در قدیم، ملتها در امور سیاسی کشور خویش دخالتی نداشتند. یعنی به جز خانها یا فئودالها و والیها و حکام مناطق کشورها و جاسوسان آنها و همچنین جاسوسان کشورهای دیگر که خواهان ارزیابی صحیح از موقعیت سیاسی خویش یا کشور بودند.
گاه نیز امثال خانها و فئودالها طمع سرنگونی پادشاهان و جایگزینی آنان را داشتند، قاطبه مردم کشورها یا به تعبیر بهتر حکومتها تمایلی به درک اوضاع سیاسی و دخالت در آن را نداشتند.
پس از پیدایش دولت مدرن و متعاقبا جمهوریها به علت اینکه رأی مردم اهمیت فراوانی پیدا کرده بود، بالاجبار یا از روی اختیار بسیاری از مردم به عنوان یک بازیگر و کنشگر جدید وارد گردونه سیاست شدند. بحث درباره اینکه چه افراد یا گروهها و احزابی بهتر میتوانند امور کشور را اداره کنند، وارد عرصه عمومی شد و مردم از هر طبقه و گروهی درباره آنان وارد بحث و تحلیل و مجادله شدند. بحثها و تحلیلها درباره شایستگی افراد و گروهها و احزاب، زمینه را برای بحث درباره ابعاد سیاست از جمله بحث درباره سیاستهای داخلی چون سیاستهای اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی کشید.
همچنین بحث درباره سیاستهای خارجی از جمله درباره اینکه با کدام کشور باید روابط خویش را گسترش دهیم یا با کدام کشور رابطه را قطع کرده یا دشمنی کنیم از موضوعات مورد علاقه مردم شد. علاوه بر تحولات فوق بر اثر برخی اشتباهات مانند ایجاد دولتهایی بر پایه یک قوم و نژاد در کشورهای چند قومیتی مانند ایران در دوران پهلویها که بر پایه قومیت فارس و آریایی به وجود آمد یا مخالفت با دین که عامل اصلی وحدت اقوام بود، موجب پیدایش جنبشها و جریانهای قوم گرایانه و تجزیه طلب توسط اقوام پیرامونی شد و بحث از این مقوله نیز وارد مباحث مردم گردید.
مباحثی چون حقوق بشر، آزادی بیان و رسانه و مباحثی از این قبیل در میان مردم به وجود آمد. در دوره دولتهای مدرن سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و سازمانهای دیگر، یکی پس از دیگری به وجود آمد و با توجه به تاثیری که در سرنوشت کشورها ایجاد کردند بحث درباره آنان نیز وارد مباحث عمومی میان مردم و فعالان سیاسی شد. اما تقریبا از 8 دهه پیش با پیدایش وسایل ارتباطی مانند رادیو و سپس تلویزیون، پدیدههایی از سوی غرب و شرق به نام رادیو BBC و رادیو مسکو و رادیو آمریکا پیدا شدند؛ آنها کوشش نمودند به واسطه نشر اخبار، تحلیلها و تفسیرها بر روی مردم کشور مخاطب (مانند ایران) تاثیرات لازم را برای پیشبرد هدفهای خویش بگذارند.
پدیده دولت مدرن به مردم قدرتی داد که بتوانند از طریق رای در انتخابات، انقلاب، رفرم و تحولات کلی و جزئی تغییرات قابل توجهی در اوضاع کشورها ایجاد کنند. در واقع آغاز دیپلماسی عمومی
(Public diplomacy) از آن تاریخ آغاز شده، اما با روند رو به افزایش رشد ابزار و وسایل ارتباطات جمعی، و پیدایش پدیده جهانی شدن، به طور آشکار و موثرتر پدیده دیپلماسی عمومی، شکل و سازمان جدی پیدا کرد. به واسطه این پدیده که عمدتا دولتها خارجی و بعضا متخاصم مدیریت آن را به عهده داشتند، تحولات عمده و عدیدهای در کشورهای مخاطب شکل گرفت.
در ایران، تحت تاثیر این تحولات ناشی از دیپلماسی عمومی تغییرات مهمی در افکار عمومی و اقدامات مردمی و گروهی و قومی ایجاد شد. برای تکمیل این روند که آغازگر آن آمریکا بود، با بهرهگیری از ماهواره و اینترنت و همچنین تشکیل یا تقویت سازمانهای بینالمللی حقوق بشری، قومیتی، سازمانهای مربوط به زنان، دانشجویان، کارگران و غیره در سطح جهان روند تاثیرگذاری برکشورهای مختلف از جمله ایران شدت بیشتری یافت و سیاستهای تکمیلی مانند تحریم و غیره به کمک این اقدامات آمد. با این توصیف نقش دیپلماسی عمومی که سال 1390 به عنوان بخشی از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران وارد عرصه فعالیت شد برای مقابله و ایجاد تغییرات لازم در باورهای ملی و مردم جهان اهمیت فراوانی پیدا کرد. حملات و جنگ نرم آمریکا، اسرائیل و بخش بزرگی از اروپا به نحوی نیرومند و موثر بود. از یکسو عقاید جزمی که امکان تغییر در آن بسیار مشکل است و دارای ظواهر و رنگ لعاب دموکراتیک و حقوق بشری است.
در بخش بزرگی از مردم ایران شکل گرفته و به واسطه آن تاثیرات نامطلوبی بر سیاست کشور گزارده است. اما از سوی دیگر آنها توانستهاند که ملتهای خویش را در بند افکار و توهمات و فریبهای به ظاهر علمی و انسانی خود در آورده، پشتوانه لازم را برای اهداف خویش علیه ایران به دست آورند. اما اکنون اندک اندک چهره دژخیم، جنایتکار و استعمارگر آنان خصوصا پس از واقعه هفتم اکتبر برای مردم ایران و جهان عریان و آشکار میشود. با بررسیهای به عمل آمده روشن است که محور اقدامات آمریکا، اروپا و اسرائیل سلطه صهیونیسم جهانی برجهان به ویژه در منطقه خاورمیانه است. علیهذا باید اساس دیپلماسی عمومی در ایران مبتنی برملا کردن چهره دژخیم اسرائیل باشد.
به واقع پاشنه آشیل و چشم اسفندیار همه تحریمها و تخریبها علیه ایران «اسرائیل» است، لذا بر ملا کردن چهره اسرائیل و صهیونیسم جهانی برای مردم ایران و جهان مهمترین هدف دیپلماسی عمومی ایرانی باید باشد. اما اکنون سیستم دیپلماسی عمومی ما در وزارت امور خاجه ضعیف و ناکافی است، با این حال تکمیل و تکامل آن در چارچوب وزارتخانه نیز کفایت نمیکند. لذا ضروری است که برای پاسخ به این نیاز مبرم و اساسی به تشکیل سازمان ملی دیپلماسی عمومی به ریاست معاونت دیپلماسی عمومی و رسانهای وزیر امور خارجه بپردازیم.
دیپلماسی چیست؟
اما نخست باید بدانیم که دیپلماسی چیست؟ دیپلماسی (Diplomacy) دانش و روشی که سیاستمداران جهان و سران کشورها یا سازمانهای بینالمللی برای ارتباط با کشورها یا با سازمانهای بینالمللی به کار میگیرند. در این میان ممکن است اشخاص سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در میان دیپلماتها وجود داشته باشند. اما این شخصیتها در موضوع مورد بحث و گفتوگوی خویش با کشورهای دیگر یا سازمانهای بینالمللی، لازم است که برای نیل به اهداف خویش از روشهای دیپلماتیک استفاده کنند. دیپلمات کسی است که میتواند در جهت منافع کشور یا پیشگیری از زیانها، روابط میان افراد، گروهها، سازمانهای بینالمللی، دولتها و ملتها در گفتوگوها و تصمیمها را به نحوی هدایت کند که منافع کشور تامین شود. دیپلماتها در این هدایت کردن باروشهای دیپلماتیک، میکوشند که اهداف سیاسی، اقتصادی و تجاری، فرهنگی و نظامی را پیگیری نموده و از منافع کشور یا سازمان بینالمللی خویش دفاع نموده و از زیانها پیشگیری نمایند.
تعریف دیپلماسی عمومی
اما دیپلماتها در میان روشهایی که بر پایه دانش دیپلماسی به کار میگیرند، دیپلماسی عمومی (Public diplomacy) به عنوان دانشی نوین کارآیی بسیار مهمی در نیل به اهداف دارد. در قدیم، دیپلماتها بیشتر به روابط شخصی پادشاهان بایکدیگر میپرداختند و در این میان کمتر منافع عمومی ملتها مورد توجه بود. اما در دوران جدید با پیدایش دولت مدرن بیشتر، پیگیری منافع عمومی کشورها را به عهده دارد. این کار توسط وزیر امور خارجه صورت میگیرد و وزرای دیگر یا روسای کشورها این نقش را کمتر به عهده میگیرند. اما تا همین چند دهه پیش پیگیری منافع ملی فقط در ارتباط با دولتها و سازمانهای بینالمللی صورت میگرفت. ولی در دهههایی که وسایل پیشرفته ارتباطی به وجود آمد، امکان ارتباط با ملتها خصوصا در کشورهایی که دارای دموکراسی و انتخابات هستند، برای پیشبرد اهداف و مقاصد دولتهای خارجی به وجود آمد. استفاده دیپلماتیک از این امکان جدید را «دیپلماسی عمومی» نامیدند. در این زمینه تحقیقات و مطالعات گسترده توسط اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل نیز به وجود آمد.
در روند دیپلماسی عمومی از طریق تصاویر، نوشتهها و فیلمهای مستند و غیره و ابزار شنیداری اطلاعاتی برای ملتها رد و بدل میشوند. اما آنچه که بیشتر از نشر این اخبار و اطلاعات وجود دارد، خود خبر یا اطلاعات نیست، بلکه توجه مخاطبین به این اطلاعات است. یعنی گونهای اعتبار و علاقه نسبت به منبع خبر و اطلاعات است که بسیار اهمیت دارد. لذا هنگامی که دستگاههای تبلیغی و آموزشی دولت، به ترویج و تبلیغ و آموزش موضوعاتی میپردازند اما گوش کسی بدهکارآن نباشد به کار دیپلماسی عمومی نپرداختهاند. از این رو اقدام در این راستا (که باید به نحو تاثیرگذار در باورها و عقاید و تحلیلهای جزمی مردم جهان از جمله ایران تغییرات لازم ایجاد شود) رکن اساسی دیپلماسی عمومی است. این باورها و تحلیلها نقش مهمی در حمایت منافع ملی و مقابله با زیانها دارد. اکنون دشمنان ایران با دیپلماسی عمومی توانستهاند که با شگردهای روانشناسانه و تحمیق بسیاری از مردم، ابزار و سربازی بسازند که به صورت جزمی بیآنکه بفهمند علیه منافع خود و کشورشان وارد اقدامات و عملیاتی شوند.
دیپلماسی عمومی برای اینکه پشتوانه ملی داشته و از وفاق لازم در برابر دشمنان یا رقیبان برخوردار باشد لازم است که از درون بر این محور متمرکز شده و با کمک دستگاههای تبلیغی و خبری و روانشناسی عمومی دولتی و خصوصی که در داخل و خارج از کشور وجود دارند به مقابله و تغییرات لازم در افکار عمومی درون کشور و همچنین تغییر افکار عمومی جهان نسبت به خطر اسرائیل و حامیان آن برای کشورهای دیگر جهان، اقدامات لازم را صورت دهد.
تاکید بر این معنا که بر اثر روشهای دیپلماسی عمومی علیه ایران در جهان عقایدی شکل گرفته که جزم اندیشانه است و نیاز است که تحولات و تغییرات لازم در این جزم اندیشیها داده شود، دارای اهمیت فراوانی است. البته استفاده از گروهها و سازمانهای مختلف در داخل و خارج کشور ابزار مهم دیگری است که باید موردتوجه واقع شوند. گروهها و سازمانها و افرادی که ممکن است لزوما با کلیت جمهوری اسلامی همسو و موافق نباشند اما در موارد مورد نیاز همسو و هم جهت باشند.
لزوم سازمان ملی دیپلماسی عمومی
با عنایت به اینکه عمده مشکلات کشور چه از جنبه تحریمها و چه افکار عمومی داخلی و بینالمللی و خطر جنگ ناشی از خارج کشور است و به عبارت دیگر ریشه در حوزه سیاست خارجی دارد لازم است که به تشکیل سازمان ملی دیپلماسی عمومی بپردازیم. دقیقا مساله همین جاست. مشکل بنیادی و اساسی کشور ما از خارج ریشه میگیرد اما فاقد سازمان و تشکیلات ضروری برای اینکار هستیم. لذا لازم است که سازمان ملی دیپلماسی عمومی به وجود آمده، شکل لازم برای آن ایجاد شود. برای تبیین ضرورت این سازمان ملی ابتدا به توضیحات لازم درباره سازمان فعلی دیپلماسی عمومی ایران در وزارت خارجه پرداخته، سپس به لزوم این سازمان ملی در سطح بسیار گسترده و وسیع میپردازم. مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه ای یکی از زیرمجموعههای وزارت امور خارجه است که در سال 1390 تاسیس شد.
ساختار اداری این مرکز در سطح معاونت بوده و رئیس آن، یکی از معاونین وزیر امور خارجه است. این معاون سخنگوی وزارت امور خارجه است. در این بخش از وزارتخانه دارای دوازده اداره است و اقدامات و وظایف ذیل را دنبال میکند.
1) رصد: اخبار و اطلاعات رسانهها، سفارتخانهها و نمایندگیها درباره رخدادهای گوناگون کشورها و نیز سیاستهای اعمالی آنها در ارتباط با ایران گردآوری میشود.
2) اقدام: تصمیمگیری برای اتخاذ یکی از روشهای زیرمتناسب با موقعیت: موضعگیری درباره اتفاقات روز که دارای سه سطح شامل صدور بیانیه، اعلام موضع از سوی سخنگو، و اعلام موضع از سوی وزیر است؛ اطلاع رسانهای پیرامون سیاستهای فعلی؛ جریانسازی رسانهای برای برنامههای آتی وزارت امور خارجه.
3) ارزیابی: نحوه اجرای فعالیتهای پیشین و نیز عملکرد خبرنگاران داخلی و خارجی در نحوه گزارش گفتههای مقامات ایران بررسی میشود.
4) واکنش: در خارج از کشور، انتشار اخباری درباره ایران که از سوی وزارت امورخارجه نادرست دانسته میشود، میتواند منجر به اعتراض سفارتخانه واقع در آن کشور یا اعتراض به وزارت خارجه آن کشور شود. در داخل کشور، یا اخباری که مغایرمنافع ملی تشخیص داده شود، در سه سطح برخورد میشود. توصیه شفاهی به رسانه مورد نظر برای تغییر محتوای گزارش؛ فرستادن نامه رسمی اعتراض وزارت امور خارجه به رسانه مورد نظر؛ گزارش موضوع به شورای عالی امنیت ملی. (منبع ویکی پدیا) با توجه به کارکرد و ساختار وزارت امور خارجه، اقدامات فوق بسیار ضروری است. اما بسیار ناکافی خصوصا با توجه به اینکه عمده مشکلات و خطرات از خارج نشأت میگیرد، میباشد.
با این توصیف و با عنایت به اهمیت موضوع، وجود سازمان گستردهتر و وسیعی است که نه تنها وزارت امور خارجه، بلکه عمده ارکان حکومت با کمک بخش خصوصی، جزو اعضای آن باشند.
فقدان این سازمان میتواند زیانهای بزرگی وارد سازد. در این راستا لازم است که اشخاصی چون معاون صداوسیما، معاونین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مخابرات، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، شورای انقلاب فرهنگی، کمیسیونهای فرهنگی و آموزشی و امنیتی مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، شورای امنیت ملی و اعضایی از بخش خصوصی که در کار دیپلماسی عمومی میتوانند مفید و موثر باشند به ریاست معاونت دیپلماسی عمومی و رسانهای وزارت امورخارجه ایجاد و با نام سازمان ملی دیپلماسی عمومی وارد فعالیت گسترده در زمینه ساخت فیلمها و سریالها، فیلمهای مستند، گسترش و پیشرفت تلویزیونهای ماهواری، گسترش و پیشرفت پیام رسانهای ایرانی و موارد دیگر چون ایجاد شبکه تلویزیونی بیگانهنما یا نمای بیگانه برای تحلیل و تبیین لحظه به لحظه موضوعات و مطالبی که شبکههای تلویزیونی یا رادیویی کشورهای دیگر به ویژه کشورهای متخاصم، را ارائه میدهند به صورت 24ساعته، اقدام نماید. همچنین ایجاد شبکههای رادیویی و تلویزیونی عبری زبان برای مقابله و تبیین مواضع اسرائیل و افکار عمومی صهیونیستی جهت تاثیرگذاری برافکار مردم اسرائیل، تقویت شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی و گسترش شبکههای رادیویی و تلویزیونی زبانهای گوناگون اروپایی و آفریقایی وزبانهای مختلف جهان، از نیازهای مهم و فوری دیپلماسی عمومی با هدف جدی و استوار تاثیرگذاری بسیار موثر بر افکار عمومی ایران و جهان است. همه این موارد باید زیرنظر سازمان ملی دیپلماسی عمومی اجرا شود. غفلت از این موضوع مهم میتواند بسیار ویرانگر باشد. اعضای این سازمان ملی باید به کمیسیونهای مختلفی تقسیم شوند و از اندیشمندان و افراد مجرب حوزه کمیسیون خود دعوت به عمل آورند در کارخویش کمیسیون را یاری دهند.
موضوعاتی که در دیپلماسی عمومی دارای اولویت هستند:
موضوعاتی که باید در دیپلماسی عمومی مورد توجه قرار گیرند بسیار هستند. ولی به عقیده نگارنده، موضوعات ذیل از اولویت برخور دارند:
1- یکی از اهداف مهم دیپلماسی عمومی تبیین سیاستهای خارجی ایران برای عموم مردم جهان وهمچنین ایرانیان درباره اسرائیل و صهیونیسم جهانی است که نتیجه آن سیاستها مقابله با آمریکا و بخش بزرگی از اروپا و حتی برخی از کشورهای عربی و اسلامی است. در این باره باید روشن شود گرچه سیاستهای ایران با ارزشهای دینی و اسلامی مطابقت دارد، اما به واقع خطر اسرائیل برای ایران و کشورهای خاورمیانه و حتی مردم جهان است که به این سیاست انجامیده است، گرچه با ایدئولوژی اسلامی نیز انطباق دارد. باید روشن شود که این سیاست براساس جاه طلبی یا اهداف ایدئولوژیک نیست که بتوان از آن دست کشید. تبیین این سیاست میتواند برای ملتهای دیگر از جمله غربیان و همچنین کشورهای عربی و اسلامی نیز بسیار مهم و موثر باشد. ما باید بر پایه صداقت و راستی و بدون پروپاگاندا به تبیین این خطر برای ایران و برای کلیه مردم جهان بپردازیم و روشن کنیم که وجود اسرائیل چه خطراتی برای ایران و جهان دارد.
2- موضوعات دیگری که دارای اولویت هستند مانند مسیحیت صهیونیستی و اسلام صهیونیستی است که تبعات ناگواری برای ایران و مردم جهان خصوصا مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی در پی آورده و میآورد.
3- موضوع دیگراسلام هراسی است که به اشکال گوناگون در جهان خصوصا در میان غربیان (و حتی در ایران) بر پایه دروغها، تحریفها و پدید آوردن گروههایی چون داعش شکل گرفته است.
4- فهم این موضوع که میان بقای ایران با اسلام بدون هیچ دروغ و پروپاگاندایی رابطهای وثیق است و دلایل علمی از آن حمایت میکنند، از موضوعات مهم برای مردم جهان به خصوص ایرانیان است.
5- غیرممکن بودن سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران توسط یک انقلاب، درک این معنا برای وفاق ملی و نا امید شدن دشمنان خارجی و داخلی اهمیت فراوان دارد. توضیح درباره مقولههای بند 4 و 5 توسط این نگارنده در مقاله دیالکتیک جامعه دوقطبی و وفاق ملی داده شد که در روزنامه مردم سالاری درج شد.
6- چگونگی بهرهمندی از افراد و گروههای داخل یا خارج کشور در زمینههای مختلف، در این موضوع باید در حد توان از همه افراد و گروهها موافق و مخالف نظام برای نیل به اهداف مورد نظر بهره برد. شاید این موضوعات با بررسیهای کارشناسانه دارای درجه اول اولویت نباشند اما وجود سازمان ملی دیپلماسی عمومی در درجه نخست نیازهای کشور است.