۰
شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۰

نقد دیپلماسی احمدی‌نژاد در اروپا

عباس نوذری
نقد دیپلماسی احمدی‌نژاد در اروپا
«دیپلماسی یا روابط دیپلماتیک» در فرهنگ سیاسی به دانش ارتباط میان سیاست‌مداران و سران کشورهای جهان گفته می‌شود. دانشی که الفبای آن بسیار ظریف و حساس است و چه بسا یک حرکت اشتباه در عرصه دیپلماسی سرنوشت یک کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. حتی گاه یک اظهار نظر غیر دیپلماتیک، سبب می‌شود هزینه‌هایی بریک کشور و ملتش تحمیل شود، که جبران ناپذیر ‌باشد.
در عرصه بین‌المللی همه کشورها می‌کوشند تا با اصلی به نام «حفظ منافع ملی» وارد گفت‌وگوی متقابل در جهت توسعه همه جانبه شوند.گفت و گویی که بر اساس روابط کشورها معنی پیدا می کند. روابط کشورها در عرصه جهانی هم برمبنای قراردادهای معین و تعریف شده‌ای شکل می‌گیرد که بخشی از این روابط در سطوح سازمان‌های بین‌المللی نظیر سازمان ملل تعریف می‌شود و قسمتی نیز تحت‌الشعاع روابط فرهنگی و موقعیتی میان کشورها است.
لذا، در عرصه بین‌المللی نمی‌توان با نگاه سیاه یا سفید به کشورها نگریست ، بلکه این «منافع ملی» است که میزان روابط کشورها را مشخص می‌کند.
با این مقدمه، نگاهی به روابط ایران و اروپا و نقد این رابطه طی ۸ سال گذشته، خواهیم داشت. رابطه‌ای که اینک که دولت دهم در حال تحویل قدرت به دولت تدبیر و امید است، در شرایط مطلوبی قرار ندارد و سطوح دیپلماتیک به پایین‌ترین وضع خود رسیده است. تحریم‌ها به شدت افزایش یافته و اتحادیه اروپا در همراهی با آمریکا می‌کوشند تا فشار تحریم‌ها را بیشتر کند.
پیش از آنکه به بررسی و نقد این شرایط بپردازیم، بهتر است ابتدا نگاهی به موقعیت استراتژیک ایران در منطقه داشته باشیم. ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقه میانی اورسیا موقعیتی راهبردی برای اتصال شرق و غرب دارد. برهمین اساس می‌تواند نقش ویژه‌ای در ایجاد روابط اقتصادی بین کشورهای مختلف بازی ‌کند.
در کنار این پتانسیل جغرافیایی، ذخایر ارزنده نفتی و گازی سبب شده که بالقوه دارای قدرت‌های تاثیرگذار بین‌المللی باشد. براین اساس همواره کشورهای غربی نگاه ویژه‌ای به ایران داشته‌اند. هنر دیپلماسی، در اینجاست که بتوان قدرت‌های سیاسی بالقوه را بالفعل کرد و شرایطی را پدید آورد که بیشترین بهره را از این موقعیت به دست آوریم.
با روی کار آمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدی‌نژاد، عملا روابط دیپلماتیک ایران و اروپا وارد فاز جدیدی شد. اگر در دوران قبل از احمدی نژاد ، کشورهای تاثیرگذار اتحادیه اروپا در بالاترین سطح درخصوص پرونده هسته‌ای وارد مذاکره شده بودند و اقدامات دیپلماتیک در سطح قابل قبولی بود، در دولت‌های نهم و دهم شاهد کاهش شدید روابط دیپلماتیک و چه بسا شاهد رودررویی در عرصه دیپلماسی نیز بودیم که تصویب تحریم‌های شدید اقتصادی یکی از نشانه‌های این رودررویی اروپا با ایران بود.
دولت احمدی‌نژاد «سیاست تهاجمی» را انتخاب کرد و تصور می‌کرد که با این سیاست می‌تواند منافع ملی را تامین کند. اما کارشناسان عرصه دیپلماسی معتقدند هنر دیپلمات این است که با ایجاد شرایط آرام گفت‌وگو، منافع ملی را در عمل نصیب کشور کند.
زیرسوال بردن هولوکاست توسط احمدی‌نژاد و پیگیری شدید این موضوع در سخنرانی‌های مختلف یکی از مهمترین چالش‌هایی بود که سیاست تهاجمی این دولت در عرصه بین‌المللی پدید آورد. موضوعی که سبب شد در زمان‌های مختلف بخش قابل توجهی از انرژی دستگاه دیپلماسی کشور را به خود اختصاص دهد و در نهایت نتایج جبران ناپذیری را به همراه داشت باشد و عملا هزینه سنگینی برای کشور به ارمغان بیاورد. موضوعی که همچنان جای سوال است با چه پشتوانه کارشناسی در سطح بالاترین مقام اجرایی مطرح شد؟
این موضوع آنقدر واکنش جهانی داشت که شاهد تصویب قطعنامه‌ای در سازمان ملل علیه اظهارات احمدی‌نژاد بودیم. به نحوی که در اجلاس عمومی سازمان‌ ملل در نیویورک، قطعنامه‌ای به تصویب بسیاری از کشورهای جهان رسید که در آن « همه اعضای سازمان ملل فراخوانده می‌شوند تا هرگونه انکار هولوکاست را به عنوان واقعیتی تاریخی، رد و تقبیح کنند».
این قطعنامه، سبب شد تا نه تنها اشغالگری‌های رژیم صهیونیستی در حاشیه قرار بگیرد، بلکه اقدامی در راستای این موضوع باشد.
این اظهارات رییس دولت عاملی بود تا اروپایی‌ها هم واکنش‌های خاص خود را داشته باشند. به طور نمونه،یکی از این واکنش ها را که در ایتالیا صورت گرفت را بررسی می کنیم. این گونه اظهارنظرهای احمدی‌نژاد، سبب شد تا در سفر به ایتالیا برای اجلاس فائو، شاهد بی‌احترامی حتی به جایگاه ریاست‌جمهوری ایران توسط ‌غربی‌ها باشیم.
موضوع از آن قرار بود که احمدی‌نژاد که علاقه خاصی به سفرهای خارجی دارد و حتی گاه کنفرانس‌هایی که در سطح رئیس‌جمهور ، دیگر کشورها شرکت نمی‌کردند، او حاضر می‌شد، به اجلاس فائو در رم ایتالیا رفت. فارغ از عدم استقبال توسط مقامات ایتالیا از احمدی‌نژاد، در حالیکه، وی قصد دیدار با برلوسکنی نخست‌وزیر ایتالیا و پاپ‌ بندیکت شانزدهم را داشت و طول سفر وی دو روز بود اما دیداری با این دو مقام سیاسی و مذهبی صورت نگرفت . اما حاشیه از آنجا بیشتر شد که احمدی‌نژاد در ادامه حضور خود در ایتالیا در یک کنفرانس مطبوعاتی در رم، از فروپاشی قریب‌الوقوع موجودیت صهیونیستی خبر داد و گفت:«رژیم صهیونیستی بیش از هر چیز دیگر به اروپا زیان وارد آورده است.» وی در بدو ورود به رم نیز در یک مصاحبه گفته بود: «روند نابودی اسرائیل آغاز شده و اسرائیل چه با دخالت ایران و چه بدون دخالت ایران، قطعا از صفحه روزگار محو خواهد شد».
این سخنان احمدی‌نژاد با واکنش مقامات ایتالیایی روبه‌رو شد. ایگنوسیو لاروسا وزیر دفاع ایتالیا علیه سخنان احمدی‌نژاد واکنش نشان داد و گفت: «من به همگان هشدار می‌دهم که باید این تهدیدهای رئیس‌جمهوری اسلامی ایران را جدی بگیرند.»
اما این پایان ماجرا نبود سیلویو برلوسکونی نخست‌وزیر وقت ایتالیا نیز در ضیافت شامی بعد از نشست فائو به افتخار میهمانان خارجی شرکت‌کننده در کنفرانس فائو برپا ساخته بود، احمدی‌نژاد را دعوت نکرد، واتیکان نیز با اعلام اینکه پاپ به طور شخصی با رهبران کشورها دیدار نمی‌کند اعلام کرد با احمدی‌نژاد دیداری صورت نخواهد گرفت. در پی این اتفاقات احمدی‌نژاد به سرعت از ایتالیا به تهران بازگشت تا سفر اروپایی او حتی ۲۴ ساعت هم به طول نینجامید، مقامات ایرانی البته بعدها اعلام کردند احمدی‌نژاد خود به این ضیافت شام نرفته، آنها همچنین اعلام کردند برنامه‌ای برای دیدار با پاپ و مقامات ایتالیایی نداشته‌اند.
بدین‌ترتیب، سیاست تهاجمی دولت احمدی‌نژاد علیه غرب در اروپا و آمریکا، به یک اصل تبدیل شد. تیم دیپلماسی احمدی‌نژاد تصور می‌کرد با ساخت متحدانی در آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای غیر اروپایی می‌تواند در مجامع مختلف تاثیرگذار باشد.البته در عمل به چنین نتیجه ای نرسید.
اما موضوع هسته‌ای هم، از دیگر موضوعاتی بود که در دوران احمدی‌نژاد، با چالش‌هایی رو به رو بود. در حالیکه احمدی‌نژاد این پرونده را «خاتمه‌یافته» قلمداد می‌کرد و قطعنامه‌های سازمان ملل را«کاغذ‌پاره‌ای» بیش نمی‌دانست، شورای امنیت، قطعنامه‌های جدیدی صادر می کرد و تحریم‌های مصوب آمریکا و اروپا نیز شدیدتر می‌شد. اگر چه تا بیش از این دولتی‌ها، تاثیر تحریم‌ها را نادیده می‌پنداشتند اما اینک که شاهد تاثیر موضوع در اقتصاد هستند، می‌کوشند تا حتی بی‌تدبیری و سیاست‌ورزی‌های اشتباه خودشان را بر دوش تحریم‌ها بیندازند.
این تلاش کشورهای مهم اروپا برای تصویب تحریم‌ها، در حالیست که زمانی که مدیریت پرونده هسته‌ای با دکتر حسن روحانی بود، عملا اروپا روبروی آمریکا برای نرفتن پرونده ایران به شورای امنیت و تصویب تحریم‌ها می‌ایستادد.
بی‌شک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، نشانی از یک تحول علمی و نمادی از پیشرفت کشور است و طبیعی است همه باید در راستای گسترش صلح‌آمیز آن حرکت کنند، اما این هنر دیپلماسی است که از یک سو بتواند شرایط را برای گسترش آن فراهم کند و از سوی دیگر با انجام مذاکرات اثرگذار، زمینه فشارهای تحریمی را خنثی کند.
گاه حتی یک اظهارنظر جنجالی از سوی احمدی‌نژاد سبب می‌شد که مذاکرات نیز با مشکلاتی روبرو شود.
به هرحال رابطه با اروپا در چارچوب عزت و حکمت و مصلحت، می‌تواند نتایج مثبتی را پدید آورد. نیاز اروپا به بازار و انرژی خاورمیانه و نقش استراتژیک ایران در مسیر ترانزیتی شرق و غرب، پتانسیل‌هایی است که در یک بازی برد- برد می‌تواند اثرگذار باشد.
خوشبختانه با روی کار آمدن دولت اعتدال به دلیل سوابق موفق دکتر روحانی در مذاکره با اروپایی‌ها، فرصتی پدید آمده که امید است به بهترین شکل مدیریت شود. استقبال جهانی از روی کار آمدن دکتر روحانی می‌تواند زمینه تحول در روابط با اروپا را رقم بزند. روابطی که می‌تواند بعدا به عنوان یک امتیاز در مذاکرات مختلف از آن استفاده شود.
باید همواره به این موضوع توجه کرد که در سیاست خارجی، نتیجه ار اهمیت بسیاری برخوردار است. هنر دیپلمات آن است که از دل مذاکرات، منافع ملی را تامین کند. «خطابه‌خوانی» نمی‌تواند مذاکرات را به سرانجام برساند. سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، بهترین مانیفیستی است که دیپلمات‌های ایرانی همواره باید از آن در جهت اثرگذاری مذاکرات استفاده کنند.
*کارشناس ارشد وزارت امورخارجه
کد مطلب: 34545
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *