گروه سياسي- رحمان زين الدين: از چند ماه گذشته و با نزديک شدن به زمان برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري، گروهکها و دسته جات وابسته به جريان اصولگرايي همچون گروهک دولت ساخته شريان در وزارت راه مانند قارچ از زمين سر درآوردند و اعلام موجوديت کردند.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،بعد از تاييد صلاحيتهاي گسترده حاميان جريان اصولگرايي و ردصلاحيتهاي بسيار گسترده تر اصلاح طلبان در انتخابات مجالس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري به قصد مهندسي انتخابات و تاثيرگذاري در آينده کشور، اصولگرايان که خود را تنها رقيب ميدان سياست کنوني در ايران ميدانند به اين نتيجه رسيدند که بايد در برابر هم به شکلي بازي کنند که براي آنها دو مزيت به همراه داشته باشد؛ يکي اينکه براي نظام حضور مردم در پاي صندوقهاي راي بسيار مهم است و آنها با اينکه ميدانند مردم با صندوقهاي راي قهر هستند و اين نيز براي آنها بسيار مطلوب است اما حداقل ظاهر را حفظ ميکنند و ميگويند که ما وظيفه خود را براي گرم کردن تنور انتخابات انجام داديم ولي مردم خودشان ميلي به صندوقهاي راي نشان ندادند.دوم اينکه ميدان براي تاخت و تاز اصولگرايي باز است پس ميتوانيم جايگاه خود را در سياست ايران محکم کرده و حرکت خزنده خود را براي تسخير سنگر به سنگر نهادهاي حکومتي با سرعت بيشتري ادامه دهيم.(درباره تسخير سنگر به سنگر بيشتر توضيح ميدهيم)
برهمين اساس دوستان قديم محمود احمدي نژاد از جمله حميد رسايي، رزيبافان و ياران ديگرشان اقدام به تشکيل جبهه اي از احزاب کوچک تر اصولگرايي به نام (امنا) کردند که زماني به عنوان سربازان حامي جريان انحرافي در کشور حضور داشتند.
احمدي نژاد اولين زير ميز زننده
بازي بزرگان
نگاه اين افراد به سياست همان چيزي است که خود بارها عنوان کرده اند و رسايي نيز در چند روز اخير بارها بر آن تاکيد کرده است و آن همان زدن زيرميز بازي بزرگان بود؛ اين موضوع را نيز زريبافان در صحبتهاي اخير خود با رسانههاي حامي اين جريان يعني ايرنا و ... عنوان کرده است.
اگر بخاطر داشته باشيد محمود احمدي نژاد يکي از بزرگترين دشمنان خود را مرحومهاشمي رفسنجاني ميدانست و هميشه با وي به عنوان فردي که در نگاه مردم منفور است، برخورد ميکرد.
نگارنده به خاطر دارد بعد از انتخابات رياست جمهوري در سال 92 سرگروه جريان انحرافي در حياط دولت در جمع تعدادي از اصحاب رسانه بطور خصوصي درحال صحبت بود و در پاسخ به يکي از خبرنگاران که نظرش را درخصوص انتخابات جويا شد، گفت که اين انتخابات تنها شکست بزرگي براي بازيکنان اصولگرايي سنتي و بازاري است که نميخواهند جريانات جديد را بپذيرند.
وي گريزي هم به ارکان مهم نظام زد و انتخاب حسن روحاني را در برابر اين ارکان دانست و ابراز اميدواري کرد که در آينده نظام از همفکران خود(جريان انحرافي) بيشتر خواهيد شنيد و آنها دوباره در سپهر سياسي کشور نمايان خواهند شد.
پس از آن به ياد داريم که اطلاعات سپاه اقدام به دستگيريهاي گسترده از حاميان اين جريان و حتي رمالهاي متصل به آن کرده بود که در چند روز گذشته ديديم حميد رسايي بلاخره عقده خود را گشوده و از عدم دخالت اطلاعات سپاه در اين دوره از انتخابات تشکر کرد.
نواصولگرايان همان جريان
انحرافي است
طي چند روز گذشته نوشتههايي در رسانههاي اصولگرا از جمله ايرنا به رشته تحرير درآمده که از ظهور «نواصولگرايان» خبر داده است و اينگونه تحليل شده که فارغ از درستي يا نادرستي آن، تمامي آراي سفيد براي اين قشر است که به نظام معتقدند اما به روشهاي اجرايي آن اعتراض دارند.
در اين مطلب آمده است: «چشم نسل جديد انقلابيون ديگر چندان خيره به لسان راهبران سنتي اصولگرا نيست و اين نسل بيشتر سعي دارد با اتکال به درک و دريافت خود از دنياي بيرون، دست به کنشگري بزند.»
نگارنده که خود را يکي از نواصولگرايان ميخواند ميگويد: « منظور من در اين متن از نواصولگرايان، نه طيف حاميان آقاي قاليباف که از قضا «قطب مقابل» ايشان هستند؛ کساني که در طول 4 سال گذشته معترض کارکرد مجلس يازدهم بودند و اعتقاد داشتند نمايندگان آنچنان که بايد، در قبال موضوعاتي نظير حجاب و شفافيت، انقلابي عمل نکردند.»
اين طيف دقيقا همان نگاه مقام عالي دولت نهم و دهم را دارد و ميگويد: «مشغوليت بخش عمده راهبران شانا در ساختار رسمي(اعم از مجلس، شوراي شهر و...)، آنها را در چشم بدنه راي اصولگرايان -خاصه جوان ترها- به عاملين اصلي وضع موجود بدل ساخت و همين تصور- درست يا غلط - موجب شد تا بدنه عليه راس، ميل به کنشگري پيدا کند. نواصولگرايان معترض هم از فرصت استفاده کرده و با ضريبدادن به اين تصور که «راهبران شانا» عاملين وضع موجود هستند، رأي مثبت خود را - خاصه در بستر سايبر- ارتقا بخشيدند. در کنار اعتماد به نفس بالاي راهبران شانا و تصور بدنه انقلابي مبني بر اينکه ايشان عاملين وضع موجود هستند، سومين بستري که موجب شد نواصولگرايان معترض در بسيج بدنه راي اصولگرايي موفقتر از قُدَماي اين جريان عمل کنند»
به ياد داريم بعد از بيانيه روزنه گشايي بخشي از جوانان جريان اصلاح طلب، اين جريان دولتي اصولگرايي بود که از اين نامه حمايت کرد و آنرا نويد دهنده حضور جديد اصلاح طلبان در ساختار سياسي کشور دانست.
تحليل مهدي محمدي از مشاوران قاليباف درباره اين قشر نيز جالب است. وي در تحليل فضاي پس از انتخابات مينويسد: «در هر حال تخريب اثر کرده است. بدهي قاليباف به انقلابيون روشن کردن منشا و ماهيت تخريبها و مبارزه با سازمان کار پشت پرده آن است و از آن سو، البته جامعه انقلابي نيز بايد از خود بپرسد که دليل اين همه فشار بي رحمانه بر يک نفر از داخل و خارج چيست؟ و آيا داستان فقط بر سر مجلس است؟»
اين نظريه پرداز اصولگرايي ميافزايد: «البته يک مسئله بنيادين درک اين نکته است که نسل جديدي از انقلابيون ظهور کرده که در بستر شبکه عمل ميکند و جامعه و جهان متفاوتي از گذشتگان دارد. از اين پس بايد بسيار بيشتر از تلاش براي ايجاد مکانيسمهاي انتخاباتي، بايد به ايجاد مکانيسمهاي گفت وگو با اين نسل انديشيد.»
وي ادامه داد: «البته همه اينها به يک معنا فرعيات است. اصل مسئله اين است که داستان نه انتخابات مجلس بود و نه شخص قاليباف. مسئله بسيار فراتر از اين است و ماشين تخريب داخلي و خارجي که ايجاد شده هم اهدافي بسيار بزرگ تر دارد.»
محمدي هشدار ميدهد: «مشخصا از نظر برخي، قاليباف اولين گزينه از فهرست افراد مهمي است که بايد از سر راه برداشته شوند. نوبت بقيه به زودي خواهد رسيد گرچه که تخريب آنها به آساني قاليباف نخواهد بود. باقي بماند شايد وقتي ديگر. گرچه که ديگر وقتي هم نيست!»
اين صحبت محمدي همان بحثي است که در اول مطلب بيان شد و نقشه ذهني اين گروه خوانده شد، يعني فتح سنگرهاي ديگر مهم نظام تا رسيدن به قله آن؛ يعني با عدم حضور آيت الله جنتي در انتخابات اخير مجلس خبرگان، قطعا يکي از نزديکان آنها که «ميتواند» تاکيد ميکنم که «ميتواند» از علماي شوراي فقهي جبهه پايداري باشد به عنوان رئيس مجلس خبرگان آينده انتخاب شود و سپس فشارها همانگونه که مشاور قاليباف نيز ميگويد بر ديگر بخشهاي نظام آغاز ميشود.
به نظر ميرسد حرکت خزنده جريان انحرافي امروز با نام جديد و بزرگي به نام «نواصولگرايان» ميخواهد انتقام چند سال گذشته پير و مراد خود را از اصولگرايان سنتي بگيرد. البته به نظر ميرسد که اين گروه از اصولگرايان هنوز نميدانند که مردم بزرگترين زيرميز زنندگان هستند و اين را چندين بار در انتخاباتها و بزنگاههاي بزرگ مانند دوم خرداد نشان داده اند، پس مهمترين آلترناتيو جريان انحرافي براي رسيدن به اهداف خود قطعا مردم خواهند بود؛ مردم ايران سدي بزرگ در برابر هرکس و هرچيزي خواهند بود که بخواهد منافع آنها را با خود ببرد.