مسئله درگیریهای مرزی میان نیروهای طالبان و جمهوری اسلامی ایران در محدوده پاسگاه ساسولی واقع در هنگ مرزی زابل که منجر به شهادت یک نفر و جراحت دو نفر از مرزبانان ایرانی شد این روزها روابط میان دو کشور ایران و افغانستان را تحتالشعاع خود قرار داده است. مسئلهای که ریشه اصلی آن به اختلافات آبی میان دو کشور مربوط میشود. کم آبی استان سیستان و بلوچستان و حقآبه ایران از رود هیرمند که دلیل اصلی آن به رعایت نکردن حق آبه ایران از سوی افغانستان بازمیگردد، مسئلهای که سالهاست میان دو کشور ایران و افغانستان وجود دارد. این اختلاف، به تدریج با خشکسالیهای مکرر، افزایش جمعیت، عدم مدیریت صحیح منابع آب و تقاضای بیشتر برای مصرف آب، پُر رنگتر شد و ابعادی ملی به خود گرفته است.
رود هیرمند از رودهای پرآب شرق فلات ایران است. این رود از کوههای بابا در سلسله جبال «هندوکش» سرچشمه میگیرد و پس از طی 1100 کیلومتر و سیراب کردن اراضی مسیر، به دریاچه هامون میریزد. با توجه به شرایط اقلیمی استان سیستان در ایران و کمبود نزولات آسمانی، حیات منطقه، پیوندی جدی با حیات دریاچه هامون دارد. پس از جدایی افغانستان از ایران طبق قرارداد پاریس، افغانها بارها به بهانههای مختلف از جاری کردن حقابه ایران از رود هیرمند به سمتهامون خودداری کردهاند. نخستین قرارداد دوجانبه برای حل و فصل موضوع در سال 1318ه.ش به تصویب طرفین رسید که طی آن دولت ایران و افغانستان موافقت مینمایند که همه ساله هر مقدار آب رودخانه هیرمند که به بند کمال خان میرسد بین ایران و افغانستان از بند کمال خان به بعد تقسیم شود.
اما آنچه که این حقابه را کاهش داد و علاوه بر آن باعث بی پروایی مقامات افغانستان در دورههای مختلف علیه ایران شد، معاهدهای بود که رژیم پهلوی دوم با دولت افغانستان در سال 1351 منعقد کرد. در سال ۱۳۵۱ امیرعباس هویدا با دستور محمدرضا پهلوی، پای قراردادی را امضا کرد که سهم آب ایران از هیرمند را از ۵۰ درصد به ۱۴ درصد تنزل میداد. دلیل محمدرضا پهلوی برای چنین اقدامی، توهم دور کردن افغانستان از کمونیسم شوروی با دادن چنین امتیازی بود. در همین رابطه اسدالله علم وزیر دربار رژیم پهلوی در جلد ششم خاطرات خود صراحتاً قرارداد حقآبه هیرمند را خیانت دولت هویدا به ایران میداند که درآینده موجب خشکسالی سیستان خواهد شد. در این قرارداد توضیح داده شده است که سالیانه حدود ۸۰۰ میلیون متر مکعب از آب این رود در قالب حق آبه ایران وارد ایران شود و مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال در سالهای اخیر به ویژه در دوسال اخیر ممنوعیتهایی توسط طالبان که پس از تشکیل حکومت با بحران مشروعیت و به رسمیت شناخته شدنش توسط جامعه جهانی دست و پنجه نرم میکند ایجاد شده است و به نسبت حق آبهای که ایران دارد بسیار مقدار کمی را به ایران میدهند. برای مثال سال گذشته فقط ۳۷ میلیون متر مکعب آب از طریق هیرمند وارد ایران شد که سهم بسیار ناچیزی نسبت به اصل موضوع است؛ بنابراین حقی از ایران تضعیف شده است و از سوی طرف افغانستانی این قرارداد نقض شده است.
این درحالیست که در چهارچوب حقوق بین الملل طرفین متعهد هستند به رعایت آنچه که در قرارداد درج شده و باید پایبندی خود را به مفاد قرارداد نشان دهند، اما افغانستانیها ادعا دارند که به دلیل خشکسالی و کمبود آب نمیتوانند به تعهد خود عمل کنند، درحالیکه ایران با استفاده از تصاویر ماهوارهای معتقد است اگر این میزان آب به ایران منتقل نشده، به دلیل سدی است که در برابر هیرمند احداث شده است و مسیر طبیعی آبی که باید به ایران بیاید منحرف شده است که برای کشاورزی و آب شرب در درون افغانستان استفاده میشود. بعبارتی آب وجود دارد، ولی سدها مسیر آب را منحرف میکنند. فلذا پیشنهاد ایران این است که باید به صورت کارشناسی و با اعزام هیاتهای فنی این امر را مشخص کنیم. با این حال افغانستانیها این ادعا را قبول ندارند و به جای پاسخ منطقی فعلا از حضور کارشناسها خودداری کردهاند. تا جائیکه در روزهای اخیر شاهد تنشهای مرزی میان دو کشور هستیم. باید در نظر داشت که افغانستان به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه که دارای بیشترین اشتراکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی است جایگاه خاص و ویژهای را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. دکترین سیاست خارجی ایران در عرصه روابط خارجی همواره بر اصول حسن همجواری، احترام متقابل و همکاری در تمام زمینهها به خصوص در مبارزه علیه تروریسم و افراطگرایی و کمک به توسعه همه جانبه افغانستان بوده است. با این حال باید دید جمهوری اسلامی با چه راهکارها و سیاستهایی میتواند آثار و پیامدهای منفی این مسأله تاریخی را در راستای رفع و یا تخفیف آن، مدیریت کند؟
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران