گروه اجتماعي- سعيد تهراني: موضوع حفظ و جذب نخبگان، طي سالهاي اخير همواره از موضوعات چالش برانگيز در ايران بوده است. هر چند وقت يکبار فهرستي از رتبه هاي برتر کنکور يا نخبگاني که رفتن از ايران را به ماندن ترجيح داده اند منتشر مي شود و مسئولان نيز بعضا، با ژست هاي منحصر به فرد ادعا مي کنند رفتن آنها به خارج از کشور براي علم اندوزي مشکلي ندارد و آنها به کشور بر مي گردند. اما مروري بر وضعيت نخبگان نشان مي دهد اغلب نخبگاني که براي ادامه تحصيل از کشور خارج مي شوند ديگر تمايلي به بازگشت به ايران ندارند و بعضي از آنها جذب بزرگترين شرکتها يا مراکز تحقيقاتي و علمي دنيا مي شوند.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین،بر اساس آمارهاي سال گذشته رصدخانه مهاجرت ايران، از تعداد دو هزار و 765 نفر دارندگان مدال المپياد دانشآموزي در بازه زماني 80 تا 91 بيش از هزار نفر مقيم خارج هستند؛ همچنين حدود هزار نفر از آنها نيز سابقه خروج دارند و تنها 122 نفر از مهاجران بازگشتند. همچنين بيش از پنج هزار و 600 نفر تعداد مشمولان بنياد نخبگان در بازه زماني 80 تا 94 و از اين تعداد نيز حدود هزار و 500 نفر مقيم خارج هستند. حدود هزار و 500 نفر نيز سابقه خروج دارند، اما تنها حدود 200 نفر از آنها بازگشتند. در همين بازه زماني از تعداد حدود 54 هزار نفر از رتبههاي زير هزار کنکور سراسري، بيش از هشت هزار نفر مهاجرت کردند. در اين ميان مسئولان به جاي رفع مشکلاتي که موجبات مهاجرت نخبگان و فرار مغزها را فراهم مي کند يا مانع از بازگشت نخبگان به کشور مي شود، گاه به طرح هايي روي مي آورند که عملا بر روي کاغذ مي ماند و فاقد اثرات اجرايي و عملي است. در همين راستا رئيس مرکز بررسيهاي استراتژيک رياست جمهوري از ارائه طرح پيشنويس آييننامه «جذب، نگهداشت و زمينهسازي براي اثرگذاري و بازگشت نخبگان» از سوي اين مرکز به دولت خبر داده؛ طرحي که يادآور طرح دولت براي اعطاي اقامت به اتباع خارجي در ازاي سرمايه گذاري در ايران است. گويا مسئولان تصور مي کنند نوشتن قانون و آيين نامه، مشکل را حل مي کند درحاليکه حفظ و جذب نخبگان هم همانند حفظ و جذب سرمايه گذاران، نيازمند امنيت و اميد و آرامش و ثبات است. «محمدصادق خياطيان» رئيس مرکز بررسيهاي استراتژيک رياست جمهوري با اعلام خبر ارائه طرح پيشنويس آييننامه «جذب، نگهداشت و زمينهسازي براي اثرگذاري و بازگشت نخبگان» به دولت، گفت: در راستاي اجراييسازي دستور رئيس جمهور و ابلاغيه معاون اول رئيس جمهور مبني بر لزوم فراهمسازي شرايط نگهداشت نخبگان در داخل کشور و جلوگيري از مهاجرت آنها، استفاده از دانش و ظرفيت آنان در ارتقاي علوم، تحقيقات و فناوري کشور و همچنين ايجاد زمينههاي مهاجرت معکوس آنها، اين يشنويس تهيه شد.
بر اساس اين طرح که با هدف ايجاد زمينههاي لازم جهت جذب و نگهداشت نخبگان و بهرهگيري از دانش و ظرفيتهاي علمي و تخصصي موثر آنان و همچنين زمينهسازي براي بازگشت نخبگان به کشور در 21 ماده تهيه شده است، دستگاههاي اجرايي ملزم ميشوند شرايط لازم را براي اثرگذاري و مشارکت نخبگان در فرايندهاي تحول آفرين کشور فراهم سازند.
مروري بر جزييات اين طرح نشان مي دهد که صرفا شامل کلياتي است که بعضي از آنها صرفا نظري است و برخي ديگر هم به گونه اي است که اتفاقا اگر رعايت مي شد، نخبگان تمايلي براي مهاجرت پيدا نمي کردند: «تدوين و اجراي برنامه ارتقاي زيرساختهاي شبکه آزمايشگاهي و بهرهمندي نخبگان از ظرفيتهاي پژوهشي و تحقيقاتي آزمايشگاههاي تخصصي، ايجاد زمينههاي لازم براي پذيرش برگزيدگان المپياديها در مقاطع تحصيلات تکميلي دانشگاههاي معتبر، تشکيل کانونهاي تفکر نخبگاني در دستگاههاي اجرايي براي مشارکت فعال نخبگان در فرايندهاي تصميمسازي و برنامهريزي و طراحي و اجراي کلان پروژههاي ملي توسعهاي اميد آفرين و تحولساز در حوزههاي هوش مصنوعي، مواد پيشرفته، زيست فناوري و پزشکي بازساختي، رايانش، ارتباطات و امنيت کوانتومي و امنيت غذايي»؛ مواردي که به زعم تهيه کنندگان، در اين آييننامه با هدف پيشگيري از مهاجرت نخبگان و زمينهسازي براي اثرگذاري بيشتر آنان در فرايندهاي توسعه کشور پيشبيني شده است.
در اين پيشنهاد به منظور افزايش گردش نخبگاني و بازگشت متخصصان به کشور، موضوعاتي همچون ايجاد زيرساختهاي لازم براي جذب و استفاده از ظرفيتهاي علمي و حرفهاي متخصصان ايراني خارج از کشور در مراکز علمي، آموزشي، فناوري، صنعتي و دستگاههاي اجرايي و همچنين تسهيل راهاندازي شرکتها و موسسات دانش بنيان توسط آنان مدنظر قرار گرفته است.
اما به نظر مي رسد مسئولان راه را به اشتباه مي روند. حفظ و جذب و بازگشت نخبگان، نيازمند تدوين آيين نامه نيست؛ بلکه مقدمات و پيش نيازهايي مي خواهد که براي زندگي آرام و موفق و همراه با اميد به آينده، از نان شب واجبتر است. شايد بهتر بود مسئولان مرکز بررسي هاي استراتژيک رياست جمهوري و ساير مشارکت کنندگان در تدوين اين آيين نامه، با مصاحبه و نظرسنجي از نخبگاني که عطاي ماندن در وطن را به لقايش بخشيده اند، مهمترين دلايلي را که موجب مهاجرت آنها شده مورد سنجش قرار مي دادند. آنگاه مشخص مي شد که آنچه پيش نياز ضروري براي زندگي توام با آرامش و اميد به آينده همراه با ثبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي است. واقعيت آن است که وضعيت بي ثبات اقتصادي، ابهام در روابط بين المللي و مناسبات جهاني، حتي مناسبات علمي و دانشگاهي به دليل تحريم، کاهش حس آرامش و امنيت اجتماعي به دليل اجراي سليقه اي قوانين، رويکردهاي تبعيض آميز در به کارگيري نخبگان در دانشگاهها و همچنين امور اجرايي و تقنيني، همچنين رشد افرادي با کمترين سطح معلومات و قرار گرفتن آنها در مديريتهايي که حق نخبگان و تحصيلکردگان است، همگي از جمله مواردي است که به مرور زمان زمينه ساز مهاجرت نخبگان از کشور و همچنين از بين رفتن تمايل آنها براي بازگشت به کشور مي شود.
اگر نگرشي دقيقتر به وضعيت بي ثبات اقتصادي، فقدان ثبات در مناسبات بين المللي و همچنين رويکردهاي تبعيض آميز در بکارگيري نخبگان و دانشگاهيان داشته باشيم و نياز نخبگان جوان به آزادي هاي اجتماعي، فرصتهاي برابر شغلي و ثبات اقتصادي و سياسي را در نظر بگيريم، آن گاه در مي يابيم که آنچه مي تواند زمينه ساز حفظ و جذب و بازگشت نخبگان شود، نه تدوين آيين نامه و قانون، بلکه رفع مشکلات پايه اي است که عموم مردم بويژه جوانان نخبه و تحصيلکرده با آن مواجه هستند.