هم دارد، درد این رشته را خوب می داند و قطعا می تواند باری از دوش وزنه برداری ایران بردارد.
گرچه باید در ورزش هم وفاق ایجاد شود و فضای موجود که رئیس جدید، هرگز خواستار استفاده از توانمندی های گروه سابق نیست مشکلی بر مشکلات قبلی اضافه می کند. از تجربه فنی و مدیریتی امثال حسین رضازاده ها و هادی ساعی ها می توان در کار ورزش بهره برد.
هادی ساعی به واسطه سال ها حضور در سطح اول تکواندوی دنیا و با توجه به اینکه از حیث مدالی شاخص ترین چهره تاریخ تکواندوی ایران به شمار می رود قطع یقین می تواند گره گشای این رشته باشد.
علیرضا دبیر و عباس جدیدی هم به همین شکل. البته بگذریم که دبیر درست در روزهایی که مسئولیت فدراسیون کشتی به مدیری سیاسی که البته پیش از آن، سال ها تجربه حضور در ورزش را داشته، سپرده شد، وارد عرصه سیاست شد و به نوعی حضور سیاسیون در ورزش، رفته رفته پای ورزشی ها را هم به سیاست باز کرد.
به همان میزان که از حضور سیاسیون و کارنامه برخی در ورزش می شود دفاع کرد، می شود به ورزشی ها هم حق داد که خود را محق بدانند که می توانند در این عرصه خودی نشان دهند اما تاریخ و مردم به هر دو طیف نمره خواهند داد.
مدیری چون ترکان که به عنوان مهره ای سیاسی وارد کشتی می شود، برای آنکه ضعف هایش در بُعد ورزشی و تخصصی را پوشش دهد از مردانی کارآمد و فنی بهره می گیرد که نتیجه اش می شود قهرمانی تیم های ملی کشتی ایران در تمامی رده های سنی جهان، نتیجه اش می شود میوه ای که در آن دوران کاشته می شود و سه مدال طلای کشتی فرنگی در المپیک لندن برداشت می شود.
مدیری سیاسی که به واسطه توانمندی ها و ارتباطاتش نیاز مالی کشتی را تامین می کند و کار را در بخش تخصصی نیز به کاردان می سپارد.
از این نمونه ها نیز بسیارند و اساسا کسی منکر توانمندی های بالقوه افراد نمی شود که می شود در استفاده درست و بجا، آنها را بالفعل کرد، اما در مقابل نیز این توقع وجود دارد که هر کسی در عرصه ای که توانایی دارد و می تواند باری را بردارد، فعالیت کند. هر کسی در جهتی که می تواند مثمرثمر باشد، حرکت کند و صرفا صندلی ای اشغال نکند که شاید اگر در اختیار فرد دیگری بود می توانست جان و مال و آرامش مردم را بهتر حفظ کند.
کاری به انتقادات هدفمند از ورزشی ها نداریم که در عرصه سیاست همواره چنین نقدهایی وجود داشته و دارد. ورزشی ها هم خوب می دانند وارد چه فضایی شده اند و حضور در این عرصه چه تبعاتی می تواند از حیث موقعیت شان و همچنین کاستن محبوبیت شان در بین مردم داشته باشد.
اما انتظار این است که المپین های ما حالا که با این هجمه مواجه شده اند بیایند و از کارنامه چندین و چند ساله خود در شورای شهر و عرصه سیاست دفاع کنند. بیایند و به مردم، به آنهایی که با رأی شان آنها را روانه ساختمان پارک شهر کرده اند، گزارشی از عملکرد خود بدهند.
این حق مردم است که بدانند قهرمانان شان در این عرصه چه کرده اند و اساسا چه گامی در جهت برنامه ها و نیازهای پایتخت برداشته اند. ورزشی ها هم حق دارند از قهرمانان راه یافته به شورای شهر بخواهند که توضیح دهند در راستای ورزش و نیازهایی که تهران در این خصوص دارد، چه اقداماتی انجام داده اند.
هر کسی در عرصه سیاست باید سهم خودش را برعهده بگیرد و در اتفاقاتی مشابه پلاسکو که به واسطه وسعت کار و دربرگیرندگی آن، بخش زیادی از افراد جامعه و همچنین افکار عمومی مردم ایران را درگیر خود کرده، همه در انتظار پاسخگویی هستند.
پاسخگویی امروز نیاز اصلی جامعه است، ورزشی ها هم باید سهم خود را در این بین بر دوش بکشند. جامعهِ نگران ما، تهرانی که یک هفته است از استرس، نگرانی و درد و رنجِ آسیب دیدگان و درگذشتگان خواب به چشمانش نیامده، این روزها پاسخ می خواهد.
کد مطلب: 65988
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *