; ?>; ?> فرزندان معنوی امام آماده انتقام بیشتر متحجران باشند! - مردم سالاری آنلاين
۰
يکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۲

فرزندان معنوی امام آماده انتقام بیشتر متحجران باشند!

هادی سروش
همواره متحجران، اعم از حجتیه های دیروز و غیر آن که حجتیه های جدید با نام های دیگری در عرصه سیاسی کشور حضور پیدا کرده اند، بر امام خمینی تاخته اند و طبق پیش بینی آن عزیز، این حملات همواره ادامه خواهد داشت.
فرزندان معنوی امام آماده انتقام بیشتر متحجران باشند!

مردم سالاری آنلاین، روزگار دردآوری است؛ دهه فجر میشود عده ای انتقام از امام میگیرند! سالگرد رحلتش میشود بازهم انتقام از امام میگیرند! و اخیرا به بهانه سالگرد دفاع مقدس، قلمی که باید در جهت اصلاح باشد بمانند تیری تیز، در کمان گذاشتند و به سمت امام راحل رها کردند!

و این یعنی ؛ "مظلومیت امام خمینی" !

سوال؛ مگر میشود امام خمینی مظلوم باشد؟ بله ؛ امکان دارد کسی دارای سِمت و شخصیت منحصری باشد و در عین حال مظلوم هم باشد. مگر درباره سر سلسله مظلومان عالَم ؛ علی (ع) چنین نبود؟ او حاکم جهان اسلام بود اما در منبر مسجد شام به گونه او را تخریب میکردند که به عنوان دزد (معاذالله) شناخته میشد!

خیال منتقدانِ بی پروا راحت باشد که امام خمینی در نزد ارادتمندانش کمترین رتبه ای از مقام عصمت را هم ندارد ، بله؛ دیکته نانوشته غلط ندارد ، ولی کسی که سی سال از عمرش را در مبارزه و مدیریت کلان جامعه و بخشی از جهان اسلام سپری کرده و عصمت هم ندارد، میتواند نقد داشته باشد.

امام بزرگوار بصراحت نوشت: "علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق ـ جل و علا ـ مقصر و مجرمم و از درگاه‌‎ ‌‌متعالش امید عفو و بخشش دارم .. در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب‌‎ ‌‌آمرزش دارم"

سخن و شبهه ما در این است ؛ راستی چرا در این دو یا سه سال اخیر روزگار درباره امام خمینی چنین است؟ چه شده که عده ای معدود و بی پروا، با او و نام او اینقدر دشمنی میکنند و کسی هم متعرضِ جدیِ آنان نمیشود؟ این احتمال را عقلانی بدانید؛ هستند کسانیکه در زمان حیات امام بخاطر اشتباه و یا خیانت مورد بی مهریِ امام قرار گرفتند و امروز از این بی پروایی ها در پوست خود استقبال میکنند!

بله ؛ میپذیرم معدودی که شجاعت حمله به مقامات عالی و فرزندان آنان را ندارند ، بُغض خود را بر امام و بیت ایشان پیاده میکنند، اما این پاسخ کلیت ندارد و پاسخ راسخ را باید در شاه کلیدی بنام "متحجران" یافت.

 "متحجران" ؛ افراد دگم و بسیار بسیطی هستند که هرچیزی که به یک شناخت سطحی و تک بُعدی از دین پسنده کرده و اگر رفاه و آسودگی و راحتی آنان در معرض آسیب قرار گیرد با آن مقابله میکنند.

این گروه مذهبی-متحجر؛ آنچنان از امام خمینی آسیبی خورده اند که حالا حالا رها کننده امام و هر کسی که نام امام را ببرد نیستند و نخواهند بود!

به باور این جانب ؛ متحجران بشکل پوششی ، قلم و زبانِ معدودی از افراد را به خدمت گرفته اند تا قلم بر حرمت و حریم امام و مجاهداتهای مردم عزیز کشیده و همه را بی آبرو کنند!

اجازه دهید از متحجران بگویم ؛ متحجران در زمان تدریس امام در دهه سی در حوزه قم بخاطر تدریس فلسفه و عرفان توسط امام ، بر امام مینواختند!

و در دهه چهل بخاطر روحیه امام در مبارزه با شاه عصبانی بودند و میگفتند؛ "شاه شیعه" راچه کار دارید! 

و دهه پنجاه بخاطر طرح حکومتی اسلامی با عنوان "جمهوری اسلامی" امام را متهم به قدرت طلبی میکردند!

و دهه شصت بخاطر دفاع در برابر تجاوز رژیم سفاک صدام و اربابانش، میگفتند؛ جواب این خون ها را چه کسی میدهد!

اگر دقت کنید ؛ امروز محور حملات به امام در امور یاد شده است .

همواره متحجران، اعم از حجتیه های دیروز و غیر آن که حجتیه های جدید با نام های دیگری در عرصه سیاسی کشور حضور پیدا کرده اند، بر امام خمینی تاخته اند و طبق پیش بینی آن عزیز، این حملات همواره ادامه خواهد داشت، آنجا که گفت: "پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی‌‎ ‌‌می دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من‌‎ ‌‌آنها را ناروا می دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به‌‎ ‌‌صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند".

متحجران در این سالهای اخیر کمال سوء استفاده از نارضایتی عمومی که ریشه در فقر اقتصادی دارد را برده، خصوصا آنجا که بخشی از نارضایتی ها بخاطر تبلیغِ معنایی از حکمرانی بوده که در درون آن اهانت به شخصیت مردم بوده است، و یا دیدند افرادی تاثیرگذار با تیغ حذف ، انتخابات ها در اختیار تفکر خود گرفته اند!

صاحب این قلم از آن جوانِ عزیزی که با بسیاری از کمبودها مواجه است و به زعمش انقلاب و امام باعث این شرائط است، گلایه نداشته و به او حق میدهد که ناراحت باشد و منتقد باشد. اما از او درخواست واقع گرایی دارم. 

به مقتضای واقع گرائی؛ نباید تسلیم هر چیزی بنام نقد شد، چرا که اهلِ نقد سازنده ؛ خوش سابقه و انتقاد پذیر است، زبان و قلمش تیز نیست و وقتی به نقدش پاسخ داده میشود بنابر لجاجت ندارد.

درخواست میکنم با دقت ببینید پشت قلم پر از نقدی که فقط در این سالها به حرکت افتاده چیست؟ آیا صاحبان آن قلم ها در طول چهل سال هیچ مسئولیتی در این نظام در بخش کلان و غیر کلان نداشته اند؟! آیا در پرونده آنان و منسوبین آن همه چیز گل و بلبل است؟

دوستان واقع گرا مراقب کسانی باشید که ظاهرا از سفره انقلاب جا ماندند و دیر رسیدند و امروز به نام نقد بر همه افتخارات و شخصیت های دینی و ملی تان لجن پراکنی میکنند! 

صدالبته ؛ زمانه هویت آنان بر ملا خواهد کرد. "وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ "(فاطر/۴۳)

کد مطلب: 203780
برچسب ها: هادی سروش
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *