گروه فرهنگی – محمدحسین روانبخش: روز چهارشنبه زمانی که روابط عمومی شهرداری با ذوق خبر نصب «سنگ مزار قدیمی نیما یوشیج» را به رسانه ها می فرستاد، اصلا تصور نمی کرد که این اقدام افتخار آمیز ظرف چند ساعت به نشان دیگری از رفتارهای ناپسند مجموعه تحت مدیریت علیرضا زاکانی تبدیل شود و کار به جایی برسد که در کمتر از یک روز سخنگوی شهرداری توضیح بدهد که این سنگ مزار تغییر کرده و درج نام علیرضا زاکانی شهردار محترم تهران روی سنگ مزار نیما یوشیج «سلیقه و تصمیم فردی یکی از همکاران» بوده است.
از نظر مجموعه شهرداری البته شاید داستان، موضوعی بی اهمیت بوده که سخنگو با توضیحاتش آن را رفع و رجوع کرده است ، اما واقعیت این است که این موضوع به روشنی نشان دهنده واقعیت پنهان نگاه داشته ای است که در بطن دستگاه عریض و طویل شهرداری، و علی رغم همه ادعاهای بزرگ و شعارهای انقلابی، وجود دارد:
1- بعد از انتشار خبر و عکسهای این اقدام عجیب توسط روابط عمومی شهرداری منطقه 20 تهران، مهمترین موضوعی که در شبکه های اجتماعی برجسته شد درج این عبارت بر سنگ مزار نیما در امام زاده عبدالله بود: «به همت بسیجیان فرهنگی شهرداری تهران با عنایت برادر جانباز آقای دکتر زاکانی بنا شد»! اینکه نام شهردار تهران را روی سنگ قبر بنویسند نه تنها نشان از بی سلیقگی دارد، که نشان می دهد فرهنگ تملق تا چه اندازه در زیرمجموعه افرادی که ادعای انقلابی گری دارند، ریشه دوانده و جا افتاده است. زشتی و نامناسب بودن این کار را هیچ یک از مجموعه عوامل تا قبل از اعتراض های شکل گرفته در فضای مجازی نفهمیده بودند: سنگ با حضور عوامل شهرداری تغییر کرده بود، شهردار منطقه 20 با افتخار این اقدام را «در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی» اعلام کرده بود، روابط عمومی خبر و عکسش را برای رسانه ها فرستاده بود؛ اما دریغ از یک نفر که این میان متوجه شود که چه کار سخیفی در حال انجام است؛ و چه بسا که درج نام زاکانی را زمینه ساز موجبات ترفیع درجه خود هم می دانستند. شاید اگر در فضای مجازی این عکس منتشر نمی شد و مردم اعتراض نمی کردند، این توفیع درجه هم اتفاق می افتاد!
2-مهمتر از درج نام «زاکانی» بر روی سنگ مزار، این بود که عنوان نیما یوشیج «پدر نوین شعر فارسی» درج شده بود و باز هم هیچ کس متوجه هیچ اشکالی نشده بود! چند ماه پیش زمانی که زاکانی، برای خودش دستیار شعر و ادبیات فارسی تعیین کرد، همه تعجب کرده بودند که واقعا شهرداری چنین دستیاری احتیاج دارد؟! یا به عبارت بهتر شهرداری به چنین دستیاری احتیاج داشته یا اینکه دستیار محترم به چنین عنوان و مزایایی نیازمند بوده است؟! حالا معلوم شد که به تعداد بیشتر و افراد مسلط تری به عنوان دستیار شعر و ادبیات در شهرداری نیاز است تا چنین گاف های بزرگی داده نشود!
3-نکته دیگر این است که محلی که سنگ نصب شده قبلا مزار نیما بوده است و در سال 1372 مزار او بر اساس وصیتش به زادگاه او «یوش» منتقل شده است. با توجه به این موضوع، بهتر نبود به جای نصب سنگ مزار، بنای یادبودی در این مکان نصب می شد؟! اگر کسی اندکی در این زمینه فسفر می سوزاند، می فهمید که به جای سنگ مزار، بنای یادبود شایسته تر بود و آن وقت می شد روی آن، نام برادر جانباز دکتر زاکانی را حتی بزرگتر هم نوشت!
4-یک روز بعد از انتشار این خبر، سخنگوی شهرداری توضیحاتی در خصوص تغییر این سنگ مزار منتشر کرد و از نقش برجسته « دستیار شعر و ادبیات شهردار تهران» در این زمینه گفت؛ ایشان بعد از اینکه فضای مجازی از انتقاد راجع به این سنگ مزار پر شد، در این زمینه تذکر داده اند. کار را که کرد؟ آن که تمام کرد. به این ترتیب حتما دراین ماجرا اعتراضات کاربران فضای مجازی اهمیتی نداشته و دستیار محترم باید آن تذکر را رها می کردند تا سنگ مزار اصلاح شود. واقعا تازه فهمیدیم چرا شهردار تهران دستیار ادبیات می خواهد!
5-نکته آخر را باز هم از توضیحات سخنگوی شهرداری در این باره پیدا کرد. وی گفته است: «برای مدیران شهری در همه بخش ها مشخص است که زاکانی نه تنها استقبال نمی کند بلکه قطعا دستور برخورد با این دست رفتارهای اشتباه را خواهد داد». علی رغم این سخن سخنگوی شهرداری، می توان با قاطعیت گفت که ثبت نام زاکانی بر روی سنگ مزار مشخص کرد که برای مدیران شهری در همه بخش ها مشخص نیست که زاکانی از این کارها استقبال نمی کند، بلکه لااقل برای بخشی مشخص است که استقبال می کند؛ والا یک مدیر باید خودآزاری داشته باشد که چنین کند.
مردم در در دهه های اخیر ادعا و شعار زیاد شنیده اند؛ از ساده زیستی تا مبارزه با فامیل بازی و... ؛ اما آنچه در عمل مشاهده می شود، چیز دیگری است. آقای سخنگو اما تازه آمده و تا بفهمد دوران شعار گذاشته، زمان می برد!