دولتیها و حامیان این دولت از منتقدان دیپلماسی دولت سیزدهم بسیار گلهمند هستند. البته گلهمند که چه عرض کنم؛ باید بگویم به شدت معترض هستند و حتی در فضای مجازی با واژگانی سخت، منتقدان را نوازش میکنند. البته این جماعت همواره وقتی مورد نقدی قرار میگیرند خیلی سریع گریز به موضوع برجام و معماران آن میزنند و ادعا میکنند که توافق هستهای روحانی و ظریف جز خفت و خواری چیزی برای کشور نداشته است. این سخنان البته پایه و اساسی ندارد. زیر نقد منتقدان معطوف به حال حاضر است هرچند که به این دوستان باید گفت اگر برجام بد است پس چرا جایگزینی برای آن مشخص نشده است؟
میان مردم کف خیابان اصلی وجود دارد که به نظر صحیح است. شاید عوامانه به نظر برسد ولی باید پذیرفت که در تمام گیتی همین اصل حاکم است. جامعه وقتی میپذیرد سیاست خارجی دولتی پویا بوده که ثمرهای در حوزه معیشتی داشته باشد. در حوزه آمار و ارقام اقتصادی هم چنین است. عددها و آمارهای گیجکننده اقتصادی برای اهل فن و دوستان آکادمیک مناسب است اما برای مردم خیر. مردم معیارشان صرفا معیشت شان است و اینکه سفرهشان قدری رنگی شود. وگرنه نه دیدارهای سریالی وزیرخارجه با سران سایر کشورها مهم میتواند باشد و نه آمارهای مشعع اقتصادی !
ضمن آنکه فراموش نباید کرد نقد منتقدی در هر حوزهای وقتی گیراست و پذیرفتنی که بستری داشته باشد. اگر دولت خوب عمل کرده باشد دیگر نقد منتقدی که به قول دوستان مغرض است خریداری ندارد. بنده اگر مینویسم دولت در سیاست خارجی موفق نبوده پذیرفتنی است ولی اگر ذکر کنم این دولت بهترین عملکرد را در این حوزه داشته متهم به رپرتاژ نویسی برای وزارت خارجه میشوم. این یعنی مردم عادی نیز متوجه هستند بعد از گذشت دو سال دولت سیزدهم نتوانسته در حوزه استراتژیک سیاست خارجی دستاورد عملیاتی و موثری داشته باشد.
اکنون در مورد ارتباط با عربستان و دیدار اخیر وزیر خارجه با بن سلمان این نکته وجود دارد. اصل موضوع صحیح است و باید ما به سمت تنشزدایی برویم ولی آورده آن تاکنون چه بوده است؟ لطفا سو تفاهم نشود؛ جوهر کلام بنده آن است که حجم تبلیغات دولتیها و ارتش رسانهایشان با آورده این دیپلماسی همخوانی ندارد. یعنی در برابر سعودیها امتیازهایی دادیم و امتیازهایی گرفتیم. هرچند که شفاف نبوده و مشخص نیست پشت پرده چه اتفاقاتی رخ داده ولی شواهد و قرائن به ما میگوید ما نقد دادیم و حالا منتظر طلب نسیه خود هستیم. به عبارت دیگر ریاض آرامش را میخواست تا به توسعه اقتصادی خود سرعت و وسعت دهد که ایران آن را تضمین کرده و در مقابل آن گویا ما امتیازهای اقتصادی طلب کردیم که به نظر نمیرسد اتفاقی در این زمینه رخ داده باشد. آن هم به دو دلیل: ریاض زیر نظر کاخ سفید عمل میکند و بستری در ایران به دلیل تحریمها برای سرمایهگذاری وجود ندارد.
فلذا عرض پایانی من آن است که مردم حق دارند منتقد باشند؛ آنان به آوردههای اقتصادی نگاه میکنند. سعودیها میتوانند بگویند عادیسازی رابطه به تهران این امتیاز را داشته که رشد اقتصادیمان بیشتر میشود و به نظر هم نمیرسد سخن خلافی باشد. اما ما چه برداشت میکنیم؟ نکند داشته ما فقط چند عکس یادگاری باشد!