در ایران سیاست هایی که با تغییر دولت ها پدیدار می شود پس از دوسال به مناطق می رسد. شاهد مثال اش در مورد دولت یازدهم، انتخابات مجلس شورای اسلامی است که اکثریتی از نمایندگان لیست امید به وسیله مردم راهی مجلس شورای اسلامی شدند. اگر همین الگو تکرار شود که برای روحانی جای نگرانی نیست. اما آیا احتمال پیش بینی ریزش اراء روحانی وجود ندارد؟
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، در اینکه دولت یازدهم وارث شرایط بسیار سخت اقتصادی و اجتماعی بوده، شکی نیست! همچنین اینکه تعداد بسیار زیاد و پر شمار پروژه های ناتمام و بدون اعتبار به این دولت رسیده است نیز، تردیدی وجود ندارد. اضافه براین، یارانه بارسنگینی بردوش کم توان دولت یازدهم بوده و هست. به نظر می رسد دولت یازدهم تورم را به شکل تخصصی ای پشت سر گذاشته است. انبوه پروژه های ناتمام به جامانده از دولت پیشین با پیشرفت کمتر از 30 درصد را می توان تعطیل کرد. تامین اعتبار یارانه ها گرچه بسیار مشکل است اما تا حال با تلاش و توان مشاوران اقتصادی دولت انجام شده است.
برجام به فرجام رسیده است. گرچه این فرجام هنوز در زندگی روزمره مردم ملموس و مشهود نیست، مشکلی نیست مردم نیک اندیش و امیدوار ایران بسیار صبر کرده اند، اکثریتی برغم فشارها چنین خواهند کرد. یعنی منتظر می مانند تا برجام به فرجام برسد و ناکام نماند. اما اگر قرار باشد فرجام برجام نیز مانند دیگر تحولات با فاصله دوسالانه به مناطق برسد، زمانی می رسد که کار از کار گذشته. در نتیجه یک رسته از اطلاعاتی که پیش بینی ریزش آراء روحانی را ممکن می سازد از همین جا می آید. اکثر پروژه های کم پیشرفت به سبب سیاست های غلط بودجه ریزی در شهرستان های کوچک هستند. همین شهرستان ها به دولت و سازمان برنامه دسترسی ندارند، و اگر دارند ارتباط موثر شبکه ای ندارند. اضافه براین نکته ای اساسی در مناطق از منظر بررسی یارانه ها وجود دارد. تاثیر پرداخت یارانه ها در شهرستان ها و مناطق حاشیه ای بسیار بیش از تهران و مراکز استان هاست. سیاست های این دولت محدود کردن یارانه ها و تحلیل بردن تعداد دریافت کنندگان است. این مهم در شهرستان ها و مناطق حاشیه ای بیش از تهران و مراکز استان ها تاثیر می گذارد. در نتیجه هم از محل پروژه های عمرانی و تعطیلی های آن و هم از محل سیاست یارانه ها ریزش آراء روحانی در مناطق و شهرستان ها دور از انتظار نیست.
کجای کار می لنگد؟ دولت یازدهم به نظر بسیار کُند عمل کرد. تغییر و تحولاتی که دولت در مسائل بینادی و بیرون از مراکز بزرگ مد نظر داشت نه تنها اجرا نشده، بلکه اتفاقی تاریخی افتاد: سنت های غیر قابل قبول و خانمان سوز دولت پیشین در مناطق حاشیه ای، نهادینه شد. به جز فعالیت های عام مانند پایین آوردن تورم که برهمه مناطق و سطوح تاثیر دارد و فعالیت هایی مانند برجام یعنی گشودن روابط خارجی با جهانیان که هنوز به شکل یک امیدواری است، برخی فعالیت های بنیادی فرهنگی لازم بود و دولت یازدهم در این زمینه نارسایی داشته و دارد. گویی دولت نمی داند و نمی دانست که وارث فروپاشی ساختاری، اخلاقی و البته به تعبیر من "فرهنگی" است. دروغ بطور کاربردی در دو دولت پیشین به عنوان کنشی ساختارمند و اداری نهادینه شد. مشاهدات نگارنده نشان می دهد این کنش اکنون گویی در مناطق، تبدیل به سنتی اداری و اجرایی شده. یادتان نرود دروغ ساختارمند و در ساختار دولت ها بطور نظام مند از بالا به پایین یا برعکس، یکی از بزرگترین آفات حاکمیت سیاسی در ایران بوده و هست. دولت با این آفتِ فراگیر مواجه بوده و می توانست از طریق راهکارهای فرهنگی و نظارت های سیاسی، حداقل موضوع را اطلاع رسانی و اگاهی بخشی کند، تاکنون چنین نکرده و در ماه های آینده نیز امید به حل مسئله نمی رود که چنین گام بلندی در زمینه فرهنگ و فرهنگ سازی در ساختار سیاسی بردارد. اضافه براین گام بینادی، حتی گام های بسیار کوچک تر هم در زمینه فرهنگی برداشته نشده. برای مثال لغو کنسرت ها و لغو سخنرانی ها گرچه بوسیله دولت انجام نمی شود اما در بین طبقات متوسط و پایین جامعه که اکثریت در شهرستان ها ساکن هستند به حساب دولت گذاشته می شود. سبب این مهم بیش از همه انحصار رسانه ای و ضریب بالای تاثیر گذاری صدا و سیما در این مناطق است. در نظر آوریم که همه خانواده ها، زیر پوشش صدا و سیما هستند اما تعداد روزنامه خوان ها در شهرستان ها بسیار اندک است. همان اندک هم بیشتر روزنامه هایی را در دسترس دارند که میانه خوبی با دولت ندارند. در نتیجه از منظر فرهنگی و رسانه ای هم اگاهی بخشی صورت نمی گیرد. بنابراین شکلی از بدبینی در شهرستان ها نسبت به دولت به وجود می آید.
اما بعد، دانشگاه های دولتی تنها نهادهایی هستند که به دولت پیشین در شهرستان ها و مناطق حاشیه ای پر تعداد شدند. اضافه براین دانشگاهها یک خصوصیت ویژه دارند و آن اینکه در دورافتاده ترین نواحی روسایی دارند که به صورت مستقیم با وزارتخانه مربوطه در ارتباط هستند و روسایشان از وزیرعلوم تحقیقات و فنآوری حکم دارند. یعنی درساختار دولت دانشگاه ها هرکجا واقع شده باشند، مستقیم و تقریبا بدون واسطه به مرکز متصل اند. حال مشکل کجا به وجود می آید؟ وعده ی جذاب حسن روحانی در زمینه زدودن فضای امنیتی از دانشگاه ها نه تنها عملی نشده، بلکه بطور خزنده ای، فضای دانشگاهی در مناطق دور از مرکز بسته و بسته تر شد. تصور نگارنده به عنوان یک دانشگاهی علوم انسانی خوانده، این است که دولت یازدهم نه تنها در اصلاح امور دانشگاه ها توانمند ظاهر نشده، بلکه با تثبیت شرایطی که دانشگاه ها را زیر انواع فشارها قرار می هد و آزادی عمل را از آنها سلب می کند، زمینه-ی توسعه فرهنگی را از بین برده است. سالهاست راهکارهای اداری، حتی بازی های اداری جایگزین پاسخگویی و تعهد مسئولانه در برخی دانشگاه ها شده است. عدم استقبال جوانان از تحصیل و افت شدید کیفیت آموزش و پژوهش در مراکز آموزشی عالی، بدون شک در دولت گذشته با انبوه سازی مراکز آموزش عالی و دانشگاه ها پی افکنده شد. اما از یاد نبریم که این مهم به نام دولت یازدهم در تاریخ آموزش عالی ثبت خواهد شد. در مواردی مانند بورسیه ها و دانشگاهیان از کار برکنار شده، حداقل در مناطق حاشیه ای، سابقه دولت یازدهم سکوت بوده که البته نشانه رضایت، خوانش می شود. اگر در نظر بگیریم که این مهم دقیقا خلاف وعده های انتخاباتی حسن روحانی بوده است، آنگاه حتما در بی عملی و صرفا سکوت در مناطق حاشیه ای با ترک تازی های رقیبان بی اخلاق دولت، چشم انداز آینده اصلا روشن نیست! و خود دانشگاه های کم کیفیت یکی از عوامل موثر ریزش آرای روحانی خواهد شد.
سئوالات پایانی و شفاف نگارنده ی این سطور به عنوان یک فرد دانشگاهی این است: آیا در ترمیم کابینه، مرمت وزارت علوم لازم و ضروری نبود؟ آیا سنت های جذب و دفع از طریق انواع فشارهای کوناگون در دانشگاه ها نمی باید اصلاح می شد؟ گزینش ها چطور؟ آیا دولت یازدهم در اصلاح امور دانشگاه ها قصور نکرده است؟ اگر دولت قصور نکرده و اصلاح امور را پیش برده است، چرا فرار مغزها و نخبگان از یک سو و عدم تمایل به تحصیل دانشگاهی بیش از پیش روند رو به رشد دارد؟ پُست داران دو وزارتخانه (علوم، تحقیقات و فنآوری همچنین بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ) اگر در صدر منتشر کنندگان مقالات علمی و پژوهشیISI باشند، امثال چون من حتما نزدشان بهره وری بهینه از وقت و توان را بیاموزیم. همچنین شاید هم استعمار دیگرانی در رده های پایین تر سلسله مراتب را ناگزیز باید آموزش ببینیم. به نظرم جای بسی خرسندی است که چنین کردارهایی هنوز به شهرستان های کوچک نرسیده که اگر رسیده، بی اطلاع ام.
براساس آنچه بحث شد. ریزش آرای روحانی در انتخابات دولت دوازدهم پیش بینی می شود. این ریزش با تحلیلی از درون و با نگاهی به بیرون دقیقا مانند فرآیند جهانی اتفاق می افتد. یعنی مانند انتخاباتی که ترامپ برنده شد در شهرهای بزرگ روحانی کمتر با ریزش آرا مواجه خواهد شد و در مناطق حاشیه ای و شهرستان ها حتما این ریزش بیشتر خواهد بود. از آنجا که دانشگاه ها از معدود بخش های دولتی هستند که در هر کجا واقع شده باشند. همچنین از آنجا که هنوز دانشگاهیان برخلاف فرآیند جهانی در مناطق و شهرستان ها در ایران جزء گروه های مرجع هستند و می توانند در بزنگاه هایی مانند انتخابات موثر واقع شوند، اصلاح امور در مدت کوتاه باقیمانده از طریق تمرکز دولت برمسائل دانشگاه ها و مسئولان در دانشگاه ها خصوصا انبوه دانشگاه های تاسیس شده بوسیله دولت های پیشین ممکن است.
عمران گاراژیان/سرمقاله روزنامه مردم سالاری