تاکیدم برای ایجاد عدالت در حوزه زنان منجر به این اصرار میشود که شهر را با نگاه دیگری ببینیم. ما همیشه شهر را با تعاریف غالب و سنتی آن نگاه کردهایم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از موضع قدرت و تعاریف جدیدتری از آن به موضوع نگاه کنم.
بحث با چند سوال جدی آغاز میشود؛ یک دختربچه، یک پسربچه، یک مرد سالمند، یک زن سالمند، یک دختر یا مرد جوان، از خیابان یا کوچهای کم نور(نه شارع عمومی)، عبور میکنند. تصاویری که نسبت به عبور این افراد در ذهن میآید، تداعی کننده نوعی ناامنی در همه موارد منتها با ضریب ناامنی متفاوت است. حال این که فضا چطور میتواند در افزایش خشونت تاثیرگذار باشد؟ آیا در این مساله، موضوع جنسیت مطرح است یا مسائل دیگر؟ به نظر میرسد نوعی قدرت پنهان در لابه لای فضا، افرادی را که عبور میکنند، به شکل تحمیلی، تحت تاثیر قرار میدهد؛ حال با چنین رویکردی چه تعریفی از قدرت میتوانیم داشته باشیم؟
در این جا هر کسی اعمال زور بیشتری (به لحاظ فیزیکی، اقتصادی، روانی و...) داشته باشد، میتواند قدرتمندتر هم باشد. در اینجا موضوع قدرت، از جنس زور جهت تحمیل در فضای ناامن است؛ در واقع نوعی وادارسازی و عمل از موضع قدرت است. با این نگاه از قدرت، دو موضع وجود دارد؛ کسی که زور را میپذیرد؛ کسی که زور را اعمال میکند. پذیرش ظلم میتواند ناشی از ضعف بدنی، فکری، جایگاهی و... باشد. این اعمال زور میتواند از سوی رئیس به مرئوس، غنی به فقیر، والد به فرزند، همسر به همسر و... باشد؛ در مجموع این دو طرف، همواره در حال بده و بستان به هم هستند. شاید یکی از دلایلی که قدرت در مفهوم سنتیاش امنیت ایجاد کرده و معنادار کرده، همین دوگانهسازی است. زمانی که این دوگانهسازی را نبینیم، آن وقت، قدرت از مفهوم دیگری هم قابل معنا است.
قدرت را میتوان از منظر دیگری با مفهومی از انضباط بخشی، نگاه کرد؛ نوعی تعامل و گفتگو که مبنایی از آزادی دارد.
با این تعریف، شما میتوانید در برابر اعمال قدرت مقاومت کرده یا راه دیگری را انتخاب کنید.
در اینجا رابطه قدرت از جنس مفهومسازی نوین برای ارتباط افراد با همدیگر تعریف میشود و در این زمان است که میتوانیم انتظام بخشی را در همه روابط، معنادار کنیم.
سه عامل موثر در فضاهای شهری برای شکلگیری آن عبارتند از کارفرما، شهرسازان و کاربران؛ اما در واقع، این کاربران هستند که شکل نهایی فضا را تغییر داده و در برابر شکل قالبی آن مقاومت میکنند؛ برای نمونه، شارع عمومی محل تردد است اما گاهی تبدیل میشود به محلی برای برگزاری کارناوال سیاسی. در واقع کسی که شهرساز بوده، خیابان را برای تردد خودرو و عابر، طراحی کرده اما کاربران در تغییر این وضعیت سیاسی تاثیرگذار بودهاند.
فضا تنها سازه نیست؛ اگر به فضا تنها به عنوان سازه نگاه کنیم، قدرت کاربران را نادیده گرفتهایم. سه نوع مبارز برابر قدرت وجود دارد؛ یکی از جنس استثمارناپذیری است مثل رابطه کارگر و کارفرما؛ دیگری در مفهوم سرپیچی خلاصه میشود و سومی عدم اطاعت است. مجموعه این مبارزات نیازمند زیرساختی به نام آزادی هستند. زمانی که نقش کسی را که در برابر قدرت قرار میگیرد نادیده نگرفته و او را هم در معنای قدرت ببینیم، رابطه یک طرفه اعمال و پذیرش صرف را تبدیل به رابطهای دوطرفه کردهایم.
امروزه فضاهای شهری برگرفته از فضاهای اجتماعی، گفتمانها، ایده آلها، فرهنگها و... هستند این بار دیگر بر کالبدی نگاه کردن صرف به فضاهای شهری مُهر باطل زده و مفهوم فضا را وارد گفتمانی تازه میکند.
در جهان جنبشهای مختلفی از سوی افراد سر زده؛ یک نمونه آن زنان هستند. برای نمونه زنان جنبشی داشتهاند تحت این عنوان که «شب را به ما بازگردانید»؛ اعتراضی در عدم شرایط لازم برای حضور زنان در شب. یا تقاضا برای ایجاد فضاهای شهری که زنان در آن فضاها به کودکان خود شیر بدهند. مواردی از این دست در کشور ما هم وجود داشته؛ مثل واکنش زنان و دختران برای حضور در ورزشگاهها که با تغییر چهره و ساختن شمایل مردانه به نتیجه رسید. تمام این واکنشها در واقع گویای یک امرند و آن این که؛ شهر برای همه است؛ فضاهای شهری برای همه هستند. در واقع، این دانش و آگاهی است که قدرت را معنا میدهد؛ آگاهی از این که ما میخواهیم و میتوانیم.
*عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران