۱
جمعه ۳۱ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۸

زن به مثابه انسان

آساره کیانی
شاید یکی از وحشت آورترین اتفاقات در یک جامعه آن باشد که مردم جامعه، شهر یا کشور با هم دشمن شوند. آن چیزی که به نظر می رسد به دور از تمامی اقدامات امنیتی مقامات مسئول و محرومیت های پیشگیرانه برای عدم تزلزل، خیلی بی سر و صدا در لایه های پنهانی جامعه نَشت کرده و بیش از همه نسل قبراق و تازه نفس را درگیر خود کند.
زن به مثابه انسان
شاید یکی از وحشت آورترین اتفاقات در یک جامعه آن باشد که مردم جامعه، شهر یا کشور با هم دشمن شوند. آن چیزی که به نظر می رسد به دور از تمامی اقدامات امنیتی مقامات مسئول و محرومیت های پیشگیرانه برای عدم تزلزل، خیلی بی سر و صدا در لایه های پنهانی جامعه نَشت کرده و بیش از همه نسل قبراق و  تازه نفس را درگیر خود کند.
اینجا صحنه رجزخوانی و دست به یقه شدن دو زن است؛ یکی با پوشش چادر و قوی چثه و دیگری مانتو به تن با اندامکی نحیف تر.
یکی از همراهان زن چادری، مردی است که فیلم منتشرشده از صحبت های او شروع می شود که دارد با طمانینه می گوید «ما وظیفه مان است که قانون را رعایت کنیم»؛ یکی دیگر از مردان همراه، با دختر مانتویی در مورد این که جامعه «ارث بابای» چه کسی است بحث می کند که خانم چادری به همراه یک خانم دیگر که همکارش است، وارد کادر دوربین موبایلی می شود که ظاهرا یکی از تماشاچی های این میدان کُشتی بصورت مخفیانه برداشته و بعد در تلگرام و سایر فضاهای مجازی پخشش کرده.
گویا حریف لاغرتر چیزی از فن «دفاع در برابر دست کارکردن حریف» نمی داند؛ حریف مقابل از میان فحش ها، «بی شرف» را می شنود؛ او که کمی عقب تر رفته بود، می آید و دست هایش را دور گردن حریف، حلقه می کند و می گوید «به کی گفتی بی شرف»؛ درگیری بالا می گیرد؛ «تو غلط می کنی، بتمرگ، احمق...»
همراه دختر جوان که او هم خانمی مانتوپوش است، مدام اصرار دارد که نکنید؛ جیغ و هوار و فریادهای این دسته، مدام بلند و بلندتر می شود؛ در فیلم، مردمی هم جمع می شوند.
صحنه به جایی می رسد که دختر گویا از چند پله می افتد پایین و در حالی که روسری به سر ندارد در آغوش همراهانش گریه می کند. زن چادری در حالی که پیروزمندانه نفس می گیرد و مقنعه اش را مرتب می کند به همراه دختر که بحث شکایت را پیش کشیده می گوید که هیچ غلطی نمی تواند بکند(البته این جمله را با کلمات دیگری ادا می کند).
زیر این فیلم در شبکه مجازی پر از فُحش و ناسزا و نفرین است که نثار خانم چادری شده؛ زنی که شغلش در گشت زدن برای ارشاد مردم شهر خلاصه شده است. حس ناموس پرستی در پیام ها موج می زند و به نظر می رسد این دودستگی میان شهروندان ایرانی کاملا به منصه ظهور رسیده است؛ شاید هیچکسی حواسش نیست که خانم گشت ارشاد را از خارج که نیاورده اند؛ و شاید این ماحصل تمام آن تِزهای تهییج آمیزی است که تفرقه افکنی و درافتادن شهروندان با یکدیگر را جای مصالحه و مدارا، ترویج می کند.
شما ممکن است زنی باشید با پوششی متفاوت از خانواده یا دوستانتان اما در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی می کنید و زن را فراتر از یک روسری می بینید و به عنوان دو انسان با یکدیگر به گفت و گو می نشینید؛ اگر این گفت و گو از میان دو خواهر یا یک مادر و دختر به دو فرد در جامعه منتقل شود دو فردی مثل یک دختر جوان لاغراندام با روسری قرمز و زنی چادری که شغلش در گشت ارشاد است، ناگزیر به سطوح بالاتر جامعه هم نفوذ خواهد کرد و آنچه خواست اکثر مردمان یک جامعه است (در اینجا زن به مثابه انسان) مورد پذیرش متولیان مردم هم قرار خواهدگرفت.
دودستگی هم محدودیت را بیشتر خواهد کرد و هم محرومیت ها را افزایش خواهد داد.
 
کد مطلب: 85196
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *