۱
سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۴۴

برنامه نود،شاخصی نمایانگر رشدنیافتگی

امیرحسـین بنـائی
برنامه نود،شاخصی نمایانگر رشدنیافتگی
برنامه فوتبالی «نود» و مجری نازنینش را امروزه اکثر مردم می-شناسند : از پسربچه های دبستانی گرفته تا پیرزن های فرتوت و از کارافتاده. برنامه ای که معمولاً دوشنبه ها در ساعات انتهایی شب به طور زنده روی آنتن شبکه سوم سیما می رود و ملّت را تا پاسی از شب بیدار نگه می دارد.
مقاله حاضر، نه نقدی است بر محتوا و نحوه اجرای این برنامه و نه نقدی بر برنامه سازان و تهیه کنندگان آن؛ چه آنکه تا آنجایی که بنده این برنامه را مشاهده کرده ام (شاید مجموعاً ده بار کامل در مدت این چهارده سال) هم مجری بالنسبه «عادل» و بی طرفی دارد و هم سعی کرده است تا حدّ ممکن بخش ها و آیتم های خلاقانه ای را در خود بگنجاند.
مقاله حاضر درواقع نقدی است بر فلسفه برنامه نود و کارکردهای امروزی آن در جامعه ایران همزمان با آغاز مجدد این برنامه در سال جاری.
قبلاً بگویم که بنده خود یکی از طرفداران ورزش فوتبالم و صدها و بلکه هزاران ساعت از عمرم را به این ورزش پرداخته ام. ضمناً تماشای مسابقه فوتبال ـ به عنوان یک ورزش مهیج و نشاط آور ـ را نیز البته به شرط اعتدال، مفید و کارساز می دانم چراکه می تواند قسمتی از نیاز هیجان طلبی و ماجراجویی انسان و بخصوص جوانان و نوجوانان را ارضاء نماید.
اما واقعیت آن است که برنامه نود با توجه به کارکرد امروزینش به یک «شاخص» جهت اندازه گیری میزان رشدنیافتگی فکری و فرهنگی مردم ایران تبدیل شده است و با کمال تأسف، میزانی را که این شاخص نشان می دهد نیز به طور نسبی زیاد و قابل توجه است.
پیش از ارائه دلایلم برای مدعای مزبور باید شما را به این نکته توجه دهم که بین مفهوم دو واژه «شاخص» و «عامل» فرق اساسی وجود دارد و این دو به سبب تفاوت اساسی بینشان نباید با هم اشتباه گرفته شوند.
عامل، علت به وجود آمدن چیز یا پدیده ای است (مسامحتاً) حال آنکه شاخص، نمایانگر کمیّت یا کیفیت آن پدیده است و نه علت آن. برای مثال، «میزان نقدینگی ردوبدل شده در حوزه کتاب» می تواند شاخصی برای سنجش «میزان کتابخوانی مردم» باشد. واضح است که برای بالا بردن ساعات مطالعه مردم، نباید به فکر بالا بردن تبادل نقدینگی و پول در حوزه کتاب بود. این مسأله راه حل های مربوط به خودش را می طلبد و افزایش عامدانه تبادل نقدینگی در حوزه کتاب برای افزایش میزان مطالعه مردم!! در حکم نواختن شیپور از دهانه گشاد آن است.
به عبارت دیگر تغییر شاخص، مسأله ای را حل یا چیزی را عوض نمی کند بلکه فقط تصویر ما را از واقعیت موجود، تیره و تار می سازد. فرایند طبیعی آن است که به دنبال ارائه راه حل های مناسب، مسأله آرام آرام حل شده و به تبع آن نیز شاخص رفته رفته به طور خودکار اصلاح گردد.
با این توضیح تأکید می کنم که در این مقاله، نویسنده به هیچ وجه تعطیل شدن برنامه نود را توصیه نمی کند بلکه برعکس باید به برنامه نود تبریک گفت که به دلیل حجم انبوه بینندگانش توانسته به شاخصی برای جامعه ایرانی مبدل شود. افتخاری که اکثر برنامه های صداوسیما از آن بی بهره اند.
اما رابطه بین برنامه نود و رشدنیافتگی فکری و فرهنگی مردم ایران چیست و چرا این برنامه به شاخصی برای آن تبدیل شده است؟
واقعیت آن است که فلسفه تولید و پخش برنامه نود، همانطور که مجری آن بارها آن را بر زبان رانده است، پرداختن به متن و حاشیه ورزش فوتبال در داخل کشور است. این امر هم یک وجه مستقیم و آشکار دارد و آن، همان مسابقات برگزارشده فوتبال و نتایج و حواشی مرتبط به آنهاست و هم یک جنبه غیرمستقیم دارد که از نحوه سیاستگذاری مسؤولان فدراسیون فوتبال، چگونگی انتخاب داور، سلامت یا عدم سلامت برگزاری انتخابات هیأت فوتبال فلان استان، و تبانی در مسابقات لیگ دسته یک گرفته تا رقم قراردادهای بازیکنان، دعواهای شخصی بین آنها، علت به تأخیر افتادن فلان بازی خاص و ... را شامل می شود.
با یک نگاه منطقی مشخص می شود که این جنبه حاشیه ای و غیرمستقیم فوتبال ایران، فقط مسأله فوتبالمردان (بخوانید: کارگزاران، مربیان و فوتبالیست های حرفه ای) است و هیچ دخلی به سایر مردم ندارد؛ و از همین رو بر دانستن و اطلاع از آن نیز هیچ سودی برای مردم عادی مترتب نیست.
به عبارت دیگر مردم غیرفوتبالیست منطقاً فقط مخاطب آن قسمت از برنامه نود هستند که خلاصه بازی ها، نتایج و حواشی جذاب مرتبط با آنها را نمایش می دهد.
اما چه اتفاقی می افتد که میلیونها نفر از مردم حاضرند اطلاعات بی-خاصیت دیگری که اصلاً به دردشان نمی خورد را کسب کنند و برای آن، یکی ـ دو ساعت اضافی پای این برنامه بنشینند و آن را تماشا کنند تا بالاخره مثلاً بفهمند که آیا رابطه معناداری بین «به تأخیر افتادن یک روزه بازی تیم X با تیم Y» با «جایگاه تیم Z در جدول رده بندی مسابقات» وجود دارد یا خیر؟
به نظر می رسد پاسخ این باشد که عمده مخاطبان قادر نیستند که بین این دو جنبه از برنامه نود ـ که به آنها اشاره شد ـ در ذهن خود تفکیکی قائل شوند و درنتیجه جذابیت و هیجان جنبه اول (که در حد میانه اش مفید است) را به جنبه دوم نیز تسری می دهند.
چیزی که سازندگان برنامه هم آگاهانه یا ناآگاهانه از آن استفاده کرده و آن را دامن می زنند  و چیزی که شاید مصداق سوء استفاده از نیاز مخاطب باشد.
به این امر اضافه کنید خلأهای فکری و اطلاعاتی مردم را. البته منظورم اطلاعات مفید و مرتبط است چه آنکه دغدغه این مقاله آن است که اعلام کند قسمتهای وسیعی از برنامه نود به دلیل ارائه همان اطلاعات غیرمفید و بی فایده، ارزش دیدن ندارند.
معلوم است کسی که دچار خلأ فکری و ذهنی است و «یادگیری» در زندگی او محلی از اعراب ندارد، مشتاقانه ترجیح می دهد که این دو جنبه از برنامه را به همدیگر وصل کرده و آنها را یکی به حساب آورد.
آخر، انسانی که از یک هویت استوار و مستحکم، از یک هدفگذاری صحیح و حساب شده، و از یک برنامه ریزی معتبر و عقلانی برخوردار است و در یک کلام، مسیر «بودن» تا «شدن» را می شناسد، هرگز اجازه ورود ورودی های تصادفی، بی ارزش یا زیانبخش به ساحت ذهن و روح خود را نداده و آنجا را جولانگاه اوهام و اباطیل نمی گرداند.
اینگونه است که برنامه نود به یک برنامه «تماشاگر حرفه ای پرور» تبدیل شده است : بیننده ای که حتی یک شوت زدن ساده را هم بلد نیست و هیچ رغبتی به ورزش کردن هم ندارد اما حاضر است ساعتها از عمرش را برای صِرف دیدن فوتبال صَرف کند.
این مسأله خود تکه ای است از پازل بزرگی که «روزمرّگی»، «بی هدفی و پوچ گرایی»، «حدیث نفس»، «دنیازدگی»، «رقابت های بی ارزش» ، «اطلاع زدگی ناشی از انبوه اطلاعات بی خاصیت و چه بسا مضرّ»، «مُدپرستی» و ....... تکه های دیگر آن را تشکیل می دهند و مجموعاً پارادایم خطرناکی را شکل می دهند که بر ذهن انسان مدرن امروز و بالتبع بر سبک زندگی او سیطره یافته و او را از خود حقیقی اش دور کرده است.
با عنایت به هزاران کانال ماهواره ای موجود و در دسترس، تعطیل کردن برنامه نود هیچ تأثیر محسوسی بر بخش «عرضه» نخواهد داشت. راه حل این مشکل را باید در طرف «تقاضا» جستجو کرد.
کد مطلب: 34790
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *