وقتی که در هشتم نوامبر دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم آمریکا معرفی شد، موجی از نگرانی در بین تحلیلگران و فعالین سیاسی متعدد به راه افتاد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، ترامپ که با ادعای بازگرداندن آمریکا به روزهای اوج در کمپینهای انتخاباتی حاضر میشد و با نطقهای آتشین و پرطمطراق مشی سیاسی خود را به جهانیان عرضه میکرد، در کارنامه تبلیغاتی خود به دفعات ادعاهایی عجیب و رادیکال دارد که جهان را در بهت و حیرت فرو برده است. از تفکرات تند و ساختارشکن ترامپ درباره مسلمانان تا سیاست داخلی او و نحوه برخورد با مهاجرین، همگی از شخصیتی تندرو، قدرتطلب و تشنه اعمال نفوذ در سراسر دنیا حکایت میکرد. فردی که پس از تبدیل شدن به یک قطب اقتصادی در ایالات متحده آمریکا، سودای قدرت را در سر داشت. او با هزینههای گزاف مالی و البته حملههای کلامیبه افراد و کشورهای مختلف، با روشی مبتنی بر عوامگرایی به قدرت رسید و تا کمتر از یک ماه دیگر وارد کاخ سفید خواهد شد. یکی از کشورهایی که ترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی و پس از آن زیاد نام میبرد، ایران بوده است. ترامپ در همین چند ماهی که نامش بر سر زبانها است، مواضع متعدد و جدی درباره ایران و منطقه خاورمیانه گرفته است. از مواضع ترامپ درباره برجام تا ادعاهای او درباره ساختن بمب اتمیتوسط ایران، همگی از این حقیقت خبر میدهند که ترامپ و بعضاً جمهوریخواهان، بر خلاف اوباما دید چندان مثبتی به روابط با ایران و متحدانش در منطقه ندارند.
ادعاهای آقای رئیس جمهور درباره ایران و منطقه
ترامپ در یکی از اظهارات مشهور و جنجالی خود گفته بود که توافق با ایران را پاره خواهد کرد. مرد سرسخت آمریکایی به دفعات درباره ایران موضع گیری کرده است. او در نطق انتخاباتی خود در «نوادا»، با انتقاد از دولت اوباما گفت:«یکی از اشتباهات ما این بوده که ایران را یک شبه به قدرتی بسیار بسیار بزرگ بدل کردهایم، به قدرتی تروریستی. آنها یکصد و پنجاه میلیارد دلار پول (ناشی از لغو تحریمها) گرفتند. نظارت و بازرسی تاسیسات هستهای هم که با خودشان است».
او در مناظره اول وقتی هیلاری کلینتون از فشارهای دیپلماتیک در دولت اوباما و توافق هستهای با ایران، در جهت تحریم ایران و از بین بردن برنامه هستهای ایران سخن گفت، در جواب او تاکید کرد:«ایران حتی بر کره شمالی هم میتواند نفوذ داشته باشد و فشار بیاورد. چون این دو کشور با هم تجارت میکنند و ما باید موقع مذاکرات هستهای از ایران میخواستیم که هم درباره یمن و هم در قبال کره شمالی با ما (دولت آمریکا) همکاری کند. ولی ما به جای این کار چهارصد میلیون دلار پول نقد به ایران پرداخت کردیم. بهتر است بگویم باج دادیم. چون این پول باج بود که برای آزادی زندانیان آمریکایی به ایران پرداخت شد.» در ادامه وقتی هیلاری کلینتون، از موفقیت مذاکرات هستهای در افزایش تحریمها علیه ایران سخن گفت، ترامپ باز هم از توافق هستهای با ایران انتقاد کرد و عنوان داشت:«این یکی از افتضاحترین توافقهای تاریخ بود و من در ملاقاتی که با بنیامین نتانیاهو داشتم، فهمیدم که او از این توافق اصلا خوشحال نبود.» نکته قابل توجه این اظهار نظر اشاره ترامپ به عدم رضایت سران رژیم صهیونیستی از توافق با ایران بود که به وضوح خبر از حمایت شفاف و مستقیم ترامپ از اسرائیل میداد.
آیا دونالد ترامپ، رونالد ریگان مدرن است؟
مخالفت علنی و رسمی رئیس جمهور آمریکا با یک کشور در چارچوب خارج از جنگ نظامیو همراه با اظهار نظرهای سازمان یافته علیه آن کشور، شاید یادآور زمان ریگان باشد. اظهار نظرهای رونالد ریگان درباره حکومت شوروی سابق، بسیار شبیه اظهار نظرهای دونالد ترامپ درباره ایران است. ریگان که در سالهای حساس و پرحاشیه ای بر صندلی کاخ سفید تکیه زده بود، در یکی از معروفترین اظهارنظرهای خود، حکومت شوروی سابق را «امپراطوری شیطانی» توصیف کرده بود. ریگانِ جمهوریخواه –به ویژه در سالهای اولیه دهه هشتاد میلادی- متمرکز بر مقابله با شوروی سابق بود و عملاً تمام هم و غم خود را بر تقابل با این کشور قرار داده بود. درباره ریگان در کتابی از «آندره فونتن» میخوانیم: ریگان دو مفهوم جدید به امور راهبردی آمریكا وارد ساخت كه عبارت بودند از «چشمانداز جهانی » و «اجماع استراتژیكی».
مطابق اصطلاح اجماع استراتژیكی، موقعیت خاورمیانه و خلیج فارس به عنوان یك بخش از ماهیت سیاسی استراتژیك مورد بررسی قرار میگرفت كه اطراف آن یعنی تركیه، پاكستان و شاخ آفریقا به مثابه عناصر متشكله امنیتی قابل توجه بوده؛ ولی میبایست موازنه قدرت در این بخش از جهان برقرار گردد . در تدابیر آمریكا مربوط به ارتباط امنیت خلیج فارس با امنیت جهانی، ریگان تلاش داشت كه ارتباط مستقیمیمیان عدم ثبات منطقهای و مقابله با تهدید شوروی را القا و تحمیل نماید . وی معتقد بود كه در صورت عدم حضور آمریكا در خلیج فارس؛ مسكو در این گلوگاه نفت جهان مستقر خواهد شد و خلیج فارس به یك دریاچه داخلی شوروی تبدیل خواهد شد.
عملاً تشابه مواضع ریگان درباره شوروی و مواضع ترامپ درباره ایران، شاید نشان دهنده این بحث باشد که این دوشخص از شاخصترین رئیس جمهورهای آمریکا هستند که ترجیح میدهند با روشهای اقتدارگرایانه فردی و تمرکز بر مواجهه با یک کشور در صدر رسانهها قرار گیرند و به فضاسازی رسانهای علیه این کشورها دامن بزنند. بحث مهمتر از اظهار نظرهای تندی مثل پاره کردن برجام، تصمیماتی است که توسط جمهوریخواهان کنگره و البته ترامپ جمهوریخواه گرفته خواهد شد و عملاً بین اظهارنظر درباره پاره کردن برجام تا عملی شدن آن راه زیاد است. سوای بحث فضا سازی رسانهای عملاً آنچه تعیینکننده خواهد بود، توافقات و تعهداتی است، که در طول دوران پیش روی ریاست جمهوری ترامپ، بین ایران و غرب منعقد یا فسخ میشود. حال سوال اینجاست که دونالد ترامپ در مواجهه استراتژیک با ایران چه روشهایی میتواند اتخاذ کند؟
سناریوهای محتمل در روابط ایران و آمریکا
اولین سناریوی احتمالی این است که ترامپ پس از تکیه زدن بر صندلی کاخ سفید تلاش کند تا با روشهای مختلف برجام را نقض کند. یعنی آمریکا مستقیماً و با روشی قلدرمآبانه برجام را نادیده بگیرد و با وضع تحریمهایی که صراحتاً ناقض برجام هستند از زیر تعهدات شانه خالی کند و یا اقدامات و مصوباتی توسط کنگره صورت میگیرد شاهد زیر سوال رفتن برجام توسط آمریکا باشیم. در همین چند هفته اخیر شاهد ابراز نگرانی کارشناسان نزدیک به جمهوریخواهان و اعضای کنگره درباره برجام و پایبندی ایران به آن بودیم؛ البته از نظر برخی تحلیلگران، انتشار اسناد محرمانه توسط آژانس که در شامگاه جمعه گذشته انجام شد دقیقاً برای پاسخ به ادعای کارشناسان و جمهوریخواهان آمریکایی بود.
درباره گزینههای موجود ترامپ در برخورد با ایران، «سید حسین موسویان» که از دیپلماتهای مطرح ایرانی است و عضویت در تیم هستهای ایران در دولت اصلاحات را نیز در کارنامه دارد نظرات جالب توجهی طرح کرده است. به گزارش ایسنا، سید حسین موسویان در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه براون آمریکا با بیان اینکه سه گزینه پیش روی ترامپ در مورد ایران وجود دارد که اولین گزینه سیاست تغییر رژیم است اظهار کرد: «گزینه سلطه و تغییر رژیم در ایران از قدمتی شصت ساله در ایران برخوردار است، یعنی از سال 1953 تا 2013. آمریکا در سال 1953 با تبانی با انگلیس، حکومت دموکراتیک مردمیمصدق در ایران را ساقط کرد و با منصوب کردن شاه، یک ربع قرن بر ایران سلطه یافت و از دیکتاتوری فاسد حمایت کرد.»
موسویان گفت: «اعضای کابینه کلیدی ترامپ، اکثرا ضد ایران، ضد برجام و طرفدار سیاست تغییر رژیم در ایران هستند. پمپئو کاندیدای ریاست سازمان سیا در کنگره پیشنهاد تغییر رژیم را مطرح کرد و گفت: «برای لغو برجام هم لحظه شماری میکند.» فلین کاندیدای شورای امنیت ملی هم سیاست تغییر رژیم را بهترین سیاست در مورد ایران اعلام کرد. شعار ژنرال ماتیس کاندیدای وزارت دفاع هم این است که «سه تهدید اصلی آمریکا: ایران، ایران، ایران.»
این دیپلمات با سابقه پیشین کشورمان با تاکید بر اینکه گزینه «تغییر رژیم» یک گزینه امتحان شده و شکست خورده است اظهار کرد:«در عین حال سریعترین راه برای ورود به چنین استراتژی هم پاره کردن برجام است. ایران تا کنون به تمام تعهداتش در قالب برجام بدون کم و کاست عمل کرده است، در حالی که آمریکا در اجرای تعهداتش لنگ میزند. اخیرا هم که سنا با رای 99 به صفر تمدید قانون تحریم ده ساله ایران را تصویب کرد. در عین حال مقام معظم رهبری ایران هم اعلام کرده که اگر آمریکا برجام را پاره کند، ایران هم آن را آتش خواهد زد».
وی گزینه دوم پیش روی ترامپ را «سیاست تعامل» عنوان کرد و گفت: این سیاست توسط اوباما صرفا سه سال یعنی از سال 2013 تا 2016 در روابط با ایران اجرا شد. سیاست تعامل اوباما مبتنی بر خصومت حداقلی، کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم، اجتناب از درگیری نظامی، مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط در موضوعات مورد اختلاف بود. این مذاکرات در مورد موضوع هستهای که از دید آمریکا تهدید اصلی بود نیز آزمایش شد و نتیجه آن هم حل مسالمتآمیز بحران هستهای و برجام بود.
موسویان گفت:«این سیاستی است که به مرور زمان میتواند به رفع تشنج در روابط دو کشور کمک کند و ادامه آن میتواند یک گزینه برای ترامپ باشد. فراتر از آن هم ترامپ میتواند از منطقهای شدن اصول برجام حمایت کند تا زمینه خاورمیانه عاری از سلاح هستهای فراهم شود.»
این دیپلمات پیشین کشورمان گزینه سوم پیش روی ترامپ را شکست بن بست برای ایجاد تغییر بنیادین در روابط با ایران دانست و گفت: این گزینه به ترامپ کمک میکند تا به دنبال روابطی سالم و واقعا دوستانه با ایران باشد.
ضدبرجامیها، از آمریکا تا ایران
بدیهی است که ترامپ و هم پیمانان جمهوری خواهش دلخوشی از برجام ندارند. آنها همانطور که به دفعات ذکر شد از هیچ تریبونی برای تخریب برجام دریغ نکرده اند. آنها عملاً مخالف برجام هستند و دنبال راهی میگردند تا از زیر برجام شانه خانه کنند. تمامیراه حلهای ساختار شکنانه اعم از راه حل نظام یا وضع تحریمهای ناقض برجام موجب فشار شدید افکار عمومیروی آمریکا خواهد شد. پس بعید است شاهد سیاستهای ساختارشکنانه از جانب آمریکا باشیم. چرا که این کشور قائل به ساختارها است و اگر مشاهده کنیم که صرفاً به دلیل نظرات رادیکال ترامپ و هم پیمانان او در کنگره برجام نقض شود، باید بگوییم که آمریکا و نظام سیاسی اش دیگر چندان وابسته به ساختار نیست و شاهد نظام سیاسی مبتنی به فرد در این کشور هستیم. از طرفی هم چه ساختار سیاسی آمریکا، چه شخص ترامپ و چه کنگره چندان مایل به تعاملهای حداکثری با ایران نیستند. نمونه آن تمدید تحریمهای «ایسا» بود که اگرچه اوباما آن زیر آن را امضا نکرد، اما اجازه داد بدون امضا به مرحله اجرا برسد.
درنتیجه بعید است که سیاست تعامل درباره برجام از جانب دولت ترامپ مشاهده شود. به نظر میرسد ابزار اصلی که میتواند ترامپ را برای مقابله با ایران یاری کند دقیقاً در خود ایران است! مخالفان سرسخت داخلی برجام که حتی دیده شد از ترامپ بخواهند «تا آنها را از شر این برجام بی خاصیت خلاص کنند» از هیچ تلاشی برای فشار بر دستگاه دیپلماتیک ایران دریغ نمیکنند. به نظر میرسد سیاست حاکمان آمریکایی این است که تا با تفاسیر حداقلی از برجام(اما در چارچوب برجام)، دست به تحریک ضدبرجامیها در ایران بزنند و با افزایش فشارها بر دستگاه دیپلماتیک ایران و ملتهب ساختن شرایط داخلی، ایران را به سویی ببرند که برجام را نقض کند که البته با وجود افراد منطقی در صدر دستگاه دیپلماسی کشورمان این امر بعید به نظر میرسد. عملاً با این سیاست ایران زیر فشاری مضاعف و شدید از جانب افکار عمومیقرار خواهد گرفت و بهانه ای که آمریکاییها به دنبال آن هستند را تقدیم مخالفان خارجی برجام خواهد کرد! باید دید، که شرایط داخلی به کدام سو خواهد رفت و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با همکاری موافقان برجام در خارج از کشور و به ویژه اتحادیه اروپا، موفق خواهد شد تا این فشار مضاعف داخلی و خارجی بر برجام را تحمل و مدیریت کند؟
گزارش : امیر جلالی