غرضی توانسته چه به مدد شوخطبعی کاربرانی که در نظرسنجیها شرکت میکنند و چه به لطف سردی فضای انتخاباتی در گروه ته جدولیها وضعیت مناسبی کسب کند.
در روز سوم ثبت نامها، در حالی که چهرههای شاخص ترجیح میدادند زمانی غیر از پنجشنبه را برای ثبت نام انتخاب کنند تا اعلام رسمی حضورشان در ماراتن انتخابات بازتاب خبری مناسبی داشته باشد، به یک باره یک نام نوستالژیک شنیده شد: سیدمحمد غرضی. او تا پیش از حضور در وزارت کشور هیچ صحبتی از حضور احتمالی خود نکرده و تقریباً هیچکدام از پایگاههای خبری پرشمار کشور حضور او را گمانهزنی نکرده بودند. وقتی هم که آمد رفت ته فهرست بلندبالای داوطلبان. وقتی روحالله احمدزاده و محمدباقر خرازی سودای ریاست جمهوری در سر دارند، چرا غرضی نداشته باشد؟
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، بدون تردید سیدمحمد غرضی همین قدر که تایید شورای نگهبان را گرفت تا اینجای کار شگفتیساز انتخابات یازدهم بوده است. اگر تا همین سه دوره پیش چهرههایی همچون سیدمنصور رضوی بدون داشتن هرگونه سابقه در مدیریت عالی مملکتی بخت عبور از سد شورای نگهبان را مییافتند، در انتخابات یازدهم صف وکلا و وزرای ریاست جمهوری چنان طویل شد، که نسبت کمی از داوطلبان سرشناس فرصت حضور در رقابتها را یافتند.
غرضی با سابقه اجرایی دوازده سال وزارت در حالی شانس تایید صلاحیت یافته که محمد سعیدیکیا با مدت مشابهی وزارت چنین شانسی نداشته، یا در فهرست رد صلاحیتشدگان نامهایی همچون مسعود پزشکیان، منوچهر متکی و علی فلاحیان به چشم میخورد که هر کدام در روزگار خود وزارتخانههایی کلیدی را تصدی میکردند. از ردصلاحیتشدههای غیررسمی همچون ابوترابیفرد و لنکرانی که دیگر باید چشم پوشید.
غافلگیر شد
تا وقتی شورای نگهبان نظرش را اعلام کرد، حضور انتخاباتی محمد غرضی به همان صبح پنجشنبه در وزارت کشور محدود ماند، نه خود حرکت تبلیغاتی انجام داد، نه رسانهای سراغ او را گرفت. در شلوغبازاری که به راه افتاده بود کسی اصلا گمان احراز صلاحیت او را نمیبرد، چه رسد به این که بخواهد سراغش را هم بگیرد.
وقتی از عصر سهشنبه گمانهزنیها درباره فهرست تاییدشدهها، از غیبت هاشمی و حضور غرضی خبر میداد، بسیاری نمیتوانستند این را بپذیرند که رئیس رد شده باشد و وزیر تایید. اما با اعلام نام غرضی، برای بار دوم میکروفن رسانهها به سمت او چرخید. او که در روز حضور در وزارت کشور از برنامهاش برای تشکیل دولت ضد تورم میگفت، حالا غافلگیر شده بود. وی در نخستین مصاحبهاش گفت: «من نه ستاد دارم، نه پول. هزینه کردن برای انتخابات را هم اسراف میدانم». او اضافه کرده بود سخنگویی هم ندارد.
وقتی برای قرعهکشی برنامههای تلویزیونی و رادیویی نامزدها نماینده خود را فرستند، نماینده غرضی کسی نبود جز پسرش. این که هر کدام از نامزدها چهرههایی شناخته شده برای نمایندگی خود در این نهاد و آن سازمان مرتبط با انتخابات داشتند،اما او کسی را جز فرزندش نداشت، نشانهای دیگر از غافلگیریش بود و این که در ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری به هیچ وجه جدی نبوده است.
غافلگیر خواهد کرد؟
دست غرضی واقعا خالی است، تبلیغات انتخاباتیش نه نشان از حضور مشاوران کارکشته و برنامههای جدی دارد و نه با حلوای «گفتمان، گفتمان» کردن شیرین میشود. وقتی از او برنامه برای فرهنگ میخواهند از جمع کردن روزنامههای جمهوری اسلامی در کبابیها خاطره میگوید و وقتی از صنعت میپرسند ماجرای وارد کردن موبایل به کشور را تعریف میکند.او حتی اعلام کرده بود که دولتش 1+55 است به این معنا که 55 میلیون نفر به او رای می دهند؛ اما وقتی اعلام شد که تعداد واجدان شرایط رای دادن فقط 50 میلیون نفر است معلوم شد آقای غرضی حتی از تعداد واجدان شرایط شرکت در انتخابات هم اطلاع دقیقی نداشته است.
با این همه بعضی نظرسنجیها حکایت از آن دارد که غرضی اگرچه در گروه ته جدولیهای انتخابات رقابت میکند، اما هنوز نمیتوان گفت شکستی سنگین در انتظارش خواهد بود. او از بعضی چهرههایی که سالهاست در صحنه سیاسی کشور حضور دارند و یا حتی سالهاست در آرزوی رسیدن به پاستور اند، در نظرسنجیها پیشی گرفته است.
در نظرسنجی اینترنتی پایگاه خبری عصر ایران، با جامعهای 114هزار نفره، او بیش از حداد عادل رای دارد و اختلافش با محسن رضایی نیز چندان نیست. نظرسنجی اینترنتی پایگاه خبری فرارو با جامعهای 54هزار نفره نشان از آن میدهد که رای غرضی از حداد و ولایتی و رضایی افزونتر است.
غرضی توانسته چه به مدد شوخطبعی کاربرانی که در نظرسنجیها شرکت میکنند و چه به لطف سردی فضای انتخاباتی در گروه ته جدولیها وضعیت مناسبی کسب کند. آیا این وضعیت در روز انتخابات و پای صندوقهای رای نیز استمرار خواهد داشت؟