۰
يکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۲

چرا صدای بازار شنیده می شود ؟

مهدی قوامی پور
چرا صدای بازار شنیده می شود ؟

در روزهای اخیر به دلیل افزایش ناگهانی نرخ ارز در بازار ، بازاریان نسبت به این امر اعتراض کردند . پس از این اعتراضات آقای حبیب الله عسگراولادی گفتند : فریاد اعتراض دیروز ، فریادی بود که باید به آن اعتناء شود و از رئیس جمهور ، دولت ، قوه قضائیه و مجلس می خواهیم به این فریاد اعتراض توجه کنند . اما چرا این فریاد اعتراض باید شنیده و به آن توجه شود ؟ تفاوت این فریاد اعتراض با بقیه اعتراضات در چیست که تا به امروز مشمول این لطف اصولگرایان نشده اند که از مسئولین نظام طلب شنیده شدن و مورد اعتناء قرار گرفتن آن را کنند ؟ برای پاسخ به این پرسش توجه به سه نکته ضروری است :
نکته اول جایگاه بازار در تاریخ انقلاب اسلامی است . در حالی که محمدرضا پهلوی تلاش می کرد تا طبقه ای از تولید کنندگان و تجار وابسته به خود را شکل دهد تا از حمایت آنان برخوردار شود این بازار تهران بود که هزینه مبارزات علیه حکومت پهلوی را تامین می کرد . در واقع در کنار مجاهدت انقلابیون ، سرمایه بازاریان امکان مادی و معیشتی این مبارزان را فراهم می کرد چنانکه سازمان مجاهدین خلق تا هنگامی که مبارزاتشان صبغه دینی داشت مورد حمایت بازار بوده و البته بسیاری از مسئولین و بزرگان امروز نظام نیز مورد حمایت جدی بازاریان بودند. لذا می بینیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از فرزندان این بازاریان وارد حوزه سیاست و قدرت شدند . در واقع بازاریان در کنار تامین هزینه مبارزاتی علیه حکومت طاغوت با تاسیس مدارس خاص خود در برخی از مناطق تهران و ارتباطات گسترده با روحانیون و مراجع تقلید شرایط لازم را جهت حضور و کسب قدرت برای خود فراهم کرده بودند . حزب موتلفه اسلامی که از دل هیئت های مذهبی برآمده و پایگاهی بازاری دارد نمونه بارز این مسئله است . اگر چه بسیاری از آنان از بازاریان بزرگ نبوده اند لیکن پس از پیروزی انقلاب اسلامی امروزه نه تنها تبدیل به بازاریانی موفق و بزرگ شده اند بلکه در سایه بهره مندی از منابع مالی گسترده و حمایت های سیاسی فراوان تبدیل به محور مرکزی جریان اصولگرایی در کشور شده اند . انجمن اسلامی بازار دیگر نهاد سیاسی موثر در بین اصولگرایان است که از دل بازار برآمده و در کنار حزب موتلفه تلاش می کند تا از منافع بازاریان دفاع کند. انجمن ها و احزاب دیگری

تقریبا هیچ گروه و حزب و نهاد دیگری در کشور از جایگاهی همسنگ با بازار برخوردار نیست لذا فی المثل هنگامی که بازار نسبت به موضوع و مسئله ای نظیر مالیات بر ارزش افزوده اعتراض می کند دولت مجبور به عقب نشینی می شود
نیز هستند که وابستگی آنان به بازار تهران محرز و مشخص است که همگی آن ها در جناح اصولگرایان قرار گرفته اند که از ذکر آن ها خود داری می شود . پس بازار تهران به دلیل آن سابقه و این نهادها و امکانات از توان کافی برخوردار است که صدای خود را به گوش مسئولین رسانده و از منافع خود دفاع کند . این در حالی ست که تقریبا هیچ گروه و حزب و نهاد دیگری در کشور از جایگاهی همسنگ با بازار برخوردار نیست لذا فی المثل هنگامی که بازار نسبت به موضوع و مسئله ای نظیر مالیات بر ارزش افزوده اعتراض می کند دولت مجبور به عقب نشینی می شود .
از این جا به نکته دوم می رسیم . در حالی که جناح چپ بعد از پیروزی انقلاب از دخالت دولت در اقتصاد حمایت و دفاع می کرد جریان راست که بعدها به اصولگرایان معروف شدند خواهان عدم مداخله دولت در اقتصاد بودند . جناح راست با تمسک به فقه اسلامی براین باور بودند که تجارت و قیمت گذاری کالاها باید خارج از قدرت دولت باشد تا تجار بتوانند به راحتی به تجارت بپردازند. این امر، هم به دلایل سیاسی اقتصادی اوایل انقلاب و هم به سبب نوع نگاه جناح چپ که از پیروان و مریدان امام خمینی بودند امری غیر قابل قبول بود . این تفاوت دیدگاه در مورد مسائل اقتصادی و جایگاه و نقش دولت در آن از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی موجب جدایی این دو جریان و اختلاف بین این دو شد که با دخالت و حمایت امام خمینی به سود جناح چپ خاتمه یافت لیکن با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد از جناح اصولگرا و فتح کرسی های مجلس ، اصولگرایان فرصت یافتند تا سیاست های اقتصادی خود را به کرسی بنشانند . از این رو اگر چه دوستان نزدیک و رفیق شفیق رئیس دولت هوگو چاوز و فیدل کاستروی چپ بودند اما سیاست های کلان اقتصادی همواره گردش به راست می کرد . یقینا نباید توزیع سیب زمینی در زمانی خاص یا حذف یارانه ها تحت عنوان هدفمندی آن را سیاست اقتصادی چپ به شمار آورد حتی سهام عدالت که ظاهرا اقدامی چپ محسوب می شود چرا که هدفمندی یارانه ها در نهایت نه به نفع طبقات محروم بلکه به سود سرمایه داران تمام شده است و سهام عدالت نیز با تصمیم دولت مقرر شده تا ده سال پرداخت نشود و سودش به عنوان قیمت این سهام برداشته شود. از این منظر می بینیم که محمد نبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه می گوید : این
این سیستم سنتی که در شکل بازار تهران خود را به نمایش می گذارد علاوه بر ایجاد مشکلات بسیار برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ، برای متولیان این سیستم توزیع، قدرتی را ایجاد می کند که به راحتی می توانند در مقابل برنامه ها و خواست های دولت ایستادگی کنند
که دولت بقال یا نجار باشد برای فضای اقتصادی کشور آفت است چرا که لازم است دولت به وظیفه خود که برنامه ریزی و نظارت است توجه داشته باشد. اما با توجه به این سخنان باید گفت اولا اگر چه دولت نباید بقال یا نجار باشد لیکن از این جمله نمی توان چنین نتیجه گرفت که اصولا دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و صرفا باید نقش نظارتی و برنامه ریزی داشته باشد. ثانیا چرا مداخله دولت در اقتصاد برای فضای اقتصادی کشور آفت است ؟ شاید دوستان همان پاسخ قدیمی و تکراری را سردهند که دولت کارفرمای خوبی نیست پاسخی که همواره مدافعان اقتصاد آزاد مطرح کرده و می کنند اما در پاسخ باید گفت منظور از این که کارفرمای خوبی نیست یعنی چه ؟ یعنی این که به اندازه کافی کارگران را مورد استثمار قرار نمی دهد ؟ چیزی که سرمایه داری همواره از آن با عنوان افزایش بهره وری یاد می کند. یا اجازه انباشت ثروت برای طبقه خاصی فراهم نمی کند؟ در واقع نگاه کوتاهی به روند خصوصی سازی و بیکاری فزاینده کارگران طی سال های اخیر به خوبی نادرستی نظریات دوستان جناح راست را آشکار می کند.
و اما نکته سوم علیرغم تغییرات در سطوح مختلف اجتماعی اقتصادی کشور سیستم توزیع همچنان به شکل سنتی خود در کشور باقی مانده است . این سیستم سنتی که در شکل بازار تهران خود را به نمایش می گذارد علاوه بر ایجاد مشکلات بسیار برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ، برای متولیان این سیستم توزیع، قدرتی را ایجاد می کند که به راحتی می توانند در مقابل برنامه ها و خواست های دولت ایستادگی کنند که در بالا به نمونه ای از آن اشاره شد . جریان اصولگرا به دلیل وابستگی به این سیستم توزیع و حمایت از منافع مادی آن نه تنها در جهت اصلاح آن هیچ اقدامی نکرده است بلکه در مقابل هر گونه اصلاحی به سختی مقاومت کرده است . ماجرای شهرداری تهران در دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی و برخوردهای بعدی با آن نمونه آشکاری از این مقاومت و ایستادگی است . لذا با توجه به نکات فوق به خوبی مشاهده می کنیم که نه تنها به قول آقای عسگراولادی باید فریاد اعتراض بازار شنیده شود بلکه هر وقت که صدای اعتراضی از بازار بلند شده به سرعت شنیده شده است و حتی عموما برنامه های سیاسی اقتصادی اصولگرایان چنان بوده که بازار نیازی به فریاد اعتراض نداشته است .

کد مطلب: 9702
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *