طی چند دهه اخیر، ایران یک جایگاه ویژه و استراتژیک در سیاستهای ایالات متحده آمریکا داشته است. ناکامی جیمیکارتر در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوریاش و در نتیجه ترک زودهنگام کاخ سفید او را به بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا طی سالهای 1979 تا 1981 نسبت دادهاند و در موردی دیگر، دور دوم ریاست جمهوری رونالد ریگان به طور قابل توجهی متاثر از ماجرای معروف ایران- کنترا آسیب دیده بود. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا نیز موضوع ایران و توافق برجام به یک منازعه طولانی میان دموکراتها و جمهوریخواهان تبدیل شده بود. در طول مناظرات میان هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ بارها شاهد بودیم که ترامپ، دولت اوباما را در قبال ایران و برجام مورد حمله قرار داد و اعلام کرد که آمریکا در برابر ایران همه چیز را از دست داد. البته نباید فراموش کنیم که صحبتهای ترامپ پس از انتخابش به عنوان ریاست جمهوری جدید آمریکا، تا حد زیادی معتدل گردید و در جدیدترین اظهارنظرش اعلام نموده که توافق هستهای را به گونهای تنظیم میکند که ایران را از هر فعالیت هستهای دور نگه دارد. طی چند روز اخیر بحث تمدید تحریمهای ده ساله توسط سنای آمریکا و اثرات آن بر برجام و نقض آن، به یک چالش جدی در محافل سیاسی و اقتصادی جهانی تبدیل شد. این حرکت سنای آمریکا در کنار انتخاب ترامپ، بسیاری از کارشناسان را نسبت به آینده برجام نگران کرده است. متاسفانه طی چند ماهه گذشته، پیشرفت برجام و حل مشکلات بانکی ایران و سایر کشورها و ورود سرمایهگذاران خارجی به کشورمان، حال و روز چندان خوشی نداشته و ما نتوانستیم به حرکت مورد انتظار در این زمینه برسیم. به طور حتم نباید نسبت به توقف مسیر پیشرفت در راستای برجام نگران بود، به این دلیل که چنین اتفاقی نمیافتد، اما نکته این است که حرکت ما در این مسیر کند است. اقتصاد ایران برای دنیا جذابیتهای خاصی دارد. بازار ایران هجدهمین بازار جهان از نظر حجم اقتصادی است و در نهایت باید امیدوار بود که شرایط بهتر میشود، اما نه با سرعتی که مورد انتظار ماست. نباید فراموش کنیم که تحریمهایی که به تازگی سنای آمریکا آن را برای یک دوره ده ساله تمدید کرد، در سال 1996 و در زمان دولت بیل کلینتون تصویب شد. به اعتقاد کارشناسان، عملا این تحریمها موضوع توافق هستهای ایران و 1+5 نبوده است. تجربه نشان داده که سابقه نداشته یک دولت آمریکا توافقنامهای امضا کند و دولت بعدی بدون دلیل آن را بشکند. ممکن است ترامپ بشکند و ممکن است نگه دارد، اما طی چند روز اخیر دیدهایم که سیاسیون و دولتمردان سابق آمریکایی به ترامپ توصیه کردهاند که در حفظ برجام بکوشد و به آن وفادار بماند. متاسفانه پس از تصویب سنای آمریکا، مخالفان دولت تمام تلاششان بر این بوده که با فشار به دولت حسن روحانی، برجام را بیاثر و دولت را بیکفایت نشان دهند و به گونهای دولتمردان را به سمتی سوق بدهند که به سمت نقض برجام برود. نباید فراموش کنیم که بسیاری از دشمنان خارجی ما، ماههاست که منتظر چنین حرکتی از سوی ایران هستند تا که بلافاصله ایران را آماج حملات خود قرار دهند و بار دیگر به جهانیان بگویند که ایران قابل اعتماد نیست. پس بجاست که دولت تدبیر و امید با درایت کافی و تحلیل شرایط موجود، در این مورد تصمیمگیری کند. ما نباید فراموش کنیم که ترامپ یک بازرگان است و به همین دلیل یک تاجر هیچگاه نمیخواهد که بازی را ببازد، بلکه همواره سعی میکند در مذاکره مسائل خود را حل و فصل کند و در آرامش به اهداف مورد نظرش دست یابد خصلت یک تاجر عمدتا همین است و به هیچ عنوان دنبال به هم زدن مسائل به خاطر منافع خود نیست. حتی برخی مواقع ممکن است به دلیل قوی بودن طرف مقابل کوتاه هم بیاید.
در کنار این مسایل، باید تلاش کنیم روابطمان را با اروپا قویتر کنیم. پس وقتی از ابعاد مختلف امور را به درستی پیش ببریم و هدفمان توسعه در حرکت باشد، ترامپ هم به دلیل خاصیت بازرگانیاش، مجبور به تعامل با ما خواهد بود. عدم اجرای برجام و تشدید تحریمهای اقتصاد علیه ایران نیز در مجموع به ضرر آمریکا خواهد بود هر چند رشد و توسعه اقتصادی ایران را هم میتواند برای یکی دو سال کندتر کند. دلیل نیز آن است که با توجه به امضای برجام توسعه 5 قدرت بزرگ سیاسی و اقتصادی غیر از آمریکا طبعا با اجرای مفاد برجام توسط ایران روابط سیاسی اقتصادی ایران با این کشورها گسترش یافته و به تدریج مراودات مالی با مرکز مالی دنیا (غیر از آمریکا) روانتر و سرمایهگذاری شرکتهای خارجی و تجارت خارجی ایران با سایر کشورهای مهم اقتصادی به جز آمریکا توسعه یافته و در عین حال شرکتهای آمریکایی از حضور در بازار جذاب ایران و بالاخص نفت و گاز محروم خواهند شد که خود میتواند فشاری روی دولت آمریکا برای تغییر سیاستهای آن دولت در مقابل ایران شود. اگر چه انتخاب چهرههای تند در ابراز مخالفت با ایران از سوی ترامپ، چشمانداز روشنی از نحوه تعاملات غیررسمی میان ایران و آمریکا را نشان نمیدهد. اما در عین حال نباید فراموش کرد که ترامپ بیشاز آن که رفتارهایش بر بنیادهای نظری باشد، متکی بر عملکرد کاسبکارانه و سنجش هزینه و منفعت تصمیمات است. این هم شاید کار را برای تعامل غیررسمی با او راحتتر از دموکراتها پیش ببرد. چنانچه در قبال ریگان نیز ایران تجربه بهتری از روابط داشت تا کارتر. در هر حال شش ماه تا دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری کشورمان فرصت باقیمانده و ترامپ نیز از چند هفته دیگر وارد ساختمان کاخ سفید میشود. در طول این چند ماه حساس، تصمیمگیریها میتواند سرنوشت 4 و حتی 8 سال آینده رفتارهای سیاسی دو کشور را تحت تاثیر قرار بدهد.
از این رو شاید با فقدان روابط رسمی بتوان با ابتکارهای هوشیارانه از سودجویی رقبای منطقهای همچون عربستان و کشورهای حوزه خلیجفارس جلوگیری کرد.