; ?>; ?>
عموما دولت هایی که پس از تغییر و تحولات بزرگی نظیر انقلاب یا جنگ به قدرت می رسند علی رغم توانمدی هایشان دولت هایی ناکام هستند چرا که در شرایط بعد از پیروزی انقلاب، مردمی که انقلاب کرده اند براین باورند که همه مشکلات کشور ناشی از نظام پیشین است و حالا که نظام پیشین را ساقط کرده اند تمامی مشکلات کشور باید همچون توده برفی در مقابل آفتاب تابستانی ذوب شوند و همه مشکلات کشور به طرفه العینی حل شده و ناپدید گردد. چنین نگاهی موجب می شود تا مطالبات مردم از دولت تازه مستقر به شدت افزایش یابد. این در حالی است که گروه های مختلف سیاسی نیز هر یک به نوعی با رادیکالیسم و تندروی می خواهند خود را به آرمان های انقلاب وفادارتر و نزدیک تر نشان دهند لذا آنان نیز همواره علیه این دولت ها تلاش کرده و موجبات ناکامی آنان را فراهم می کنند. در واقع جنگ قدرت در بین احزاب و گروه های سیاسی در کنار ساختارهای سیاسی به هم ریخته یا تازه تاسیس، مانع ثبات لازم در کشور انقلابی شده و این عدم ثبات منجر به ناکامی این دولت ها می شود. نمونه های انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه به خوبی نشان می دهد که دولت هایی که پس از پیروزی انقلاب به قدرت می رسند شانس چندانی برای موفقیت ندارند و پس از این ناکامی گروه های افراطی با وعده تحقق همه مطالبات در کوتاه ترین زمان به قدرت می رسند و اتفاقا این گروه ها پس از کسب قدرت ، به شدت فضای سیاسی را محدود کرده و تلاش می کنند تا حتی با اقداماتی خشونت آمیز وضعیت کشور را به حالت ثبات برگردانند . در شرایط جنگی نیز دولت ها تلاش می کنند تا با انواع و اقسام روش ها و شیوه ها مردم را راضی نگه دارند تا بتوانند جنگ را مدیریت کنند. در چنین شرایطی که فضای سیاسی کشور به شدت هیجان زده و ملتهب است اخبار و اطلاعات به شدت کنترل می شود. این عمل هر چند به بهانه عدم امکان دسترسی دشمن به آمار و اخبار صورت می گیرد لیکن مردم را نیز در بی خبری نگه می دارد اما پس از پایان جنگ دولت ها ناگزیرند تا پرده از روی حقایق برگیرند. در این شرایط وضعیت اقتصادی کشور که در کوره سوزان و خشمگین جنگ به زانو درآمده فشار خود را به مردم تحمیل می کند. ناگهان آن ثبات و قراری که در شرایطی جنگی در کشور حاکم بود جای خود را به بی ثباتی و بی قراری می دهد. حالا نگاه ها از میدان جنگ به میدان سیاسی اقتصادی داخل جلب می شود و افزایش ناگهانی تورم و هزاران مشکل اقتصادی دیگر موجب می شود تا دولت های پس از جنگ طعم تلخ شکست و ناکامی را بچشند. در چنین شرایطی نیز اختلافات و درگیری های سیاسی که به سبب جنگ همواره مسکوت یا پنهان می ماند رخ عیان نموده و تلاش برای کسب قدرت موجبات ناکامی این دولت ها را تشدید می کند. در واقع دولت های پس از انقلاب یا جنگ، فشار زیادی را تحمل می کنند و از جانب مردم نیز عموما همراهی نمی شوند هر چند اگر در ابتداء با استقبال بسیار بالایی به قدرت رسیده باشند .
حال سئوال این است آیا دولت بعدی ، دولت فرصت هاست یا دولت ناکامی ها ؟ محمود احمدی نژاد همواره براین باور است که دولت او دست به اقدامات اساسی و بنیادی در کشور زده است و اتفاقا همه این اقدامات علی رغم برخی اشکالات جزئی، موفق بوده اند لذا معتقد است دولت بعدی یا کار چندانی ندارد یا برای انجام کارها با دشواری چندانی رو به رو نخواهد شد لذا علی الظاهر دولت بعدی باید دولتی کامروا باشد. برخی دیگر نیز براین باورند که در دولت های نهم و دهم همه محدودیت ها و موانع شکسته شده و دولت بعدی دولت فرصت هاست که بی هیچ مانعی می تواند در جهت حل مشکلات کشور اقدام نموده و اگر از ظرفیت های کارشناسی بهره مند باشد به دولتی کام روا تبدیل شود. اما به نظر می رسد با توجه به شرایط کشور که درعرصه خارجی به سبب برخی اقدامات نسنجیده و افراطی دولت محمود احمدی نژاد کشور را با تحریم های گسترده و انزوای سیاسی رو به رو کرده و شرایط داخلی که موجب به هم ریختن ریل های اقتصادی کشور شده و به تورم و بی کاری و ورشکستگی بسیاری از بنگاه های تولیدی کشور انجامیده ، دولت بعدی نه تنها دولت فرصت ها و کامروایی ها نباشد بلکه با مشکلات جدی و اساسی نیز رو به رو گردد. در چنین شرایطی که وضعیت بسیار شبیه دولت های پیش گفته است تنها دولتی می تواند بر مشکلات فائق آید که همراهی و همدلی اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد و فضای سیاسی نیز از چنین شرایط بغض آلودی خارج شده و راه تعامل و گفت و گو جای دشمنی و عداوت موجود در بین جریانات مختلف سیاسی را بگیرد. برای رسیدن به چنین هدفی یقینا گسترش آزادی های سیاسی برای فعالان سیاسی و تلطیف فضای سیاسی کنونی کشور که لبریز از بی اخلاقی هاست می تواند زمینه ساز مناسبی باشد. در ضمن دولت برآمده از اکثریت بالای جامعه دارای خط مشی مناسب و راهکارهای منطقی برای حل مشکلات کشور باشد. در واقع دولت برآمده از اکثریت بالا شرط لازم برون رفت از وضع موجود است اما شرط کافی نیست. چرا که اگر دولت بعدی همچنان بخواهد به شیوه دولت پیشین یا براساس شیوه های اصولگرایان اداره شود امید چندانی به حل مشکلات کشور نیست. چرا که تفکر اصولگرایی ناکارآمدی خود را در اداره کشور و جامعه طی سال های گذشته به خوبی نشان داده است. بنابراین اگر اصلاح طلبان بتوانند در یک شرایط مناسب وارد رقابت های سیاسی شوند و به پیروزی دست یابند می توان امیدوار بود که کشور را به سمت ثبات و آرامش هدایت کنند .