در پی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، در قدرتمندترین کشور جهان، دگرگونی سیاسی پیشبینی نشدهای رخ داده که لاجرم بر همه مناسبات سیاسی جهان در دهههای پیشرو تاثیر خواهد گذاشت. نظم استقرار یافته در این کشور که حاصل 300 سال پروژه نهادسازی است، این روزها در حال تقابل با پدیده ترامپیسم است در حالی که از توافقنامه جامع هستهای با ایران به عنوان مهمترین دستاورد ریاستجمهوری اوباما یاد میشود، انتخاب ترامپ که خود را برای لغو تمامی قراردادهایی که الزام نادرستی برای آمریکا ایجاد کردهاند آماده میکند. ادامه این توافق در هالهای از ابهام است و از سوی دیگر تمدید قانون داماتو ضربه دیگری بر پیکره آن وارد کرد و طی چند هفته اخیر این سوال پیش آمده که آیا ایران در دوران ترامپ میتواند همچنان بر برجام تکیه کند یا به بیان بهتر عمر برجام با پایان رسیدن ریاستجمهوری اوباما به پایان خواهد رسید؟ به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، برجام کاملا به نفع ایران بوده و به نظر میرسد که بسیاری از انتقادات داخلی نسبت به برجام، رنگ و بوی سیاسی دارد. طی چند ماه گذشته بارها شاهد بودیم که حتی در خود آمریکا، بسیاری از مخالفان به باراک اوباما انتقاد کردند که چرا این همه امتیاز به ایران داده است. همین که این قانون تمدید تحریمها (موسوم به ISA) با چنین اکثریت قابل توجهی (99 رای از 100 رای) مورد تایید قرار گرفته، نشان میدهد خیلیها در آمریکا فکر میکنند ایران برنده اصلی توافق هستهای بوده است. از جمله فواید برجام برای ایران میتوان به رشد چشمگیر تولید نفت، آزاد شدن پولهای بلوکه شده در مناطق مختلف جهان و آسانتر شدن مبادلات بانکی اشاره کرد. بنابراین برجام به دلایل متعدد به نفع ایران بوده است. نباید فراموش کنیم روزگاری که کشورمان دچار تحریمها شد، برخی کشورها با ژست دوست و رفیقبازی به ایران نزدیک شدند، اما در نهایت دیدیم که آنها برنده بودند و ما بازنده. فراموش نکنیم که در روابط بینالملل، رابطه «عشق و عاشقی» یا «برادر و خواهری» حکفرما نبوده و نخواهد بود. یعنی وقتی چین و روسیه در دوران تحریم میگفتند آمادهایم به شما کمک کنیم، در واقع برای کلاهبرداری به سراغ ما آمده بودند. ترامپ طی مبارزات انتخاباتیاش درباره برجام مواضع ضد و نقیضی داشت. زمانی اعلام میکرد که برجام را پاره میکند، بعدها کمی کوتاه آمد و صحبت از بد بودن برجام کرد و تجدید مذاکره را به جای پاره کردن سند مطرح کرد. بالاخره بعد از انتخاب شدن و متعاقب آن ملاقات با اوباما، کلا در مورد برجام سکوت کرد.
گفته میشود اوباما واقعیتهای پشت پرده برجام را به ترامپ گفت و وی قانع شد که باید برخورد پیچیدهتری با برجام شود. کار به جایی رسید که باب کروکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا هم که طی مذاکرات هستهای اوباما را دروغگو خوانده بود به این جمع منتقدان قدیمی پیوست و نقض برجام را به ضرر منافع ملی آمریکا اعلام کرد. به اعتقاد کارشناسان اگر ترامپ بخواهد حتی به بخش کوچکی از شعارهای انتخاباتیاش درباره ایران عمل کند، وارد منازعهای بینالمللی میشود که آثار و تبعات آن از رابطه دو جانبه تهران واشنگتن فراتر میرود. افزایش فشار بر ایران به معنای تقویت قهری عربستان سعودی و ترکیه و به هم خوردن کفههای تعادل در خاورمیانه است. چنین وضعی شاید مطلوب دولت ترامپ باشد، اما در جهت منافع بینالمللی آمریکا نیست و نهادهای امنیتی ایالات متحده که مناسبات قدرت در خاورمیانه را بهتر از ترامپ و بازرگانان و نظامیان اطراف او میدانند، نخستین مخالفان این ماجراجویی خواهند شد.
ایران پس از برجام در بازیهای منطقهای با قدرت بیشتری حضور پیدا کرده و این سبب اعتراض بازیگران منطقه همچون عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی شد. ایران در دولت حسن روحانی موفق به ارائه یک چهره اهل گفتوگو در عرصه جهانی از خود شده و موفق شد که اجماع جهانی قبلی علیه خود را بشکند. نقض برجام و لغو آن از سوی ایران میتواند هزینههایی برایمان داشته باشد، بدون اینکه دیگران هزینهای بپردازند. برجام یک توافقنامه حقوقی و بینالمللی است و آمریکا و ایران به تنهایی نمیتوانند آن را بدون پذیرش هزینههایش زیر پا بگذارند. دیپلماتهای ایرانی در طول مذاکرات هستهای همواره بر کلید واژه «گفتوگو» اصرار داشتهاند و ایران را بازیگری معرفی کردهاند که نظم جهانی را پذیرفته و اهل گفتوگو با دنیا است. از این رو هر قدمی که از طرف ایران برای لغو برجام برداشته شود برای طرف ایرانی هزینههای جبرانناپذیری خواهد داشت. ایران باید به هر قیمتی بر روی بقا و تداوم برجام تاکید کند و لغو آن به هیچ وجه نباید از طرف ما باشد. ایران نباید در دام طرف آمریکایی بیفتد. فضای منطقه به وضوح نشان میدهد که دیگر بازیگران علاقمند به انزوای دوباره ایران هستند و هرگونه زمزمه در خصوص از میان رفتن کارت برنده ایران در مذاکرات با غرب میتواند روی بحرانهای سوریه و عراق و یمن نیز تاثیرگذار باشد. اتحادیه اروپا به عنوان یکی از طرفهای امضاکننده برجام تاکید بر ادامه آن دارد و نشان دادهاند که برای حضور در بازار ایران، بسیار علاقمند هستند. از این رو از هر آنچه که موجبات خدشهدار شدن برجام و مفاد آن گردد، دوری خواهند جست. به بیان دیگر، ایران یک کارت برنده برای سیاست خارجی اتحادیه اروپاست، چراکه مساله ایران فراتر از مرزهای منطقه است و در عرصه بینالمللی مطرح شده و اروپا به کمک آن میتواند بار دیگر امتیازات و منافع و رویکردهای خود را در عرصه عمل مطرح و آن را پیگیری و به تعبیر بهتر نقشآفرینی کند.