سهشنبه و چهارشنبه تاشکند، پایتخت ازبکستان، میزبان وزرای امور خارجه کشورهای عضو اکو بود. اکو سازمانی است که در سال 1364 (1985 میلادی) و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ابتکار ایران با عضویت ترکیه و پاکستان تشکیل شد. هدف از تشکیل این سازمان ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم، گسترش تجارت درون منطقهای و فرامنطقهای و حذف موانع تجاری، تلاش برای ادغام تجارت کشورهای منطقه با تجارت جهانی و ارتقای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی، توسعه زیربناهای حمل و نقل و ارتباطات، توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تاکید بر آزادسازی اقتصادی و تدوین برنامه مشترک برای توسعه منابع انسانی و بهرهبرداری از منابع طبیعی اعلام شده است.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه نود میلادی، کشورهای افغانستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز به سازمان اکو پیوستند. همچنین عضویت عراق، ارمنستان و عمان نیز در سازمان اکو پیشنهاد شده که تا کنون به نتیجه نرسیده است.
به واسطه عضویت تعدادی از کشورهای غنی از انرژی جهان در این سازمان، اکو از منظر تامین و انتقال انرژی حائز اهمیت فراوانی برای جهان است. همچنین اشراف بر چند آبراه استراتژیک جهان و همسایگی با پنج دریای مهم، شرایط ژئوپولیتیک و سرزمینی یگانهای را برای سازمان همکاری اقتصادی به وجود آورده است بهگونهای که هیچ مسیری از اروپا به آسیا برای تجارت و حمل و نقل با صرفهتر و کوتاهتر از منطقه اکو شناخته نمیشود.
اما بعد از گذشت نزدیک به 38 سال از تاسیس این سازمان که میتوانست سازمانی مهم و در خور توجه باشد و در سطح کلان منطقهای فعالیت کند و احترامی بینالمللی داشته باشد، نه تنها اهداف تعریف شده محقق نشده است بلکه به نظر میرسد کشورهای عضو نیز توجه چندانی به آن ندارند.
در حالی که در دوره دولت محمود احمدی نژاد، رئیسجمهوری پیشین کشورمان پیشنهادهایی نظیر پول واحد کشورهای عضو و صدور ویزایی شبیه شنگن از سوی ایران پیشنهاد شد تا پیوستگی کشورها با یکدیگر افزایش یابد و تعلق خاطر بیشتری به سازمان یابند اما به دلایل مختلف به نتیجه نرسیده و حتی جدی هم گرفته نشده است.
اگرچه گفته میشود، سازمان اکو در بسیاری از ابتکارات جهانی به عنوان یک شریک فعال و جدید حضور دارد و نقش سازنده در پیشبرد اهداف توسعه پایدار در برخی حوزهها از جمله در برخی حوزههای همکاریهای اقتصادی داشته است، اما آنچه به روی زمین میبینیم فاصله بسیاری با آرزوهایی دارد که کشورهای عضو داشتهاند و برای آن تعریف کردهاند. این هم گفته میشود که اکو در بخش انرژیهای نو، محیطزیست، مدیریت بلایای طبیعی، مقابله با جرایم سازمان یافته و مواد مخدر و گردشگری و همچنین گسترش همکاری با سایر سازمانهای بینالمللی موفقیتهایی داشته از جمله اینکه ایران طرح راهاندازی اکوپل (پلیس اکو) را در دست اجرا دارد، اما این موفقیتها یا محدود بوده یا هیچگاه در سطحی نبوده است که حتی کشورهای عضو به موفقیتهای آن اذعان داشته باشند.
در حالت طبیعی، حداقل ۵۰ درصد تجارت کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی باید با اعضای درون سازمان انجام میگرفت اما عملا چنین نیست. تعرفههای تجاری دو طرف هنوز به حد مطلوب که بیانگر گسترش روابط باشد نرسیده، کریدورهای شرق به غرب و شمال به جنوب هیچ کدام به مرحله بهرهبرداری کامل نرسیدهاند و پروژههای مربوطه به کندی پیش میروند، توسعه حمل و نقل هوایی کشورهای عضو به ویژه با ایران بسیار ناقص است، مثلا میتوان گفت حمل و نقل هوایی میان ایران با کشورهای آسیای میانه بسیار ناچیز و در حد صفر است، توسعه حمل و نقل ریلی و دریایی کندتر از حد انتظار است و مناسبات تجاری کشورها بسیار پایینتر از ظرفیتها و انتظارات است.
انتظارات از ایران مبتکر
از ایران که مبتکر این سازمان است انتظار میرود بیش از پیش برای توسعه و انسجام اکو فعالیت داشته باشد. اما به دلیل مشغولیت ایران به اختلافات و مسائل داخلی که در بسیاری از مواقع از اندازه گذشته و بر سیاستهای کلان کشور تاثیر گذاشته و غفلت از مناسبات بینالمللی را موجب شده و همچنین نبود یک استراتژی روشن و پایدار برای تعاملات بینالمللی ایران، سبب شده است تا به سازمانهایی نظیر اکو توجه کافی یا اصلا توجه نشود.
همچنین تداوم خصومت ایران و غرب در حالی که اکثر کشورهای عضو اکو روابط خوب یا نزدیکی با غرب و ایالات متحده دارند یکی از مهمترین دلایل ضعیف شدن اکو محسوب میشود.
همچنین تحریمهای ایران سبب شده است تا تواناییهای بالقوه آن تحلیل روند و نتواند به استفاده از تواناییهایش در تقویت همکاری در سازمانهایی نظیر اکو همت گمارد.
حتی در برههای که روابط خصمانه ایران و غرب فروکش کرده و دو طرف به مصالحههایی تن دادهاند، نظیر دوره برجام یا حتی قبلتر در دوره دولت اصلاحات، ایران به جای توجه به همسایگان و قدرت بخشیدن به سازمان اکو که خود مبتکر آن است، توجهی به آن نداشته و عمده توجه خود را متوجه تعامل با غرب کرده و انرژی خود را صرف چگونگی برخورد با آن و روابط افتان و خیزان با آن کرده در حالی که از منطقه و سازمانهایی نظیر اکو غافل بوده است.
از این فراتر میتوانیم ادعا کنیم، ایران که در برهههایی برای پیوستن به پیمانها تلاش کرده و حتی برای پیوستن به پیمان شانگهای تا چین رفته و زحمتهای پیوستن به این پیمان را برای خود خریده، هیچ برنامه تعریف شدهای برای ارتقا و تقویت سازمان اکو نداشته است. در حالی که رقیب آن، یعنی ترکیه، سازمان دولتهای ترک زبان را تدارک دیده و میرود پیمانی بزرگ با محوریت نژادی و زبانی برای خود ایجاد کند؛ پیمانی که انتقادهای بسیاری به آن وارد است، اما واقعا اگر سازمان اکو میتوانست به قدری بااهمیت باشد که بسیاری از نیازهای دولت ترکیه را برآورده کند آیا این کشور به سراغ تاسیس سازمان دولتهای ترک زبان میرفت؟
در حالی که اکو با ظرفیتهایی که دارد میتواند در برابر اتحادیههای منطقهای نظیر اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس فعالتر شود و حتی مکملی برای اتحادیهای نظیر اوراسیا باشد تا کشورهای عضوی که منافع مشترکی با این اتحادیه دارند از آن انتفاع بیشتری ببرند.
گسترش همکاریهای ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی میتواند به کشورهای عضو اکو انگیزه دهد تا به این سازمان صرفا به چشم «یک سازمانی که هست» ننگرند و آن را صرفا مناسبتی برای دورهمی وزرا و روسای جمهور نبینند.
کشورهای عضو سازمان اکو همگی کشورهایی هستند که در عین حضور در یک منطقه جغرافیایی مشترک و برخورداری از مشترکات بسیار فرهنگی، از نوعی انزوای منطقهای رنج میبرند، این موضوع خود میتواند انگیزهای کافی به کشورهای عضو دهد تا تلاش بیشتری برای حفظ و تقویت سازمان اکو صرف کنند و برای قدرت بخشیدن به آن تمایل بیشتری داشته باشند. ترکیه که از اروپا رانده شده و در منطقه بسیاری کشورها به ویژه کشورهای عربی به آن نگاه رقابتی دارند، ایران که در منطقه عربی به چشم کشوری رقیب یا حتی غیردوست نگریسته میشود، کشورهای آسیای مرکزی که در عین اختلافات دوجانبه با یکدیگر، از سوی قدرت بزرگتر منطقه یعنی روسیه از نگاه بالا – پایینی آن احساس رنج میکنند، پاکستان که بزرگترین همسایه آن، هند به آن به چشم یک کشور مزاحم مینگرد، همگی میتوانند انگیزهای داشته باشند تا در سازمان اکو فعالیت و پویایی بیشتری داشته باشند.
شایسته است دولت سیزدهم که شعار و داعیهدار گسترش روابط با همسایگان و اولویت دادن به آنها بر هرگونه رابطه بینالمللی دیگر در عرصه سیاست خارجی خود است، به سازمان اکو به دیده یک پتانسیل ویژه بنگرد تا از ظرفیتهای آن استفاده بیشتر شود. سازمانی که میتواند در حل بسیاری از مشکلات کشور کمک رسان باشد.