خبر خاصه خرجی بزرگ شهرداری و واگذاری ملک و املاک با قیمت حراجی به برخی چهره های مشهور، چنان که پیش بینی می شد، جار و جنجال زیادی در رسانه ها و البته در میان مردم به راه انداخت.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، برخی تحلیلگران از فساد ساختاری ابراز نگرانی کردند؛ اما برخی دیگر آن را نمایش تازه ای برای بدنام کردن شهردار تهران و چرکین کردن چهره او در آستانه انتخابات دانستند. منتقدین دولت نیز که با هر کمترین باد ناموافقی زلف پریشانی ها و دلنگرانی هایشان به پیچ و تاب می افتاد، تقریبا با احتیاط و سکوت این ماجرا را برگزار کردند و صلاح ندیدند که ماجرا بیش از این بال و پر بگیرد! با این همه اما، این خبرها افزون بر اینکه اعتماد تمامی اقشار جامعه را به نظام اداری می کاهد؛ می تواند ضربات ویران سازی به روح و روانِ میلیون ها مستاجری وارد کند که پس از یک سال و هنگام انقضای مدت اجاره نامه ناگزیرند برای پیدا کردن خانه و سرپناهی گهگاه تمامی شهر را از پاشنه بگذرانند!
خانه، کابوس تهران نشینان
صاحب خانه بودن در پایتخت موهبتی است که نصیب همه نمی شود و در شهر تهران هستند بسیاری از خانواده های آبرومندی که پس از سال ها رنج و زحمت هنوز هم صاحب خانه نشده اند و هر ماه ناچارند دسته دسته پول بی زبان را تقدیم صاحبخانه محترم کنند! مسئله خانه در شهر تهران به اندازه ای مهم است که نوسانات قیمت خانه و اجاره بها می تواند دگرگونی های چندی در سایر شهرهای کشور پدید آورد. وام مسکن، مسکن مهر و سیاست هایی نظیر اینها هم هنوز نتوانسته از زهر کابوس «خانه» بکاهد و چه بسیار سرپرستان خانواری که ناگزیرند شب های زیادی را با دغدغه اجاره خانه سرِ ماه، سر بر بالین بگذارند. بر اساس آمار وزارت مسکن وشهرسازی 35 درصد مردم تهران مستاجر هستند که خود نشانگر این است که میزان پولی که در فصل نقل وانتقالاتِ مستاجرین دست به دست می گردد بسیار بالا است و شهروندان زیادی با نگرانی خانه و مسکن دست و پنجه نرم می کنند.
اجاره نشینی و مشکلاتش!
درددل ها و رنجنامه های مستاجرین فراوان است. پای درددل هر یک از مستاجرین که بنشینیم، یک نیستان ناله دارد از وضعیت بلبشوی مسکن و خانه در کلان شهر تهران. از برخی صاحب خانه های کم انصاف و مردم آزار بگیرید تا قیمت هر روز بالارونده مسکن در شهر تهران که هر روز از سبد خرید مایحتاج عمومی خانوار کم می کند و... مشکلات مستاجرینی است که در تهران به دشواری روزگار می گذرانند.
مستاجران چه می گویند؟
در چنین حال و هوایی که داشتن یک خانه 40 متری در آخرین نقطه شهر تهران رویای بسیاری از تهران نشینان است؛ خبر واگذاری ملک و املاک با تخفیفات ویژه شب عید! به برخی نورچشمی ها، به بحث های زیادی در میان مستاجرین دامن زده است و صدای گله گزاری آنها را از شهرداری تهران می توان از هر سو شنید. محمد_ ت یکی از همین مستاجران است. او می گوید:« چهار سال است که ازدواج کرده ام و یک پسر دوساله دارم. در یکی از شرکت های مهندسی با مدرک فوق لیسانس ماهی یک میلیون و پانصد هزار تومان حقوق می گیرم. خانم من هم در یک مهد کودک کار می کند و بعد از ظهر ها در یک آموزشگاه انگلیسی درس می دهد. در این چهار سال ما چهار بار مجبور به خانه عوض کردن شده ایم و هر سال مجبور شدیم از مسافرت و خرج خوراک و پوشاک مان بزنیم تا بتوانیم خانه ای با قیمت بالاتر و البته با کیفیت نازل تر و در محله ای
یک آدمی مثل من چرا نباید خانه ای از خودش داشته باشد و با داشتن همسر و دو فرزند دانشجو هنوز هم ویلان و سرگردان این بنگاه و آن معاملات ملکی باشد؟ آن وقت شهرداری بدون در نظر گرفتن شرایط ما، خانه های میلیاردی به کسانی می دهد که باور کنید چندان نیازی به آن ندارند و اگر به زندگی های شان نگاه کنید، همگی از خانه و ماشین دوتا دوتا وسه تا سه تا دارند!
پایین تر دست و پا کنیم. می ترسم با این وضعیت دست آخر مجبور شویم از تهران بیرون بزنیم و خارج از تهران در چادر زندگی کنیم! حالا در این شرایط شهردار محترم به بعضی که معلوم نیست امتیازشان نسبت به امثال ما چیست خانه هایی بذل و بخشش می کند که قیمت یکی از آنها می تواند زندگی ده ها نفر مثل من را زیر و رو کند.»
رضا_ ح نیز یکی دیگر از مستاجرانی است که به گفته خودش با هزار زور و زحمت توانسته خانه ای در محله نازی آباد تهران اجاره کند. او درباره ماجرای اخیر شهرداری می گوید: من بیست سال است که هر روز ساعت هفت و نیم صبح از خانه بیرون رفته ام و غروب به خانه برگشته ام مگر زمانی که بیمار بوده ام یا مجبور بوده ام برای خاکسپاری دوست و فامیلی مرخصی بگیرم. خب! شما در نظر بگیرید یک آدمی مثل من چرا نباید خانه ای از خودش داشته باشد و با داشتن همسر و دو فرزند دانشجو هنوز هم ویلان و سرگردان این بنگاه و آن معاملات ملکی باشد؟ آن وقت شهرداری بدون در نظر گرفتن شرایط ما، خانه های میلیاردی به کسانی می دهد که باور کنید چندان نیازی به آن ندارند و اگر به زندگی های شان نگاه کنید، همگی از خانه و ماشین دوتا دوتا وسه تا سه تا دارند!
خانم فاطمه _گ لیسانس پرستاری است و در یکی از بیمارستان های شهر تهران کار می کند و می گوید از زمره آدم های بدشانسی است که مستاجر به دنیا آمده و احتمالا مستاجر نیز دنیا را ترک خواهد کرد! او درباره زندگی مستاجری می گوید:« مشکلات زندگی مستاجری آنقدر زیاد است که حوصله گفتن همه آن را ندارم اما از وقتی سود سپرده بانکها کاهش پیدا کرده، صاحب خانه ها ترجیح می دهند که به جای پول پیشِ خانه بر مبلغ اجاره بهای ماهانه اضافه کنند و از این طریق کاهش سود بانک ها را به وسیله اجاره بیشتری که از ما می گیرند جبران کنند. من خودم در اوایل کم شدن سود بانک ها از طرفداران این طرح بودم چون سرمایه داران مجبور بودند به جای خواباندن پول در بانک ها، سرمایه شان را در بازار کار و کسب بریزند و اشتغال ایجاد کنند اما انگار کاهش سود بانک ها فقط برای منِ مستاجر دردسرساز شده است و از اشتغال زایی هم خبری نیست. نمونه اش هم پسر خودم که با لیسانس کنج خانه نشسته است و غصه می خورد!
مستاجری از دیروز تا امروز
جعفر شهری در کتاب مشهورش تاریخ اجتماعی تهران قرن سیزدهم به مسئله جالبی اشاره می کند. او با نظر به سرشماری که در سال 1301 خورشیدی انجام گرفته می گوید حدود نیمی از مردم آن دوران اجاره نشین با به تعبیر آن روزها «کرایه نشین» بوده اند. او افزون بر این به ارزانی اطاق ها و خانه ها اشاره می کند و ادعا می کند در آن زمان هر کس به تناسب توانایی مالی اش می توانست بدون سند و ضامن، خانه یا اتاقی را در هر کجای شهر اجاره کند و بسیاری از مردم به علت بهای پایین اجاره خانه ها به دنبال خرید خانه نبودند! اما با این همه گسترش شهرها و پدیده شهرنشینی سبب شد تا جمعیت شهرها چند برابر شود وقیمت خانه و اجاره بها دوشادوش گسترش شهر و ازدیاد جمعیت بالا برود تا به امروز که خرید خانه و حتی اجاره آن در شهری همانند تهران قیمتی بالاتر از جان ادمیزادگان پیدا کرده است. اما شاید در طول تاریخ کمتر برهه ای را بتوان سراغ گرفت که قمیت خانه ای در مثل شمال شهر تهران به اندازه هزاران زندگی مستاجرانی باشد که محل زندگی شان با محله های شمالی تنها نیم ساعت فاصله دارد.
گزارش : مهدی مال میر