عدم احراز صلاحیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، به حدی شوک آور بود که کمتر کسی به چهره های مطرح دیگیری که احراز صلاحیت نشدند توجه کرد؛ هر چند که یکی از این چهره ها به دلیل خاستگاه حزبی خود، وضعیت متفاوتی داشت.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، مصطفی کواکبیان دبیر کل حزب مردم سالاری تنها کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود که با ساز و کار مشخص حزبی و با حمایت یک حزب سیاسی شناسنامه دار وارد عرصه انتخابات شده بود. کواکبیان که سابقه یک دوره نمایندگی مجلس و عضویت در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را در کارنامه داشت، تنها کاندیدای دارای مدرک دکترای علوم سیاسی بود که عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است و در دانشگاه به تدریس علم سیاست می پردازد. وی همچنین تنها کاندیدای غیر روحانی این انتخابات بود که از تحصیلات حوزوی برخوردار است. هر چند تمام این سوابق سیاسی و مذهبی هم مانع از رد صلاحیت او نشد اما صبغه حزبی او بیش از سایر مسائل می توانست در احراز صلاحیت او موثر باشد که عدم توجه به این موضوع هم نشان داد که حزب در ایران همچنان برای برخی مسئولان و تصمیم گیران، جایگاه شایسته ای ندارد.
یازدهمین کنگره حزب مردم سالاری - بهمن 1391
حزب مردم سالاری که حزبی اصلاح طلب و برخاسته از
طی سالهای اخیر محمود احمدی نژاد، بارها افتخار خود را غیر حزبی بودن اعلام کرده و بارها برای محدود ساختن احزاب تلاش کرده است. در حقیقت در بخشهای مختلف تلاش کرده اند تا به مردم گونه ای نشان دهند که حزبی بودن به معنای وابسته بودن به کانونهای قدرت و ثروت است و فردی که کاندیدای حزبی باشد وابسته است و برای مردم کاری نخواهد کرد
توده های مردم است که هیچگاه در حاکمیت حضور نداشته و وصله دولتی بودن در هیچ دوره ای به آن نمی چسبد، با ساز و کاری حزبی، مصطفی کواکبیان را که دبیر کل حزب و چهره ای شناخته شده در عرصه سیاسی کشور است به عنوان کاندیدای اختصاصی حزب به مردم معرفی کرد؛ کاندیدایی که خاستگاه و شناسنامه سیاسی مشخصی دارد و از برنامه مدونی برخوردار بود که از طریق رسانه ها به عموم مردم اعلام شد. اینکه صلاحیت یک شخصیت سیاسی که دبیر کل یک حزب سیاسی فعال در کشور محسوب می شود و طی سالهای اخیر بیشترین فعالیت سیاسی و حزبی را در قامت حزبی داشته احراز نشده، نشانه عدم اعتقاد مسئولان به کار حزبی در کشور است.
از افتخار به غیر حزبی بودن تا معایب حزبی نبودنطی سالهای اخیر محمود احمدی نژاد، بارها افتخار خود را غیر حزبی بودن اعلام کرده و بارها برای محدود ساختن احزاب تلاش کرده است. در حقیقت در بخشهای مختلف تلاش کرده اند تا به مردم گونه ای نشان دهند که حزبی بودن به معنای وابسته بودن به کانونهای قدرت و ثروت است و فردی که کاندیدای حزبی باشد وابسته است و برای مردم کاری نخواهد کرد. اما علیرغم ارائه این اطلاعات نادرست، هیچگاه فواید فعالیتهای حزبی که سالهاست در کشورهای مختلف جهان تجربه شده و پیامدهای مثبتی داشته تبیین نشده است. نمونه آشکار این فواید ارائه برنامه مدون از سوی کاندیداهای حزبی است که با توجه
وقتی یک کاندیدای منفرد در عرصه حاضر می شود و بدون خاستگاه مشخص حزبی، شعار و وعده می دهد، حاصل آن روی کار آمدن رییس جمهوری همچون محمود احمدی نژاد است که در زمان تبلیغات انتخاباتی می گفت باید پول نفت سر سفره های مردم بیاید و وقتی رییس جمهور شد این شعار را تکذیب کرد
به خاستگاه مشخص آنها، مردم می توانند وعده های کاندیداها را پیگیری کنند و در صورت عملی نشدن آن توضیح بخواهند. اما وقتی یک کاندیدای منفرد در عرصه حاضر می شود و بدون خاستگاه مشخص حزبی، شعار و وعده می دهد، حاصل آن روی کار آمدن رییس جمهوری همچون محمود احمدی نژاد است که در زمان تبلیغات انتخاباتی می گفت باید پول نفت سر سفره های مردم بیاید و وقتی رییس جمهور شد این شعار را تکذیب کرد.
به نظر می رسد هنوز در ساختارهای قدرت در ایران، توان هضم فعالیتهای حزبی سازماندهی شده وجود ندارد و این موضوع ارتباطی هم به مقوله اعتماد مردم ندارد. وقتی مردم در کشورهایی با سابقه دموکراسی اندک، همچون عراق و افغانستان به لیستهای حزبی رای می دهند و طی سالهای دوره اصلاحات، در ایران نیز مردم سابقه رای دادن به لیستهای حزبی را داشتند، این امر نشان می دهد که مردم آمادگی پذیرش فعالیتهای حزبی را دارند. چرا که زیانها و پیامدهای منفی عملکرد کاندیداهای غیر حزبی با وعده های غیرواقعی را دیده اند. اما فضای سنگین سیاسی کشور بر ضد احزاب موجب شد بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، دبیر کل یک حزب سیاسی در قامت یک کاندیدای حزبی، رجل سیاسی شناخته نشود. درحالیکه فردی همچون دبیر کل حزب مردم سالاری حتی اگر هیچ سابقه ای به غیر از دبیر کلی حزب نداشت باید بر مبنای یک نظام سیاسی ساختارمند حزبی تایید صلاحیت می شد.