نشست سالیانۀ گروه دی.ان.ای یونیون با حضور مدیران این مجموعه، ناصر پاشاپور نیکو، مدیرعامل گروه dnaunion؛ محمد موسوی، عضو هیئتمدیرۀ گروه و مدیرعامل آژانس ارتباط تصویر اشاره، و کامیار امامی، مدیرعامل شرکت پژوهش بازار و رسانه، امروز (emrc) برگزار شد. در این نشست گزارشی از وضعیت اقتصادی ایران با تأکید بر کرونا و تحریم ارائه شد. پس از ارائۀ گزارش، مدیران گروه به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادند. در ادامه متن کامل گزارش ارائهشده را میخوانید.
بررسی اقتصاد ایران نشان میدهد که کشور یکی از پرچالشترین شرایط اقتصادی و اجتماعی را طی دهههای گذشته تجربه میکند. شرایطی که دو عامل تحریم و کرونا در شکلگیری آن تأثیر بسزایی داشته است. بحرانهای اقتصادی ایران از ماه مه 2018، یعنی زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالاتمتحده، توافق هستهای ایران (JCPOA) را نقض کرد و سپس از آن خارج شد، به اوج خود رسید. وقتی ایران با شوک اقتصادی و به دنبال آن، نارضایتی گستردۀ اجتماعی دستوپنجه نرم میکرد، همهگیری «کووید ۱۹» از اوایل سال 2020، شرایط بحرانی کشور را به سطح بالاتری رساند.
سیر نزولی رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران
چالشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی باعث کندشدن حرکت چرخهای اقتصادی کشور و کاهش تولید ناخالص داخلی شدهاند. با بازگشت تحریمها از سال 1396، تولید ناخالص داخلی روند کاهشی به خود گرفت و این روند با شروع بحران کرونا و مسائل ناشی از آن مانند بستهشدن مرزها، سرعت بیشتری گرفته است.
تحریمهای بینالمللی نیز بر بخش عمدهای از اقتصاد ایران که به صنعت نفت وابسته است تأثیر گذاشته و میتوان گفت بیشترین میزان کاهش GDP ناشی از همین تحریمهاست. در سال 1398، تولید ناخالص در بخش نفتی رشد منفی 35درصدی را تجربه کرد و در این دوره تحتتأثیر این رشد منفی، تولید ناخالص داخلی 8/6درصد کوچک شده است. روند کوچکشدن اقتصاد ایران با شروع همهگیری کرونا و در بهار 1399، با کاهش 5/3درصدی ادامه یافت.
کوچکشدن اقتصاد باعث شد ایران از اهداف تعریفشده دور بماند. در سند چشمانداز 1404، برای تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی منطقه هدفگذاری شد؛ برای تحقق این هدف، متوسط رشد اقتصادی سالانه 8درصد نیاز بود، اما با شروع مجدد تحریمها در سال 1396، رشد واقعی اقتصادی ایران از هدف تعیینشده فاصله گرفت. این فاصله در سال 1398 به بالاترین انحراف خود از زمان توافق هستهای ایران (برجام) رسید.
مهمترین پیامد بحران فوق این بود که در مقایسه با سال 1395، ارزش پول ملی کاهش 6برابری را در برابر دلار تجربه کند.
افزایش سرمایهگذاریها درپی کاهش ارزش ریال
درپی کاهش ارزش ریال از سال 95، ایرانیان برای حفظ داراییهای خود بهسمت بازارهای دیگری مانند خرید دلار، سکه، طلا، مسکن و سرمایهگذاری در بورس سوق پیدا کردند. در طی این مدتزمان، دلار بیش از 6 برابر رشد کرد و بازدهی 61درصدی را در سال 99 داشت. قیمت سکه و طلا نیز از سال 95، میزان 8/9درصد رشد داشته است. همچنین، سکه 81درصد و طلا 73درصد در سال 99 بازدهی داشتهاند. شاخص بورس رشد 22درصدی را از سال 95 شاهد بوده است. توجه به بورس از اواسط سال 98 بیشتر شد و این بخش از بازار بیشترین جذب نقدینگی را در بهار 99 به خود دید. بازدهی بورس در سال 99، میزان 157درصد بوده است. بازار مسکن نیز از سال 95 رشد داشت و این بخش با رشد 5برابری، در سال 99 بازدهی 83درصدی داشته است.
نرخ بیکاری از 1397 تا کنون
وقتی شرایط اقتصادی از توازن خارج میشود، افزایش بیکاری نمود دیگری پیدا میکند. طبق گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در جمعیت بالای 15 سال روند کاهشی دارد. نرخ بیکاری سال 1399 در حدود 6/9درصد برآورد شده است. این در حالی است که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ واقعی بیکاری در تابستان 99 در حدود 5/18درصد بوده است؛ بدین ترتیب، نرخ واقعی بیکاری در این دوره بیش از 2 برابر برآورد مرکز آمار تخمین زده میشود.
آمار طلاق و تولد نیز در وضعیت اقتصادی ایران قابل توجه است. طبق دادههای سازمان ثبت احوال در سال 1399، در ازای هر 3 ازدواج، یک طلاق ثبت شده است که در مقایسه با سال 1390 دو برابر شده است. در شرایط حال حاضر آمار تولد نیز روند کاهشی داشته است.
روند افزایشی مهاجرات ایرانیان یکی دیگر از مواردی است که این روزها خبرساز شده و طبق گزارش رصدخانۀ مهاجرت ایران، تعداد مهاجران ایرانی در جهان طی سالهای 2010 تا 2019، حدود 28درصد افزایش داشته است. درپی تغییر و تحولات اقتصادی ناشی از تحریمها در سالهای 1397 و 1398، میل به مهاجرت در بین دانشجویان ایرانی خارج از کشور افزایش بیش از 2برابری داشته است.
روند افزایشی نرخ تورم از سال 1396
تورم افسارگسیختۀ اقتصاد ایران یکی دیگر از مواردی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. نرخ تورم 12ماهۀ منتهی به تیر 1400، طبق گزارش مرکز آمار به 44.2درصد رسید. این نرخ تورم در بالاترین میزان خود در دورههای متوالی گذشته بوده است. ناپایداری و افزایش نرخ تورم که به افزایش قیمت هزینههای زندگی شامل خوراک و مسکن و... منجر شده است، با فشار بیشتری برگروههای کمدرآمد تأثیر گذاشته است. افزایش نرخ تورم باعث افزایش چندبرابری قیمت کالاهای اساسی زندگی شده است.
افزایش نرخ تورم باعث فقیرترشدن مردم ایران شده است. با بررسی هزینههای زندگی در شهر تهران، مجموع هزینههای زندگی در خانوار چهارنفره در تیر 1399 حدود 8.8میلیون تومان برآورد شده است. از این هزینه، 25درصد به سبد غذایی مطلوب، طبق تعریف وزارت بهداشت، اختصاص دارد. این در حالی است که هزینۀ زندگی یک خانوار چهارنفره در مرز فقر، حدود نصف این رقم تخمین زده میشود که 31.8درصد آن به سبد غذایی (حداقل خوراک لازم) اختصاص داده میشود. خط فقر در مناطق مختلف شهری کشور در تابستان 97 رشدی بین 22.4 تا 25.8 درصد نسبت به دورۀ مشابه در سال 96 داشته است. نرخ فقر در سال 1396 در حدود 16درصد برآورد شده و طبق تخمین، این نرخ تا پایان سال 1397 به عددی بین 25 تا 35 درصد رسیده است. عدد دقیقی از نرخ فقر در سالهای اخیر ارائه نشده، اما با درنظرگرفتن تغییرات اقتصادی از سال 97 به بعد، محتمل است این میزان به سطوح بالاتری نیز رسیده باشد.
کاهش مستمر قدرت خرید میان مردم رابطۀ مستقیمی با میزان خط فقر دارد. بررسی تغییرات سرانۀ تولید ناخالص داخلی GDP پس از خروج آمریکا از برجام، نشان از کاهش مستمر قدرت خرید دارد. در سالهای 97 و 98 بهترتیب شاهد کاهش 7.3 و 8.0 درصدی در این شاخص هستیم. همچنین، بررسی تغییرات سرانۀ مصرف کالاهای اساسی در طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران بیانگر کاهش مصرف کالاهای اساسی بوده است. گوشت قرمز با کاهش 20 تا 30 درصدی در سرانۀ مصرف متوسط کشوری بیشترین میزان کاهش را داشته است. در دهک سوم یا خط فقر، میزان مصرف این کالاها بیشتر تحتتأثیر قرار گرفته است. میزان کاهش سرانۀ مصرف در این دهک برای گوشت گوساله، گوشت گوسفند و روغن نباتی بهترتیب 36درصد، 24درصد و 19درصد بوده است.
31درصد افراد در جستوجوی شغل دوم یا اضافهکاری
در اثر ناهمخوانی درآمد و هزینه درپی بحران اقتصادی، خانوارها با مشکلات اقتصادی متعددی ازجمله مدیریت هزینهها، تأمین معیشت و خوراک، مسکن و ازدواج مواجه شدند. بیش از 90درصد خانوارها به دنبال راهکاری برای کاهش تأثیر افزایش هزینههای ناشی از بحران در زندگی خود هستند. خرید کمتر اقلام ضروری مانند مواد غذایی و کمترضروری مانند پوشاک، همچنین تغییرات الگوی زندگی در برنامههای تفریحی، از راهکارهایی است که بیش از 80درصد خانوارها در پاسخ به افزایش هزینههای زندگی در پیش گرفتهاند.
همچنین، به دنبال بحران اقتصادی پیشآمده، بسیاری از خانوارهای ایرانی برنامههای پیشبینیشدۀ خود را به تعویق انداخته یا کنسل کردهاند.
در چنین شرایطی، خانوارهای ایرانی سعی دارند الگوهای رفتاری خود را بهسرعت تغییر دهند. طبق بررسیهای صورتگرفته، 80درصد از خانوارها در الگوهای خرید خود تغییراتی برای کمکردن هزینهها داشتهاند. خرید از فروشگاههای ارزانتر، توجه و جستوجو به دنبال تخفیفات و پروموشنها و خرید از برندهای ارزانتر، بیشترین راهکارهای بهکاربردهشده هستند.
تأثیرات کرونا: خانهنشینی اجباری، بیکاری و مشکلات اقتصادی
به دنبال بحران کرونا، از هر 10 نفر 9 نفر درگیر همهگیری شدهاند. بیش از یکپنجم افراد خانهنشینی، بیکاری و مشکلات اقتصادی را داشتهاند. علاوه بر این، زمان سپریشده در خانه، در دوران همهگیری، با افزایش 45درصدی، از حدود 15 ساعت، به 21 ساعت در شبانهروز رسیده است. از هر 10 نفر، 2 نفر کمشدن برنامههای تفریحی و غیرضروری بیرون از خانه را تجربه کردهاند. مشکلات روحی، افسردگی، ترس و نگرانی از دیگر تأثیرات این همهگیری بوده است. طبق گزارش مرکز آمار در بهار 1399، تحتتأثیر کرونا حدود 2میلیون نفر از بازار کار خارج شدهاند. همچنین، بیش از 65درصد از افراد نگران ابتلا به بیماری، عدم ایمنی و قرارگیری در معرض ویروس هستند. بیش از 60درصد نگران ازدستدادن شغل و کاهش درآمد خود هستند. ابتلا به مشکلات روحیروانی از دیگر نگرانیها در دوران همهگیری است. درمجموع بیش از 80درصد افراد در دوران خانهنشینی ناشی از همهگیری، زمان بیشتری را با خانوادۀ خود سپری کردهاند. تماشای بیشتر از قبل تلویزیون و گذراندن وقت بیشتر برای ارتباطات در شبکههای اجتماعی، از دیگر فعالیتهای این دوران بوده است. نیمی از افراد زمان بیشتری به مطالعه، یادگیری مهارتهای جدید و ورزشکردن اختصاص دادهاند.
تهران و تغییرات ناشی از بحران اقتصادی و کرونا
افزایش شدید هزینههای زندگی بهخصوص در کلانشهر تهران، به تغییر ساختار طبقات اجتماعی و اقتصادی جمعیت منجر شده است. در این تغییر، جابهجایی در طبقات مختلف به گونهای است که طبقات متوسط بزرگتر شده و حدود 45درصد از خانوارها در تهران در طبقۀ متوسط پایینی جای گرفتهاند.
حدود 73درصد خانوارهای تهرانی حداقل یک بار در ماه خرید عمدۀ مایحتاج خود را دارند که در هر بار مراجعه برای خرید عمده، بهطور متوسط مبلغ 7.4میلیون ریال پرداخت میشود.
با توجه به تفاوت قیمت قابل توجه در فروشگاههای همواره تخفیف، بیشتر از 30درصد خانوارها برای خریدهای عمده به آنها مراجعه میکنند و این فروشگاهها در جایگاه اول قرار دارند. پس از آن، فروشگاههای زنجیرهای بزرگ (هایپراستار، شهروند و...) و سوپرمارکتهای زنجیرهای (مانند یاران دریان و...) با مراجعۀ بیش از 20درصد خانوارها برای خرید عمده، در جایگاه دوم هستند.
حدود 70درصد خانوارها برای خریدهای کوچک و غیرعمده به سوپرمارکتهای محلی و 15درصد به فروشگاههای تخفیفی مراجعه میکنند که برای هر خرید غیرعمده بهطور متوسط 1.4میلیون ریال پرداخت میکنند.
همچنین، خانوارهای طبقۀ کمدرآمد، 10درصد کمتر از متوسط خرید عمدۀ ماهانه هزینه میکنند؛ ارزش ریالی هر سبد خرید عمده در این خانوارها در مقایسه با طبقۀ مرفه 25درصد کمتر است. خانوارهای طبقۀ مرفه در هر بار خرید غیرعمده بهطور متوسط 180هزار تومان پرداخت میکنند که 30درصد بیشتر از متوسط است.