«ولی صمد» ایراندوستی بسیار علاقهمند بود و از رئیسجمهور تاجیکستان که نام کتابخانه اصلی و ملی شهر را که قبلاً به نام ابوالقاسم فردوسی بود و اکنون «کتابخانه ملی تاجیکستان» نامگذاری و نام فردوسی حذف شده بود انتقاد داشت.
بهار سال دوهزار و دوازده در مأموریتی در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان اقامت داشتم. در یکی از روزهای بهاری بسیار زیبا و دلگشا به انستیتو زبان و ادبیات وابسته به فرهنگستان علمهای تاجیکستان رفتم تا ملاقاتی با اساتید داشته باشم. به اتاق پروفسور ولی صمد رفتم تا از او بابت نوشتن کتابی به نام «شاهنامه فردوسی در قفقاز» سپاسگزاری و گپ و گفت داشته باشیم. در اتاقی کوچک با مبلمانی فرسوده نشسته بود. مرا به گرمی پذیرفت. به سرعت کتری برقی را از آب لولهکشی تقریبا گل آلود شهر انباشت و چای سبز فراهم آورد و با زرد آلو خشک جلویم گذاشت. از هر دری سخنی و در پایان آخرین اثر خود را به نام «پتروشفسکی و شاهنامه» با زبان تاجیکی و الفبای کریلیک را با پشت نویسی (آنهم زبان تاجیکی با الفبای کریلیک همان طور که در عکس میبینید) به من هدیه داد.
وی نام پایتخت تاجیکستان را که در آغاز قرن بیست ابتدا «استالینآباد» و سپس به «دوشنبه» (به سبب برقراری بازار محلی در روزهای دوشنبه در این محل نامگذاری نهاده بودند) نامگذاری شده بود، ایراد داشت و میگفت که نام شهر دوشنبه بهتر است به سبب نخستین حکومت فارسی زبانان در بعد از حمله و استیلای عرب بر ایران زمین توسط سامانیان به افتخار «سامان»، بنیانگذار سامانیان به نام «سامانگرد» تغییر نام دهند.
در نوشته اهدایی کتاب به من، مرا با بهرام شاهنامه خطاب کرده و از رستم و رخش یاد کرده و احساس عمیق خود را نسبت به ایران و ایرانی بیان داشته است که ملاحظه میفرمایید.
با او روزهای خوبی داشتیم. خیلی علاقهمند بودم که دوباره او را ببینم. ولی بعد از آن سفر دیگر به تاجیکستان سفری نداشتهام. به قول تاجیکان او چند سال پیش «بندگی کرد»، یعنی چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی باد و خدای بزرگ در بهشت مینوی به او جای دهد.