بالاخره دست اجل از آستین بیرون آمد و گریبان خانم الیزابت دوم ملکه ۹۶ ساله بریتانیای کبیر که ۷۰ سال به ظاهر بر انگلستان و در واقع بر ۱۴ قلمرو مشترک المنافع از جمله کانادا و استرالیا و نیوزیلند و.... سلطنت کرد را گرفت. هفته گذشته، عکس دیدار وی با نخست وزیر جدید انگلستان خانم «مری الیزابت تراس» در رسانهها منتشر شد و کمتر شخصی احتمال میداد ملکه در آستانه مرگ قرار دارد. این نکته میتواند آموزه ای خوب برای همگان باشد که اگر ۹۶ سال در ناز و نعمت زندگی کنیم و ۷۰ سال آن را با تاج پادشاهی بر سر و بر تخت سلطنت جلوس کنیم زمانی که مرگ محتوم فرا برسد در اوج اقتدار و در حضور تیمی قوی از پزشکان متخصص و خبره گریزی از مرگ نیست و جز تسلیم در مقابل مرگ چارهای وجود ندارد .مطابق قانون اساسی انگلستان، پادشاه وظیفه سلطنت دارد و بیشتر جنبه تشریفاتی آن حایز اهمیت است و حدود اختیاراتش محدود است و همه مسئولیتها در سیاست داخلی و خارجی بر عهده نخست وزیر و هیات دولت است. وزرا باید در مقابل پارلمان پاسخگو باشند و بسیاری از صاحبنظران، رمز ماندگاری سلطنت در انگلستان را در همین موضوع میدانند و اگر شاه ایران به همین نکته در قانون اساسی مشروطیت توجه و اجرا میکرد احتمالا سرنوشتش غیر آن بود که در سال ۵۷ رخ داد. مع الوصف چنانچه پادشاه انگلیس شخصی صاحب نظر باشد میتواند دیدگاههایش را به ملت و دولت بدون آن که تحمیل کند انتقال دهد. به هر حال، دوران سلطنت ۷۰ ساله خانم الیزابت با همه حوادثی که در این ۷۰ سال به وقوع پیوست از جمله کودتای ۲۸ امرداد سال ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق که پنجه در پنجه استعمار انگلیس و تسلط این کشور بر صنعت نفت ایران انداخته بود به پایان رسید و اکنون نوبت سلطنت به ولیعهد «چارلز» رسید که ۷۳ سال در انتظارش به سر برد. گذشته از این که نام چارلز با حواشی موضوع متارکه با همسر اولش «پرنسس دیانا» و در پی آن فوت دیانا در یک تصادف در سال ۱۹۹۷ ضربهای شدیدی خورد و به اعتبار خانواده سلطنتی و ولیعهد آسیب وارد شد هم گره خورده است، گفته میشود از جمله شخصیتهای انگلیسی و خانواده سلطنتی است که به اموری خارج از وظایف تشریفاتی خانواده سلطنتی توجه دارد و در قالب نظام سلطنتی انگلستان به ابعاد انسانی کم توجه نیست. سفر وی به ایران بعد از زلزله بم در سال ۱۳۸۲ به منظور کمک به زلزله زدگان و تاسیس مرکز تحقیقات پزشکی و راه اندازی موسسات خیریه و فعالیت در حوزه زیست محیطی میتواند تا حدودی نقشی مثبت از او در ابعاد انسانی ترسیم کند؛ چهرهای که تاکنون در مخالفت با جنگ و فروش تسلیحات و جنگ افزارهای نظامی از خودش بروز داده چنانچه همچنان ادامه دهد او را قادر خواهد کرد گامهایی در تحکیم صلح جهانی و امنیت بین المللی بردارد. اگر چه در مقابل او خانم لیز تراس نخست وزیر فعلی انگلیس قرار دارد که دارای روحیه و تفکر جنگ طلبانه است و همین موضوع، میتواند چالشی بین پادشاه و نخست وزیر باشد. با همه اینها، نباید از نظر دور داشت اولا چارلز با هر دیدگاهی در نهایت یک دولتمرد انگلیسی است. ثانیا در انگلستان نقش اصلی تصمیم گیری و اجرا با نخست وزیر و دولت و حزب حاکم است. ثالثا امکان دارد با مرگ ملکه، اصل نظام سلطنتی با چالش جدی روبرو شود و اگر طرفداران جمهوریت در انگلستان بتوانند اکثریت جامعه را متقاعد کنند عصر سلطنت و پادشاهی در دنیا به پایان رسيده و قرن بیست و یکم عصر جمهوریت است و به نفع انگلستان است به جمع کشورهایی بپیوندد که با نظام جمهوری اداره میشوند در آن صورت، سلطنت چارلز دستخوش تلاطماتی خواهد شد. بد نیست بدانید خانم تراس نخست وزیر جدید بریتانیا، سابقه مخالفت با نظام سلطنتی در این کشور را هم دارد.