اصولگرایان در تناقض عجیبی گرفتار شده اند. از یک سو معتقدند در انتخابات 29 اردیبهشت 96 تخلف شده و از طرف دیگر نمی خواهند از واژه تقلب استفاده کنند. طبیعتا وقتی آیت الله موحدی کرمانی خطیب جمعه تهران و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز به صراحت می گوید که باید 2میلیون رای از آرای حسن روحانی کم شود و 3 میلیون رای به آرای ابراهیم رئیسی اضافه شود، این دیگر فراتر از تخلف است. دیگر اصولگرایان نیز اعتقادی کم و بیش شبیه به این را دارند. از ابراهیم رئیسی گرفته تا دیگر اصولگرایانی که از تخلفات انتخاباتی انتقاد کرده اند و البته هیچگاه به صراحت و شفافیت نگفته اند این تخلفات انتخاباتی چه بوده است؟ با این وجود آنها از به کار بردن عبارت تقلب پرهیز می کنند که اگر پرهیز نکنند، به معنای تایید ادعاهایی است که مخالفان کاندیدای پیروز آن زمان – محمود احمدی نژاد – در آن سال مطرح می کردند و حامیان احمدی نژاد که امروز خود مدعی تخلف در انتخابات شده اند، ساحت انتخابات را از هر گونه تخلفی پاک می دانستند. گویی فقط وقتی که آنها در انتخابات شکست بخورند می توان از تخلف در انتخابات سخن گفت و در غیر این صورت، سخن گفتن از تخلف در انتخابات، بی بصیرتی است.
این تناقض در همین جا خاتمه نمی یابد. حصر خانگی شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین که مورد حمایت ایران است که چند روز پیش توسط وزارت کشور بحرین آغاز شد برگ دیگری از این تناقض را ورق زد. خبرگزاري ها و رسانه هاي وابسته به طيف اصولگرا، به جای استفاده از عبارت "حصر خانگی"، از عبارت اقامت اجباری استفاده کرده اند تا مبادا یادآور حصر خانگی کاندیداهای اصلاح طلب انتخابات 1388 باشد. این که حصر خانگی یا اقامت اجباری کاندیداهای معترض انتخابات سال 88 ایران درست است یا نه، موضوع این نوشتار نیست. موضوع این است که چرا اصولگرایان، بدون دوراندیشی، مسایلی را مطرح می کنند که می تواند گریبانگیر خودشان باشد؟
در باره انتخابات 29 اردیبهشت، با عنایت به میزان مشارکت مردم در انتخابات و ثابت بودن رای اصولگرایان در انتخابات سال 92 با انتخابات سال 96، پیشبینی پیروزی حسن روحانی در انتخابات چندان دشوار نبود و به همین دلیل سخن گفتن از تخلف در این انتخابات توسط اصولگرایان را تنها می توان گل به خودی آنها توصیف کرد. آنها با یک کاندیدا به همان میزان در این انتخابات رای آوردند که در دوره قبل با چند کاندیدا همین میزان رای را کسب کردند. پس ضرورتی به طرح موضوع تخلف انتخاباتی وجود ندارد. بویژه با توجه به اینکه در تناقض با ادعاهای آنها در سال 88 قرار می گیرد.
درباره ماجرای حصر خانگی هم اگر اصولگرایان به آنچه در مورد کاندیداهای معترض انتخابات 88 صورت گرفته اعتقاد دارند، پس چرا نگرانند که عبارت حصر خانگی را درباره شیخ عیسی قایم هم به کار ببرند؟ اگر این حصر خانگی است، آن هم حصر خانگی است و اگر این اقامت اجباری است، آن هم اقامت اجباری است. با توجه به اینکه در نفس عمل، تفاوتی ایجاد نمی شود پس چرا آنها اصرار به تفکیک حصر خانگی و اقامت اجباری دارند؟
من قصد ندارم در اینجا درباره حصر خانگی قضاوت کنم یا وجود و عدم وجود تخلف در دو انتخابات را با هم مقایسه کنم که موضوع بحث من اینها نیست. موضوع این است که اصولگرایان در تناقض عجیبی گرفتار شده اند. آنقدر عجیب که گاهی ادعاهایی مطرح می کنند که خودشان قبلا آن را رد کرده بودند یا وارد حیطه هایی می شوند که می تواند گریبانگیر خودشان شود.