حالا که خبر مرگ احسان علیخانی از کانال های تلگرامی به صدا و سیما رسیده و گزارشگر بی خبر از همه جای ما در آرژانتین گیر چنین خبری افتاده و خبر را از تلویزیون اعلام کرده تا ملت واقعا فکر کنند که علیخانی از دنیا رفته ، بیاییم در مورد این اتفاقات حرف بزنیم. اخلاقیات در جامعه ما مرده که چنین خبرهایی رواج می یابند. هر چند وقت یکبار یکی از شریف ترین پیشکسوتان ما – از ثریا قاسمی بگیرید تا جمشید مشایخی و محمد علی کشاورز – باید با ناراحتی زنگی بزنند و خبر مرگ خود را تکذیب کنند چرا؟ چون یک بی خبر از شرافت و انسانیت فقط محض خنده چنین خبری را منتشر کرده. تا زمانی که علیخانی روی خط نیامد و نگفت که یک سری سایت ها برای دیده شدن تبلیغ های خود چنین خبر هایی را کار می کنند باور کنید ذهن ژورنالیستی من هم نمی توانست دلیلی برای این خبرها بیابد. اما علیخانی باز کرد که این خبر به این خاطر منتشر می شود که یک سری سایت می خواهند خبری بگذارند که دیده شود تا به همان اندازه از صاحب یک آگهی پول بگیرند! مرگ انسانیت و وجدان!
اگر روز اول که چنین شایعه ای کار می شد وزارت ارشاد و مراجع قضایی می آمدند و سرنخ را دنبال می کردند و می رسیدند به ریشه اصلی و با چند سایت و مدیران بی مبالاتشان برخورد می کردند کار به اینجاها نمی رسید. بار اول محض خنده بود. یکی محض خنده خواست خبر مرگی را بگذارد روی یک سایت درپیت. بار دوم تبدیل شد به آگهی. کاسبی. کاسبی لایک. کاسبی کامنت یا بازدید. کاسبی کلیک. کاسبی شهرت. کاسبی نفرت. همان بار اول باید جلویش را می گرفتند. الان هم دیر نشده. همین مورد می شود درس عبرت اگر بخواهند. دربیاورند چه کسی این خبر را برای اولین بار منتشر کرد. برای پلیس فتا هیچ کاری ندارد ته این خبر را در بیاورد. بگذارید چند سایت بسته شوند. بگذارید چند شرکت که آگهی داده بودند ممنوع التبلیغ شوندبگذارید درس عبرتی ایجاد شود. این همه خبر دروغ و کذب است که هر روز در این سایت های بی هویت منتشر می شود و کسی هم ککش نمی گزد.کسی هم پیگیری نمی کند. کسی وقتی نمی گذارد. چرا نرویم سراغ خشکاندن ریشه این فساد؟ یک یا دوبار که سایت ها تعطیل شوند و دیگر هم مجوزی به مسولانشان داده نشود ، یک یا دوبار که کاسبی هایشان به هم بخورد آنوقت است که از این بازی می آیند بیرون.
مشکل اصلی ماییم. ماییم که به سایت های زرد روی خوش نشان می دهیم. ماییم که به اخبار اینچنینی اعتراضی نمی کنیم. ماییم که اجازه می دهیم با ما چنین کنند. احسان علیخانی مجری محبوب ماست. چرا اجازه می دهیم با او اینگونه برخورد کنند؟ چرا با سایت هایی که این خبر دروغ را منتشر کرده اند برخورد نمی کنیم؟ چرا با آنها تماس نمی گیریم؟ چرا به دروغی که نوشته اند اعتراض نمی کنیم؟ چرا با دروغ هایی که به ما می گویند اینقدر راحت برخورد می کنیم؟ چرا اجازه می دهیم به ما دروغ بگویند؟ چرا اجازه می دهیم در روغن مان پالم بریزند یا محصول آلوده تحویلمان بدهند؟ چرا وقتی اعلام می شود که آبلیموی فلان شرکت تقلبی است به آنها زنگ نمی زنیم؟ اعتراض نمی کنیم؟ چرا وقتی یک روزنامه یا هفته نامه زرد روی جلدش تیتری می زند که ما را به خریدن جذب می کند ولی وقتی می خریم می بینیم جنس تقلبی دستمان داده اند ، اعتراض نمی کنیم؟ .
احسان علیخانی و همه ما حق داریم خبر مرگ دروغین خودمان را نخوانیم و نشنویم و عزیزانمان را در شوک ناشی از این خبر دروغ نبینیم. ما این حق را داریم که خواستار مبارزه جدی پلیس با این شایعات مجازی باشیم.مدتهاست که فضای مجازی ما چنان از شایعات بی پایه و اساس پر شده که دیگر تشخیص دروغ از راست هم کار اسنی نیست. از پلیس فتا می خواهیم تا در فضای مجازی رد این شایعات را بگیرند و ادم های بیمار یا سودجویی را که هر روز خبر مرگ یک هنرمند را به دروغ منتشر می کنند بازداشت کنند. واقعا نیاز به ایستادن در مقابل این دروغ ها احساس می شود. امیدواریم شهروندان ما بیشتر درگیر حفظ حریم زندگی خود و شهروندان دیگر شوند. از یک جایی که گفتیم به ما ربطی ندارد یا این مشکل آنهاست ، زندگی به هم ریخت. حالا مشکل ماست.مشکل جامعه ما.مشکل همه ما.