اینکه وضعیت جهانی ما در عرصه سیاست خارجی به اینجا رسیده است که با صدور قطع نامهای در شورای حکام با 19 رای موافق، 12 رای ممتنع و فقط سه رای مخالف در تقابل جویی با کشورمان مواجه شدهایم بیتعارف باید گفت نشانه اصلا خوبی برای حضور در روابط و مناسبات بینالملل اعم از عرصه جهانی، منطقه خاورمیانه و یا خلیج فارس نیست!
همگان میدانند، دیپلماسی بینالملل علاوه بر آنکه یک امر متعارف و روزمره مبتنی بر تصمیمات عاجل و به روز و تابع شرایط و صفبندی قوا و منافع ملی کشورهاو غالبا در چارچوب پیمانهای مشخص میان کشورهاست، از مبانی نظری براساس اصول از پیش تعریف شده نیز برخوردار میباشد. همه دیپلماسی در عرصه مناسبات جهانی این نیست که بگوییم فلان کشور این کار را کرد و آن موضع را گرفت، ما هم باید این یا آن واکنش را نشان دهیم که رو دست نخوریم و جواب شایسته و مناسب بدهیم، دیپلماسی خارجی و روابط بینالملل ماهیتا یک عمق و پهنا دارد که هر کشوری در هر جایگاه و ژئوپولیتکی که دارد باید براساس آن موضع گیرد و عمل کند. دیپلماسی واکنشی یعنی آنچه کشور ما براساس آن و به گمان خود فوری و به روز بدون تانی و دوراندیشی عمل میکند موجب نوعی سرگردانی و ندانم کاری میشود و به مثابه کشتی بیلنگر در دریای طوفانی و حادثه خیز مناسبات جهانی همواره در حال کژ و مژ شدن است، ما باید به جهان در حال تحول، کشورهای مختلف در قارهها و مناطق سیاسی اقتصادی تقسیمبندی شده و همچنین افکار عمومی بگوییم اصولا چکارهایم؟!
ما اگر جنگطلب نیستیم و نمیخواهیم به نائره شوم جنگ دامن بزنیم، باید با هرگونه جنگی اعم از تحمیلی یا غیر آن اعلام مخالفت و مقابله کنیم.
اخیرا یکی از این شخصیتها که قبلا نظامی بوده است و مانند ژنرالهای قدیم اتحاد جماهیر شوروی لباسهای سر تا پا پوشیده از مدالهای افتخارش را به تن میکند، کسی که نظریهاش در مورد تامین یک هزار میلیارد دلار با گروگان گرفتن 1000 آمریکایی شهره خاص و عام است، با خواندن یک صفحه از یک بولتن محرمانه یا شنیدن یک نظریه در یک جلسه سری وارد معرکه بلبشوی سیاسی میشود و میگوید ما نمیخواهیم جنگ کنیم و جنگ را دامن بزنیم ولی عملیات صادق 3 حتما صورت میگیرد.
این جمله یعنی چه؟ یعنی نمیخواهیم جنگ کنیم ولی اگر توی گوش کسی زدیم و یک عملیات با قدرت نابود کنندگی بسیار انجام دادیم نباید جنگی دور پروازانه و مقابله جویانه صورت بگیرد! خب حتما تقابلجویی صورت میگیرد. پس مصراع اول این شعار با قسمت دوم آن اصلا همخوانی ندارد. یعنی ما برای نابودی تو را میزنیم اما مبادا تو بزنی چون جنگ میشود. همین نوع سخن گفتن موجب رقابت بیانی میان شخصیتهایی که تریبون در اختیار دارند میشود و دیگرانی که وصفشان رفت هم برای اینکه از قافله تقابلجویی و نابود کردنهای حرفی عقب نمانند ادامه میدهند و یک فرمانده مشغول خدمت هم از نابودی تک تک آحاد کشور دشمن سخن میگوید و الا آخر. همین حرفها که کاری از پیش نمیبرند و حتی نمیتوان آنها را در چارچوب روحیه دادن به افراد در خط برای رزم تن به تن تلقی کرد زیرا جنگ جبههای وجود ندارد، موجب میشود دشمنان جنگهای جنایتکارانه بسیاری را گسترش دهند و افکار عمومی جهانی را هم با خود همسو کنند. نکته غم انگیز اینکه کسی هم جرات ندارد به گویندگان و مداخله کنندگان در سیاست خارجی و دیپلماسی مناسب بینالملل تذکر دهد و یا اعلام کند اینها که گفته میشود نظرات شخصی است و دیپلماسی بینالملل و مناسبات حاد در جایی دیگر تعیین میشود. و اینها سخن رسمی کشور نیست و برای خودنمایی و پهلوان پنبه بازی است ولاغیر. حال اینکه گفته میشود جریانات و جناحهایی در ایجاد وضع موجود برای ایران در صحنه جهانی و ادامه آن ایفای نقش میکنند به خاطر منافعی که در این سرگردانی و بلبشو دارند و به عمد میخواهند وضع همین باشد که هست موضوع دیگری است و کاریش نمیشود کرد. قدرت دارند و شیپورهای بلند نقاره خوانی که خواسته و میخواهند دولتها باشند ولی مطیع منافع و خواستههای سیاسی و اقتصادی آنها، حتی اگر بحث وفاق ملی در میان باشد، زیرا یک دولت کتک خورده بلادفاع، لازم و ملزوم تحقق اهداف آنهاست.