مراسم روز جهانی تالابها در حالی در شهر اهواز با حضور رییس سازمان محیط زیست و میهمانان بی المللی برگزار شد که هوای این شهر خاک اندود شده است و نفس کشیدن شهروندان، ممد حیات و مفرح ذات نیست بلکه تماما چشم به راه متغیر کلیدیِ جابجایی هوا یا همان باد است!
در شرایط این چنینی که آلودگی آب و خاک نیز مزید بر آلودگی هوا شده به گفته ی رییس مجمع نمایندگان خوزستان 95 درصد ساکنین شهر اهواز میل به مهاجرت به استان های دیگر را دارند. دلایل این میل به مهاجرت به استان های همجوار بسیار واضح است. آب کارون بشدت آلوده شده و ساحل آن مرکز تجمع انواع حشرات موذی و ناقل بیماری است، خاک برخی مناطق به پساب های نفتی آلوده شده و در بحث هوا نیز از فرط هجوم ریزگردها، حتی آسمان رو به تاریکی است و نور خورشید به سختی به زمین می¬رسد.
ریزگردها از چندین جهت مختلف منطقه ی اهواز را دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی کرده است. این مهمانان ناخوانده با منشا داخلی و خارجی؛ زیستبوم و جامعه گیاهی و جانوری بومی این منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. گرد و خاک می¬تواند در فرآیند فتوسنتز، تنفس و تعریق گیاهان تاثیر نامطلوبی بگذارد و باعث رشد ناقص گیاهان و دخالت منفی در باروری و تولید مثل آنها بشود ،همچنین عامل بزرگی برای پایین آمدن قدرت دفاعی گیاه در برابر آفات گرما دوست باشد (در چنین شرایطی قطعا جمعیت آفات بسیار بالا خواهد رفت که می¬توانند به کشتزارها خسارت مالی فراوانی بزنند ). ریزگردها می¬توانند حاملان خوبی برای انواع آلودگی های صنعتی و همچنین میکرو ارگانیسم های بیماری زا باشند .
جانوران بومی منطقه بدلیل تنفس هوایی آلوده قطعا بیمار خواهند شد که باز هم تبعات آن (مانند گیاهان) می¬تواند باعث کاهش زادآوری و گسترش بیماریهای مربوط به جانوران باشد که آب آمیخته با فاضلاب های صنعتی و همچنین هوایی که با ریزگردها آلوده شده است باعث از بین رفتن اجتماعات گونه های حساس به آلودگی خواهد شد و بهم ریختگی اکوسیستم تاثیرات بیشماری بر کیفیت زیستی مردم و اقتصاد و اجتماع آنان خواهد داشت و این اثرات سوای از آثار زیانباری است که ریزگردها بر ریه ها و سایر ارگانیزم بدن شهروندان دارد .
به غیر از هوای اشباع شده از ریزگردها که زندگی مردم و محیط زیست را در بر گرفته، خاک و محصولات باغی و زراعی آن که یکی از منابع اقتصادی اهواز است نیز در معرض خطر قرار گرفته است. محصولات بدلیل هجوم ریزگردها کیفیت خوبی ندارند و از لحاظ ظاهر نیز مورد پسند واقع نمی¬شوند. خسارات ناشی از علفهای هرز نیز به این خسارات اضافه می¬شود زیرا گیاهان در این شرایط بسیار ضعیف می¬شوند وعلفهای هرز مجالی برای از بین بردن گیاهان پیدا می¬کنند. دامپروی منطقه نیز تحت تاثیر چنین مسایلی از رونق خواهد افتاد و مشکلات تنفسی به همراه پایین آمدن سطح تمایل به استفاده از علوفه هایی که آغشته به گرد و غبار هستند باعث کاهش رشد دام ها می¬شود که مرغداری ها نیز با چنین مشکلاتی دست به گریبانند.
با دلایلی که در بالا ذکر شد که در راس آنها افت کیفیت زیستی خود مردم است مهاجرت اولین گزینه ای است که در جوامعی که دچار مسایل حاد زیست محیطی می¬شوند پیش روی شهروندان قرار می¬گیرد. بعد از مهاجرت ساکنین و نیروهای انسانی، باید منتظر از بین رفتن اقتصاد مبتنی بر تولیدات نخلستانها و کشاورزی که صرفا مربوط به جلگه خوزستان است باشیم. اقتصادی که سالهاست بر پایه صادرات خرما استوار است با توجه به اینکه ایران رتبه ی دوم صادرات خرما در جهان را داراست و قسمتی از این صادرات ارزشمند از دل نخلستانهای خوزستان بیرون می¬آید. کشاورزی پایدار و قدیمی این استان (که تحت تاثیر شرایط بد آب و هوایی که اقلیمی و طبیعی نیست بلکه ماحصل رعایت نکردن مسایل محیط زیست است) تبدیل به کشاورزی ناپایدار شده است.
این مهاجرت با مهاجرتی که به دلیل تنگناهای اقتصادی و بیکاری بوجود می¬آید کاملا متفاوت است چراکه دلایل آن صرفا تامین معیشتی نیست و تمام مشکلات منتج از بحران های محیط زیست منطقه یا عوامل جوی است، زیرا جلگه ی خوزستان با دارا بودن منابع آبی خوب، زمین های حاصلخیز جلگه ای و مردمانی سخت کوش دارای پتانسیل های بالا برای ایجاد شغل است که باید حتی مهاجرپذیر باشد اما در حال حاضر و با توجه به مشکلاتی که عمدتا منشا آن خطاهای انسانی و مدیریتی است و تبعات رعایت نکردن مسایل محیط زیست را شامل می¬شود میل به مهاجرت در بین ساکنین این شهر قوت گرفته است .
بعد از مهاجرت؛ بالا رفتن آمار بیکاری در استان مقصد و خالی ماندن استان مبدا از نیروی انسانیِ کافی با توجه به پتانسیل های آن اولین مشکلی است که به وجود خواهد آمد. آسیب های اجتماعی قطعا در هر دو استان افزایش می¬یابد. در استان مبدا شرایط بد آب و هوایی باعث تحریک پذیری افراد می¬شود و شرایط معیشتی که سخت شده مزید بر علت خواهد شد و در استان مقصد نیز به دلیل بیکاری، نبود امکانات کافی، حاشیه نشینی و مشکلات اقتصادی و درآمدی؛ آسیب های اجتماعی به شدت رشد می¬کنند؛ آسیب هایی که با ابعادی پنهان همچون اختلاط قومیتی از سر اجبار و فرهنگ های متفاوتی که مجبور به تحمل هم هستند و همچنین مردم استان مقصد قطعا از این مهاجرت ناراضی خواهند بود تقویت می¬شود زیرا فرصت های شغلی برای شهروندانِ آن استان نیز کمتر از قبل می¬شود. آسیب هایی همچون طلاق، بزهکاری، اعتیاد و... که هزینه های بسیار گزافی را به جامعه تحمیل می¬کند .
در شرایطی که اکوسیستم استان خوزستان را خطرات زیادی تهدید می¬کند از مردم خونگرم آن تا اقتصادی که ممکن است به مرز نابودی برسد تا منابع آبی و خاکی و مراتع و محصولات زراعی و باغی؛ تمهیدات مدیریتی خرد و کلان برای نجات محیط زیست آن بسیار ضروری است تا این استان جلگه ای، که کانون تشکیل زندگی بسیاری از انسانها از دیر باز تا به امروز بوده است دستخوش فروپاشی جمعیتی و اقتصادی و اجتماعی نشود.