در این یادداشت قصد تحلیل و بررسی این موضوع را نداریم و فقط به این نکته اشاره خواهیم داشت که چه کردهایم و چه شده است که عدهای از باخت تیم ملی کشورشان خوشحال میشوند و چرا در دورههای قبلی جام جهانی وضعیت اینگونه نبوده است؟ آیا با سانسور و برخوردهای قهری میتوان صدای آنها را خفه کرد و طوری وانمود کنیم که هیچ مشکل و ملالی نیست!
البته در زمان دیگر به این واکنشها خواهیم پرداخت اما چرا برای تیم ملی ما این نتیجه حاصل شد؟ تیمی که سریعترین صعود به جام جهانی را نسبت به ادوار گذشته داشته است. تیمی که در حال حاضر بیشترین لژیونر را در لیگهای معتبر دنیا دارد و تیمی که با اسکوچیچ نتایج قابل قبولی کسب کرده بود ناگهان شاهد اختلافات درون تیمی شدیم و برخی از بازیکنان با سفارش عدهای دیگر با منتشر کردن استوری شعله چند دستگی را نمایان ساختند. در اردوهای تیم ملی بازیکن سالاری موج میزند که نقش عوامل بیرونی بی تاثیر نبوده است و همانها با پیوند دادن مسائل سیاسی با ورزش به دنبال بازگشت خود به عرصه فوتبال بودند و هم گروهی با تیمهای امریکا و انگلیس دو دشمن بزرگ کشورمان این تفکر را بر مسئولین نظام القا کردند که باید نتایج آبرومند حاصل شود و با اسکوچیچ این اتفاق نخواهد افتاد لذا در صورت برگشت متعهد خواهند شد تا کیروش را به ایران برگردانند. غافل از اینکه این سرمربی باعث حذف دو کشور از حضور در جام جهانی شده است و با قول اینکه کیروش با تیم ملی در گذشته نتایج خوبی گرفته است و میتواند باعث سربلندی نام ایران در مسابقات جام جهانی قطر شود چشمهایشان را بر ناکامیهای وی بستند. دیگر اینکه بیماری قلبی مهدی تاج رفع شد و مشکلات پروندههای وی که بارها از سوی صداوسیما پخش شده بود یک شبه حل و تایید صلاحیت شد و با توجه به وعده و وعیدهای داده شده و با کسب بالاترین رای دوباره این شخص بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال تکیه زد و در گام نخست به وعده خود عمل کرد و کیروش را به عنوان سرمربی جانشین اسکوچیچ کرد غافل از اینکه این کیروش با گذشتهاش بسیار فرق داشت. فردی که در قبل به قدرت اول فوتبال تبدیل شده بود و دستور تعطیلی لیگ، جام حذفی و دادن بیانیه با شعر حافظ را میداد در شرایط جدید برای اینکه فقط در جام جهانی بر روی نیمکت یک تیم حضور داشته باشد به یک فرد مطیع و آرام تبدیل شده بود به طوری که از دلایل عدم غیبت وی در آخرین کنفرانس خبری قبل از اعزام به کشور قطر هیچ فردی خبر ندارد! توجیه حضور چهار دروازهبان هم فقط نکته انحرافی بود و نتوانست اذهان را قانع سازد یا اینکه جنس لباسها در این دوره عالی بود و خوردن ناهار کنار زمین نیز هیچ مشکلی نبود.
به هر صورت بازی نخست فرا رسید.ترکیب نیمه اول وی در بازی انگلیس و جابجایی دو مدافع پوششی و حضور علی کریمی در ترکیب اصلی صدای تمام منتقدین و حتی حامیان خودش را هم درآورد! حرکت عجیب وی بعد از مصدومیت بیرانوند و کوبیدن دو دست بر سرش بیانگر تفاوتهای وی نسبت به اقتدار قبلی اش بود. البته ترکیب کاملا دفاعی نیز نشان داد افکارش هم هیچ تغییری نداشته و فقط به دنبال خوب باختن است و شاید هم روی اتفاقات فوتبالی و ضدحمله معجزهای صورت گیرد!
خلاصه اینکه حضور کیروش فقط بهانهای برای بازگشت تاج و همراهانش به فدراسیون بوده است و این فوتبال است که دوباره ضرر کرده است.
اگر چه نباید بی انصاف باشیم چون تاج علاوه بر اجرای تعهدش برای آوردن کیروش به قول و وعدههای خود به روسای هیات فوتبالها هم عمل کرد و اکثریت آنها را به کشور قطر اعزام کرد، حتی شنیده میشود بسیاری از اعضای هیات مدیره باشگاهها و رئیس دفتر برخی از آشنایان هم در این سفر وی را تنها نگذاشتند لذا امیدواریم لیست افرادی که با پول بیت المال به جام جهانی اعزام شدهاند به صورت شفاف منتشر شود تا مشاهده کنیم حضور این همه آدمهای غیر فوتبالی چه سودی برای فوتبال کشور خواهد داشت؟
در پایان جدا از نتایج دو بازی آینده تیم ملی که البته امیدواریم با پیروزی تیم ملی کشورمان همراه شود به هیچ وجه نمیتوان شکست سنگین در مقابل تیم ملی انگلیس را توجیه کرد!
یادمان نرود تیم ملی موقعی معنا پیدا میکند که دارای روح باشد و روح تیم ملی هواداران و تماشاگران هستند که این روزها حال و روز خوبی ندارند و بدون آنها تیم ملی معنایی ندارد.