گروه بينالملل - علي ودايع: انفجار اوپنهايمر در شب اوسکار به سرخط رسانههاي جهان راه يافته است. کارنامه «کريستوفرنولان» نشان ميدهد که دغدغههاي او فراتر از ساخت فيلمهاي دم دستيهاليوودي است؛
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،خالق اوپنهايمر با آثاري همانند «دانکرک» گاهي به گذشته ميرود و با «بين ستارهاي» به آينده دور اما هرچه هست نولان تلاش ميکند با نگاه دقيق علمي، تاريخي و فلسفي به عمق ماجرا برود.
«استفان والت» نظريه پرداز رئاليست به تفصيل ميگويد که در سينمايهاليوود اين قهرمانها هستند که در جنگ خير و شر به پيروزي ميرسند يا عاشق به معشوق ميرسد و در ادامه ميافزايد: «همانطور که از نام آن مشخص است، «پايانهاليوودي» يک اختراع اصولاً آمريکايي است، اگرچه ويليام شکسپير، چارلز ديکنز و جين آستن به آن پيش از اختراع فيلم علاقه داشتند و ميتوان پايانهاي مشابهي را در ساير سنتهاي سينمايي پيدا کرد. با اين حال، ميتوانم ادعا کنم که فيلمهاي ساختهشده در خارج از ايالات متحده تمايل به تيرهتر بودن، ابهام بيشتر در نمايش خير و شر، لحن کمتر پيروزمندانه و تمايل بيشتري به پايانهاي پر ابهام دارند. البته، برخي فيلمهاي آمريکايي با چنين ويژگيهايي نيز وجود دارد (مانند «جستجوگران»، «شهر چيني»، «دانش آموخته»، «بي برون رفت»، «کودک ميليون دلاري»)، اما آنها استثنا هستند و نه قاعدهي فيلمهاي آمريکايي.» در سينمايهاليوود، هميشه اين آمريکاست که منجي جامعه جهاني ميشود. نکته جالب اينجاست که روايتهاي به اصطلاح تاريخ نگارانه به موازات فروپاشي شوروي و ناکاميهاي متنوع آمريکاييها کمرنگ و کمرنگ تر شده است.داستان اوپنهايمر تلاش ميکند بدون قضاوت به يک داستان تاريخي برود اما روند کلي فليم خلاف باور تاريخيهاليوودي است تا جايي که يک اثر ضد جنگ قلمداد ميشود.
داستان يک پروژه شوم
جمله معروف فيلم اوپنهايمر اين است که «دستانم آغشته به خون است.» اين جملهاي است که رابرت اوپنهايمر، طراح پروژة منهتن، پس از ساخت و انداختن بمبها در هيروشيما و ناکازاکي، به هري ترومن، رئيسجمهوري وقت آمريکا، گفت. «بمباراني که موجب کشتار بيش از 226 هزار نفر شد.»
رئيسجمهوري به او اطمينانخاطر داد، اما در خلوت، بهخاطر عذابوجدانِ اوپنهايمر و گريهاش، خشمگين شد و به دين آچسون، وزير امور خارجة خود، گفت: «ديگر هيچوقت نميخواهم آن عوضي را در دفترِ کارم ببينم.»
ماجرا به16 جولاي1945 و آزمايش بمب «تريتيتي» در قلب صحراي نيومکزيکو باز ميگردد ؛ اين که يک فيزيکدان مجذوب دانش از ترس آلمان نازي به ساحت بمب اتمي ترغيب ميشود. پس از تهاجم نيروهاي آلمان نازي به لهستان در سال 1939، فيزيکدانان آلبرت اينشتين(Albert Einstein)، لئو زيلارد(Leo Szilard) و يوجين ويگنر(Eugene Wigner) به دولت ايالات متحده هشدار دادند که نازيها ميتوانند اولين کساني باشند که بمب اتم توليد ميکنند و پيامدهاي بالقوه فاجعه باري براي بشريت خواهد داشت.
«جوليوس رابرت اوپنهايمر»»(Julius Robert Oppenheimer) دهها سال به عنوان مدرس فيزيک کار کرد و چندين اکتشاف علمي قابل توجه از جمله پيشبيني سياهچالهها را 30 سال پيش از تبديل شدن به يک نظريه رايج انجام داد.همکاران و دوستانش او را «اوپي»(Oppie) صدا ميکردند. او مردي لاغر و خميده بود که ميتوانست متواضع، بيثبات و نامعقول باشد.
ترس از بمب اتمي در اوکراين
از ماجراي اوپنهايمر در سال 1945 بحرانهاي بزرگ و کوچک در اوج دوران جنگ سرد بين اتحاديه جماهير شوروي و ايالات متحده از سر جامعه جهاني گذشته است اما نوع تنشهايي که ذيل جنگ اوکراين شکل گرفته، احتمال برخورد اتمي را پررنگ کرده است. جيم سيوتو ميگويد: «من ابتدا گزارشي درباره نگراني مقامات ايالات متحده در سال 2022 از اينکه روسيه در جريان جنگ اوکراين از سلاح هستهاي تاکتيکي استفاده کند، منتشر کردم. اما در کتاب جديدم که «بازگشت قدرتهاي بزرگ» نام دارد و در 12 مارس امسال منتشر شده، جزئيات منحصر به فردي را درباره سطح بيسابقه برنامهريزي اضطراري مقامات ارشد آمريکا منتشر کردم. زيرا اعضاي دولت بايدن به طور فزايندهاي در اين باره نگران بودند.»
برخلاف سلاحهاي هستهاي استراتژيک که قادر به نابودي کل شهرها هستند، سلاحهاي هستهاي تاکتيکي يا سلاحهاي هستهاي ميدان جنگ به اندازهاي کوچک هستند که بيصدا جابجا ميشوند و حتي ميتوان آنها را از سيستمهاي متعارفي که قبلاً در ميدان نبرد اوکراين مستقر شدند، شليک کرد.
به گفته اين منابع، براي دولت آمريکا اين موضوع نيز بطور صد در صد روشن نبود که آيا روسها ميخواهند يک سلاح هستهاي تاکتيکي، بويژه يک سلاح هستهاي تاکتيکي بسيار کم بازده را استفاده کنند يا چيز ديگري؛ ديگر اينکه آيا قصد دارند فقط يک سلاح هستهاي از اين نوع استفاده کنند تا تعداد بيشتري.
درنهايت ايالات متحده پيشقدم ميشود و يک نشست فوري را با حضور چند تن از مقامات دو کشور تشکيل ميدهد. در جريان اين نشست آنتوني بلينکن، وزير خارجه، نگرانيهاي آمريکا را «بسيار مستقيم» با سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه در ميان ميگذارد. ژنرال مارک ميلي، رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا نيز با همتاي روس خود ژنرال والري گراسيموف، رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح روسيه تماس ميگيرد.
جو بايدن همچنين ويليام برنز، رئيس سيا را ميفرستد تا با سرگئي ناريشکين، رئيس سرويس اطلاعات خارجي روسيه در ترکيه صحبت کند تا نگرانيهاي ايالات متحده در مورد احتمال وقوع حمله هستهاي را اعلام کند و نقطه نظرات روسها را در اين موضوع بسنجد.
جسارت بي بديل نولان
نولان با ساخت جسورانه اوپنهايمر انگشت روي يک تهديد بالقوه گذاشته است. البته نبايد فراموش کنيم که اسرائيليها هم آنچنان ديوانه هستند که دست به يک حماقت بزرگ بزنند. در جريان فيلم اوپنهايمر تناقضات شخصي چپ گرايانه پدر بمب اتم و پشيماني از شراکت در بزرگ ترين کشتار جنگ جهاني دوم مخاطب را با جاي خالي اخلاق در جريان بمباران هيروشيما و ناکازاکي تنها ميگذارد. نکته جالب اينجاست که در سال 1954 مجوزهاي امنيتي پدر بمب اتم توسط دولت فدرال لغو شد. سيلي نهايي نولان در اوپنهايمر جايي است که آلبرت انيشتين خطاب به او ميگويد: «حالا وقت آن است که با عواقب دستآوردت روبرو شوي.» جهان در نقطه خطرناکي ايستاده است ؛ کنترل تنشهاي زنجيره اي جهان هرلحظه ممکن است از کنترل خارج شود.