۰
جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۰۵
غزه استخوانی در گلوی اسرائيل است

پيدا و پنهان طوفان الاقصی

حسين جابری انصاری
رويداد هفتم اکتبر 2023 (15 مهر 1402) در غزه و غلاف اشغالي پيراموني آن، از زواياي مختلف رويدادي کم‌نظير و مهم در تاريخ منازعه فلسطين است.
پيدا و پنهان طوفان الاقصی
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،رويداد هفتم اکتبر 2023 (15 مهر 1402) در غزه و غلاف اشغالي پيراموني آن، از زواياي مختلف رويدادي کم‌نظير و مهم در تاريخ منازعه فلسطين است.در مقاله حاضر تلاش مي‌شود با نيم‌نگاهي به گذشته، حال و آينده، برخي از ابعاد اين رويداد شرح داده شود:
1. نوار غزه به‌عنوان نقطه آغاز اين عمليات چندلايه و پيچيده، يک قطعه جغرافيايي کوچک با مساحت 364 کيلومترمربع است که با توجه به جمعيت دو ميليون و دويست‌وسي هزار نفري آن (آمار 2023)، متراکم‌ترين نقطه جمعيتي جهان (با بيش از 6 هزار و صد نفر در هر کيلومترمربع) محسوب مي‌شود. حدود 70 درصد فلسطيني‌هاي ساکن نوار غزه از بخش‌هاي ديگر فلسطين به اين منطقه آواره شده‌اند. اين اعداد و نسبت‌ها در کرانه باختري رود اردن، ديگر منطقه فلسطيني که همراه با نوار غزه در سال 1967 به اشغال اسرائيل درآمد، بدين‌گونه است: مساحت: 5860 کيلومترمربع، جمعيت سه ميليون و دويست و پنجاه هزار نفر، نسبت آوارگان: حدود 27درصد، تراکم جمعيتي: حدود 555 نفر در هر مترمربع.
2. همين واقعيت‌ها نوار غزه را در مقايسه با ديگر مناطق اشغالي فلسطين (به ويژه کرانه باختري) به کانون اصلي و آتشفشانِ مقاومت مردمي فلسطين تبديل کرده و بخش بزرگ رهبران شناخته‌شده جنبش‌هاي مقاومت فلسطيني نيز از اردوگاه‌هاي آوارگان اين منطقه برآمده‌اند.
3. غزه با چنين بستر و واقعيت‌هاي جامعه‌شناختي، براي دهه‌ها همچون استخواني در گلوي اشغالگران صهيونيست باقي مانده بود، تا آنجا که نخست‌وزيران وقت اسرائيل به صراحت اعلام و آرزو مي‌کردند يک روز صبح که از خواب بيدار مي‌شوند، با اين واقعيت جديد روبه‌رو شوند که غزه در اثر پيشرويِ آب دريا، در مديترانه غرق شده است. سرانجام نيز آريل شارون، نظامي و سياستمدار فرا راست تندرو اسرائيل، ناچار شد اين آرزوي ديرينه اسرائيلي را که طبيعت نمي‌توانست برآورده کند، با عقب‌نشيني کامل و يکجانبه نيروهاي اشغالگر و شهرک‌نشينان صهيونيست از نوار غزه در اوت 2005 محقق سازد.
4. نوار غزه از تابستان 2007، پس از وقوع منازعه‌اي جدي ميان جنبش فتح و جنبش حماس دو ابرگروهِ اصلي صحنه سياست و مبارز فلسطين، به پشتوانه حمايت گسترده مردمي و تشکيلات و کادرهاي قوي‌تر و پيش‌رونده حماس، تحت سيطره اين جنبش درآمد. منازعه‌اي که پيامد بن‌بست در روند صلح اسلو و اختلاف راهبردي دو جنبش در زمينه سياست مقاومت يا سازش در برابر اسرائيل بود.
5. از همان زمان، محاصره همه‌جانبه اسرائيل عليه نوار غزه نيز اعمال شد تا موازنه‌اي که در روند داخلي خود به پيروزي جنبش حامي مقاومتِ فعال عليه اسرائيل انجاميده بود، با دوپينگ اسرائيل و مداخله خارجي، مديريت شده و براي سياست سازش‌محورِ رهبري فتح يارگيري شود. محاصره‌اي بلندمدت و خفقان‌آور که تنها يکي از نتايج پرشمار و گسترده آن، افزايش نسبت بيکاري در غزه به 80 درصد (بالاترين نرخ بيکاري در جهان) بوده است.
6. نوار ساحلي غزه، در ذيل سياست تحريم و محاصره اسرائيل، به بزرگترين زندان عمومي جهان تبديل شده و تاکنون چندين بار شاهد درگيري‌هاي گسترده ميان مقاومت فلسطين و ارتش اسرائيل بوده است. برخي از مهمترين اين درگيري‌ها عبارت است از: نسل‌کشي پنج‌روزه فوريه 2008 توسط اسرائيل، نبرد 21روزه 2008 (آغاز: 27 دسامبر)، نبرد 8روزه 2012 پس از ترور فرمانده وقت شاخه نظامي حماس، نبرد 50 روزه 2014، نبرد ماه مي‌2021 پس از يورش هزاران پليس اسرائيلي به مسجدالاقصي. در اثر يورش‌ها و بمباران و گلوله‌باران شديد و وحشيانه اسرائيل تنها از سال 2008 تا 2020 (براساس آمار رسمي سازمان ملل متحد) 5590 فلسطيني شهيد شده‌اند که بخش عمده آنها از اهالي غزه‌اند. اين در حاليست که مطابق همين آمار در اين بازه زماني تنها 251 اسرائيلي کشته شده‌اند.
7. اهميت نبرد بزرگ اخير غزه اين است که جنبش حماس و در کنار آن جنبش‌هاي ديگر مقاومت فلسطين به‌ويژه جنبش جهاد اسلامي در يک نوار ساحلي کوچک (به طول 41 و عرض 6 تا 12 کيلومتر) و در محاصره تقريباَ کامل دشمن (از زمين، هوا و دريا) و تحت نظارت و جاسوسي دائمي نهادهاي نظامي، امنيتي و اطلاعاتي اسرائيل با مجهزترين امکانات فن‌آوري و نيروهاي متخصص، مدت‌ها در تدارک عملياتي چنين بزرگ و پيچيده بوده و توانسته‌اند به‌نحوي موضوع را مديريت کنند که هيچ اطلاعاتي به دشمن اسرائيلي درز نيابد. به‌گونه‌اي که اينک عمليات بامداد 7 اکتبر به اعتراف محافل سياسي و نظامي اسرائيل به رويدادي ناگهاني و شگفتي‌ساز و يکي از بزرگترين شکست‌هاي اطلاعاتي و نظامي اسرائيل در تاريخ چنددهه‌اي منازعه فلسطين تبديل شده است.
8. بسياري در ايران و جهان با اشاره به اين غافلگيري، از روشن نبودن ابعاد رويداد و اين احتمال سخن مي‌گويند که اسرائيل در جريان عمليات بوده، اما براي اهداف بزرگتري اجازه داده است، انجام شود. اين برداشت برآمده از تصور کاذبي است که از اسرائيل و ارتش و نيروهاي اطلاعاتي آن در ذهن و روان اعراب و خاورميانه‌اي‌ها ته‌نشين شده است. افسانه شکست‌ناپذيري اسرائيل، به‌ويژه پس از پيروزي مقاومت لبنان و مقاومت فلسطين در غزه در تحميل عقب‌نشيني يکجانبه و بي‌قيد و شرط به اسرائيل باطل شده است. اما تحولات بعدي اجازه نداده، اين حقيقت استراتژيک تثبيت شود.
9. واقعيت اين است که پيروزي اسرائيل در جنگ‌هاي عربي - اسرائيلي بيش از آنکه نتيجه قدرت استثنايي اسرائيل باشد، نتيجه ضعف مفرط ارتش‌ها و وابستگي دولت‌هاي عربي و اشتباه‌هاي جبران‌ناپذير و خيانت‌هاي سياستمداران عرب بوده، و تجربه انتفاضه‌هاي فلسطيني در فرسايش شديد ارتش و دولت اسرائيل و تجربه مقاومت لبنان و غزه در تحميل عقب‌نشيني يکجانبه و بي‌قيد و شرط اسرائيل از اراضي اشغالي لبنان (2000) و نوار غزه (2005) و نبردهاي بعدي به‌ويژه نبرد هفتم اکتبر به روشني نشان داد که اسرائيل نه‌تنها شکست‌ناپذير نيست، بلکه در صورت وجود اراده و تداوم مقاومت سازمان‌يافته و ايستادگي هدفمند و برخورداري مقاومت از حمايت‌هاي حداقلي شماري از کشورهاي عربي و اسلامي، امکان تحميل شکست و عقب‌نشيني‌هاي بي‌قيد و شرط به اسرائيل وجود دارد.
10. اما اهميت راهبردي نبرد هفتم اکتبر 2023 انتقال براي نخستين بار از وضعيت دفاعي به وضعيت تهاجمي در تاريخ مقاومت فلسطين در برابر اشغال صهيونيستي است. از هنگام شکل‌گيري امواج سازمان‌يافته و گسترده شهرک‌سازي جنبش صهيونيستي در فلسطين، همزمان با قيمومت بريتانيا بر فلسطين (1920 تا 1948) تا همين سال‌هاي اخير، صهيونيست‌ها و اسرائيل در موقعيت تهاجمي بوده و مردم و مقاومت فلسطين، تقريباً همواره در حالت دفاعي بوده‌اند. اين نخستين بار در تاريخ مبارزات ملت فلسطين است که فلسطيني‌ها ابتکار عمل تهاجمي را از آن خود کرده و در يک رويداد تاريخي و کم‌نظير توانسته‌اند ظرف چندساعت مساحتي تقريباً نزديک به مساحت نوار غزه را در غلاف اشغالي پيرامون آن، گرفته، صدها اسرائيلي را کشته، صدها تن ديگر را مجروح کرده، و شمار بالايي از آنها را اسير و به داخل نوار غزه منتقل کنند. شمار قابل‌توجهي از کشته‌شدگان، مجروحان و اسيران اسرائيلي در اين نبرد از نظاميان و مابقي از شهرک‌نشينان اشغالگر هستند و همين ويژگي، به‌ويژه تعداد بالاي اسراي اسرائيلي اهميت و ابعاد سياسي و راهبردي عمليات را براي فلسطينيان افزون‌تر کرده است. زيرا اسرائيل در تجربيات پيشين خود با مقاومت فلسطين و لبنان، گاه ناچار شده است براي رهايي يک سرباز يا حتي بازپس‌گيري پيکر يکي از اسرائيلي‌ها ده‌ها و صدها فلسطيني و مقاوم عرب را در عمليات تبادل آزاد کند. مقاومت فلسطين با مهندسي معکوس راهبرد تاريخي اسرائيل بر سه اصل تمرکز دارد: بازگشت رويارويي به داخل فلسطين، طولاني و فرسايشي کردن آن و غافلگيري دشمن.
11. استراتژي دولت اسرائيل از دوره بن‌گوريون بنيان‌گذار و اولين نخست‌وزير آن (از 1948 تا 1953 و از 1955 تا 1963)، بر سه اصل استوار بوده است: بيرون بردن جنگ از فلسطين تاريخي به سرزمين‌هاي همجوار، عمليات برق‌آسا عليه اهداف دشمن و کسب پيروزي سريع، استفاده از غافل‌گيري براي تحميل شکست به دشمن. راهبردي که اجراي آن با درجه بالايي از موفقيت همراه بوده است. جنگ 1948 ميان ارتش‌هاي در حال شکل‌گيريِ چند کشور عربي، با صهيونيست‌ها و ارتش در حال شکل‌گيري اسرائيل جنگي براي آزادي يا اشغال فلسطين بود. اما روند اين جنگ و جنگ 1967 به سمتي رفت که اسرائيل توانست 78 درصد سرزمين فلسطين را در جنگ 1948 و 22 درصد باقيمانده را نيز در جنگ 1967 اشغال کند.
12. علاوه بر آن، اسرائيل موفق شد با بردن صحنه جنگ به خارج از فلسطين، صحراي سيناي مصر و ارتفاعات جولان سوريه را نيز اشغال کند. تحولي سرنوشت‌ساز که باعث شد از اين تاريخ به بعد، دو همسايه بزرگ و اصلي عرب فلسطين يعني مصر و سوريه به‌جاي اينکه در پي آزادي فلسطين باشند، اولويت نخست خود را آزادي سرزمين‌هاي اشغالي خود قرار دهند. اولويتي که با سرنوشت غم‌بار جنگ 1973 (پيروزي مصر و سوريه در مرحله اول جنگ و شکست بعدي آنها)، به تغيير راهبرد مصر از جنگ با اسرائيل به سازش با آن (پيمان صلح کمپ ديويد: 1978)، و تنهايي سوريه و در نتيجه تحول استراتژيک بعدي در روند منازعه فلسطين انجاميد. تحولي که کيسينجر، پيشرانِ شيفت استراتژيک مصر، از آن با اين عنوان ياد کرد: از اين پس، «هيچ جنگي بدون مصر [و هيچ صلحي بدون سوريه] امکان‌پذير نيست.» در عمل نيز پرونده جنگ‌هاي کلاسيک عربي با اسرائيل در همين‌جا مختومه، و مسئوليت سنگين آزادي فلسطين، تنها بر دوش ملت و مقاومت فلسطين قرار گرفت.
13. اسرائيل در پي اين تحول، در همان سال 1978 با تهاجمي برق‌آسا مناطق گسترده‌اي از لبنان را تا رود ليطاني اشغال، و سپس در تهاجم گسترده‌تر 1982، مناطق اشغالي خود را تا بيروت، پايتخت لبنان گسترش داده، و در ازاي پذيرش عقب‌نشيني دوباره نيروهاي خود به جنوب لبنان، توانست عقب‌نشيني فرماندهي و نيروهاي سازمان آزادي‌بخش و مقاومت فلسطين را از لبنان به کشورهاي ديگر عربي، تحميل و مقاومت مسلحانه فلسطيني‌ها را در برابر اسرائيل از مرزهاي فلسطين متوقف و در نتيجه تثبيت اشغال فلسطين را به امر واقع تبديل کند.
14. رهبري ساف که پس از لبنان، در تونس، صدها کيلومتر دورتر از فلسطين مستقر شده بود، به آرامي پا در جاي پاي مصر گذاشت و به قطار صلح پيوست. عرفات نيز همچون سادات که جنگ 1973 و پيروزي‌هاي مرحله نخست مصر و سوريه را در اين جنگ، ابزار ورود خود به روند صلح با اسرائيل کرد، نخست با حمايت و راهبري انتفاضه نخست فلسطينيان در داخل سرزمين‌هاي اشغالي (1987)، اسرائيل را تحت فشار سنگين يک رويارويي گذاشت و سپس کوشيد از دستاوردهاي انتفاضه در زمينه فرسايش دروني اسرائيل و تقويت مشروعيت بين‌المللي مبارزه ملت فلسطين براي نيل به استقلال، در جهت پيشبرد ايده صلح و مذاکره با اسرائيل بهره‌برداري کند.
15. سرانجام نيز در چارچوب توافق اسلو (1991) با پذيرش حاکميت اسرائيل بر اراضي اشغالي پيش از جنگ 1967 (يعني 78 درصد فلسطين تاريخي)، موافقت اسرائيل را تنها براي بازگشت خود و هزاران نفر از کادرهاي عضو فتح و گروه‌هاي فلسطيني هم‌پيمان آن همراه با خانواده‌هايشان به غزه و کرانه باختري و مذاکره درباره 22 درصد باقيمانده از سرزمين فلسطين به‌عنوان اراضي متنازع‌عليه دريافت کرد. مذاکره‌اي که سرنوشت آن با توجه به‌ موازنه قواي ميان طرفين از پيش روشن بود.
16. با توافق اسلو، گروه‌هاي فلسطيني مانند حماس و جهاد اسلامي که تنها راه آزادي فلسطين را مقاومت در برابر اشغال مي‌دانستند، در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و با بازگشت رهبري سازمان آزادي‌بخش فلسطين به غزه و کرانه و استقبال مردمي از عرفات (ابوعمار)، ابتکار عمل را در داخل سرزمين‌هاي اشغالي تا اندازه زيادي از دست دادند. اما روند مذاکرات صلح همان‌گونه که پيش‌بيني مي‌شد با مخالفت عملي طرف اسرائيلي با فرمول صلح در برابر زمين و عدم پذيرش خواسته‌هاي حداقلي فلسطيني‌ها در کمپ ديويد دوم (2000 ميلادي) به بن‌بست رسيد.
17. عرفات که به چشم خود مي‌ديد در ازاي عقب‌نشيني از خواسته‌هاي سازمان آزاديبخش براي آزادي همه سرزمين فلسطين و از دست دادن مشروعيت تاريخي و انقلابيِ رهبري خود، نتوانسته است هيچ‌يک از خواسته‌هاي حداقلي فلسطيني‌ها در زمينه تشکيل دولت مستقل در سرزمين‌هاي اشغالي 1967، بازگشت بخش‌هاي قابل توجهي از آوارگان فلسطيني به‌ويژه آوارگان مقيم سوريه و لبنان و سيطره بر قدس شرقي به‌عنوان پايتخت دولت فلسطين را برآورده کند، بار ديگر به مقاومت روي آورد و انتفاضه دوم فلسطين در سال 2000 شعله‌ور شد.
18. اسرائيل که اين نگرش سياسيِ همراه با نتايج راهبردي و بازي دوگانه ياسر عرفات رهبر ساف براي پيشبرد مقاومت و انتفاضه به موازات روند صلح و مذاکرات را خط قرمز خود مي‌دانست، نخست او را در مقرش در رام‌الله محاصره کرد تا به تسليم در برابر خواسته‌هاي خود و تبديل به زندانبان بي‌مزد و مواجب فلسطيني‌ها و حمايت از منافع و امنيت دولت اشغالگر وادارد. اما چون عرفات تسليم اين بازي ننگين نشد، اسرائيل به پاک کردن صورت‌مسئله و حذف جسدي او از طريق مسموميت روي آورد.
19. از هنگام شهادت عرفات و جايگزيني محمود عباس (ابومازن)، به‌رغم مخالفت قاطع رهبري جديد ساف با انتفاضه و مقاومت و هماهنگي بالاي امنيتي ميان اسرائيل و خودگرداني فلسطيني در سرکوب نيروهاي مقاومت، و فروکش کردن تدريجي انتفاضه دوم، هيچ تحولي در زمينه پيشبرد روند صلح و تحقق خواسته‌هاي حداقلي فلسطيني‌ها اتفاق نيفتاده و روند اسلو در همان مراحل انتقالي خود باقيمانده و دو دهه و نيم پس از جدول‌هاي زماني تعيين‌شده در موافقتنامه‌هاي اسلو، هنوز به مرحله نهايي نرسيده است.
20. اسرائيل از سال 2003 و روي کار آمدن آريل شارون، به استثناي مقاطع کوتاهي، توسط جريان راست و فرا راستِ تندرو خود مديريت و راهبري شده و جريان چپ اسرائيل به حاشيه قدرت پرتاب شده است. حتي اگر اين تصور نسبت به جريان چپ اسرائيل درست باشد که حاضر به پرداخت هزينه‌هاي حداقلي صلح در برابر زمين به فلسطيني‌هاست (تصوري که با توجه به روند عملي صلح اسلو در دوره حکومت‌هاي حزب کار - رابين و پرز و باراک - منطبق با واقعيت نيست)، از آنجا که هيچ امکاني در افق براي بازگشت چپ اسرائيل به قدرت مشاهده نمي‌شود، روند صلح و راه‌حل دودولتي در عمل با بن‌بست کامل روبه‌رو شده و تنها با توجه به سياست عقيم خودگرداني و حاميان عرب آن، اعلام مرگ رسمي و قطعي آن به تعويق افتاده است.
21. از شهادت عرفات تا به امروز، ملت فلسطين ديگر در برابر دو گزينه صلح يا مقاومت قرار ندارد. با بن‌بست گزينه صلح و دو دولت، تنها در برابر دو گزينه تسليم کامل در برابر اسرائيل و پذيرش وضعيت انتقالي اسلو به‌عنوان وضعيت نهايي، يا ايستادگي و مقاومت در برابر اشغال و تلاش براي تحميل عقب‌نشيني اجباري به اشغالگران صهيونيست قرار گرفته است. راه عملي ديگري در برابر ملت فلسطين و رهبران آن وجود ندارد.
22. در شرايطي که رهبري رسمي ساف و خودگرداني فلسطيني به دلايل مختلف از جمله پيري و فرسودگي و خستگي از مبارزه، وضعيت موجود را در عمل پذيرفته و در برابر اسرائيل تنها به سخنراني و اعلام مواضع گاه به گاه اکتفا کرده است، ملت فلسطين براساس واقعيت‌هاي فراروي خود، چاره‌اي جز انتخاب‌هاي سخت اما افق‌گشا براي خروج از بن‌بست‌هاي تحميل‌شده از سوي اسرائيل و ضعف و بي‌عملي سياستمداران خود ندارد.
23. رهبري حماس و جهاد اسلامي و ديگر گروه‌هاي مقاومت فلسطين در چنين بستري براي تحقق حقوق و آرمان‌هاي فلسطيني‌ها تلاش مي‌کنند و از حمايت گسترده مردمي نيز در سرزمين‌هاي اشغالي و اردوگاه‌هاي آوارگان فلسطيني برخوردارند. مردمي که به‌رغم پرداخت هميشگي بالاترين هزينه‌هاي نبرد و مقاومت، از جان و مال و هستي‌شان، گزينه عملي ديگري در برابر خود نمي‌بينند. حماس و ديگر گروه‌هاي مقاومت در اين سال‌ها کوشيده‌اند با درس گرفتن از تجربه تاريخي ملت فلسطين و رهبري آن و بنا نهادن يک منظومه مقاومتي مؤثر (از جمله در زمينه قدرت موشکي و تسليحاتي)، شرايط جديدي براي خروج از بن‌بست‌هاي موجود ايجاد کنند.
24. دولت اسرائيل در پرتو عمليات کم‌نظير هفتم اکتبر 2023 محصولي را درو مي‌کند که خود از اشغال فلسطين تاکنون با سياست‌هاي مبتني بر اشغال و تروريسم دولتي و آپارتايد ضدفلسطيني و در سه دهه اخير با تحميل بن‌بست کامل به روند صلح، کاشته است. اينک اسرائيل، در برابر غزه در ميانه دوگانه‌اي قرار گرفته که هر يک را برگزيند هزينه‌هاي بيشتري بايد پرداخت کند. اگر با تهاجم گسترده بخواهد وارد نوار غزه شود تا آنگونه که ادعا مي‌کند مقاومت را ريشه‌کن کند، در باتلاق غزه و تونل‌هاي زيرزميني و جنگ چريکي گسترده‌اي گرفتار خواهد شد که نتايج آن مي‌تواند نبرد اخير غزه را با همه بزرگي و اهميتش، در برابر آن کوچک جلوه دهد.
در بهترين شرايط، اسرائيل حتي اگر با کشتار گسترده، موفق به ورود به غزه شود، به همان دلايلي که قبلا ناچار به خروج از آن شد، قادر به نگهداري آن نبوده و مجبور به خروج دوباره خواهد شد. ضمن اينکه در صورت کشتار گسترده، کل مناطق فلسطيني در کرانه و سرزمين‌هاي اشغالي 1948 به انتفاضه فراگيري روي خواهد آورد که از ابتداي توقف و بن‌بست روند صلح تاکنون، با لطائف‌الحيل سياستمداران اسرائيلي و فلسطيني به تعويق افتاده است.
25. اما اگر به رغم شعارهاي تند و آتشينِ ريشه‌کني مقاومت، همچون نبردهاي پيشين غزه، به بمباران مناطق مسکوني غزه و کشتار شمار قابل‌توجهي از شهروندان فلسطيني اکتفا کند، توان بازدارندگي و اعتبار اسرائيل به‌عنوان قدرت هژمون در فلسطين و يکي از قدرت‌هاي منطقه‌اي را از دست داده و در برابر مقاومت پيش‌رونده و داراي ابتکار عمل و نسل جديد فلسطينياني که حتي فراتر از گروه‌هاي مقاومت در پي نيل به آرمان‌هاي خود براي يک زندگي آزاد و مستقل هستند، مجبور به عقب‌نشيني‌هاي پي در پي خواهد شد.
26. برخي تحليلگران از گزينه‌ها و احتمالاتي ممکن براي اسرائيل در رويارويي با غزه سخن مي‌گويند که در دنياي واقعيت از مبنايي برخوردار نيست. داستان فلسطين اگر چنين ساده بود، اسرائيل تاکنون کار را تمام کرده و فاتحه همه فلسطيني‌ها را خوانده بود. نه اينکه اسرائيل نخواسته است چنين کند، خواسته و با همه توان خود تلاش کرده، اما نتوانسته و نشده است و بعد از اين هم نخواهد شد. اگر آزادي فلسطين ساده نيست و با يک نبرد و چند نبرد محقق نمي‌شود، رويارويي با مقاومت فلسطين نيز چنين ساده نيست.
27. رويدادهاي اخير فلسطين حداقل اين درس سياسي و راهبردي بزرگ را بايد براي همه سياستمداران منطقه و جهان داشته باشد: تا حقوق ملت فلسطين تأمين نشود، صلحي در کار نخواهد بود، آنچه امنيت اسرائيل نيز ناميده مي‌شود، توهمي بيش نخواهد بود. اسرائيل و به‌ويژه راست متوهم حاکم آن تصور مي‌کند چنين معادله‌يِ محالي، شدني است. نتانياهو در واپسين سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل متحد با تحقير فلسطيني‌ها و اعلام اينکه آنها تنها 2 درصد مردمان عرب هستند، در پي تثبيت تصور غيرواقعي رهبري اسرائيل بود که صلح و عادي‌سازي روابط ميان اسرائيل و 98 درصد ديگر اعراب، آنها را نيز به تسليم واخواهد داشت. اما نبرد غزه با فاصله‌اي کوتاه پس از اين سخنراني، به روشني نشان داد که ميان تصورات جريان حاکم اسرائيل و واقعيت‌هاي صحنه فلسطين فاصله‌اي بزرگ وجود دارد.
28. بهترين گزينه براي اسرائيل در جهت مديريت و مهار شرايط جديد، تبديل معرکه حياتي جاري در برابر خود، به معرکه‌اي جهاني است. زمزمه‌ها درباره اينکه رويداد و نبرد جاري غزه در حکم 11 سپتامبر اسرائيل و منطقه است، تلاشي هدفمند براي ورود عملياتي غرب و آمريکا به صحنه تحولات و برخورد با جبهه مقابل اسرائيل با هزينه‌کرد از جيب آنها است. امري که با توجه به اولويت‌هاي آمريکا براي مهار چين و روسيه و گرفتاري غرب و ناتو در جنگ اوکراين، احتمال وقوع آن بسيار ضعيف است. ضمن اينکه به نظر مي‌رسد آمريکا و اروپا که نتوانسته‌اند راست حاکم اسرائيل را به پرداخت هزينه‌هاي حداقلي روند صلح وادارند، دليلي براي همراهي عملياتي با آن و جايگزيني اولويت‌هاي راهبرد جهاني خود با اولويت‌هاي راست اسرائيل نمي‌بينند.
29. با اين حال هوشياري در برابر اين سياست اسرائيل، و اجتناب از سخن‌پراکني‌هاي بي‌فايده و هزينه‌آفرين، ضرورتي آشکار است. مقاومت و انتفاضه مردمي فلسطين، بي‌ترديد متأثر از الگو و ايده‌هاي انقلاب اسلامي ايران است، و دولت جمهوري اسلامي نيز آشکارا از آن حمايت کرده است، اما مبارزات ملت فلسطين، از چند دهه پيش از انقلاب ايران وجود داشته و تا تحقق حقوق بنيادين خود در زمينه تعيين سرنوشت و استقلال و آزادي و رهايي از اشغال ادامه خواهد داشت. حقوقي که در تمامي اديان و مذاهب و قوانين و اعراف بين‌المللي به رسميت شناخته شده است. عقيم کردن تلاش‌هاي نتانياهو و اسرائيل براي پاک کردن صورت‌مسئله اصلي که اشغال فلسطين است، از طريق صدور بحران به خارج از سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين، نيازمند بالاترين درجه آگاهي و هوشياري است.
*معاون پيشين عربي  وزارت امور خارجه
 
کد مطلب: 204512
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *