مشکلاتی همچون گرمایش زمین، تخریب جنگلها و مراتع و غیره بصورت لحظهای حادث نشدهاند بلکه در طول مدتی برای بشریت صورت گرفته است. لذا با کاشت یک درخت و بستن کارخانهای یا جلوگیری موردی نمیتوان امید داشت که بطور اصولی و ساختارمند این معضل حل شده است اما این به معنای بیاهمیتی این موارد نیست چراکه با اهمیت است که تغییر را هر شخص از خود شروع کند و به عبارتی نهادینه شدن فرهنگ احترام به محیط زیست میتواند تبدیل به یک اندیشه و حتی باور اخلاقی شود.
اما رفتار انسانها کفایت نمیکند، ضرورت دارد در سطح ملی و بینالمللی مدیریت کارآمد و به موقع در جهت خدمت به محیط زیست وجود داشته باشد. همانطور که در سطح ملی، همه دولتها بر این اندیشه هستند که توسعه باید همراه با خدمت به طبیعت باشد و از نظر عدالت همه ما در قبال نسلهای آینده مسئول هستیم و میبایستی میراث خوبی را در اختیار آیندگان قرار بدهیم. در حقیقت امانتدار این امانت الهی باشیم.
قانون، دولت، مردم سه عنصر تاثیرگذار بر محیط زیست میباشد. دولت میبایستی با قانونگذاری بر فعالیتهای مردمی مرتبط با محیط زیست نظارت داشته باشد و قانون، قدرت ضمانت اجرایی برای دولت در این رابطه داشته باشد. به عنوان نمونه دولت بر فعالیتهای صنعتی و آلودگیهای ناشی از آن، همچنین دفع زبالههای پزشکی و غیره به صورت منطقی نظارت داشته باشد و دولت سیاستهای خود را به صورتی برنامهریزی کند که محیط زیست به عنوان مولفهای حیاتی در نظر گرفته شود. بنابراین در اندیشه محققان این است که یکی از صور عدالت توجه به محیط زیست برای نسلهای بعدی میباشد بنابراین لازم است شهروندان در جهت حفاظت محیط زیست احساس مسئولیت کنند و در حیطه قانونگذاری به صورت جدیتری نسبت به تکلیف شهروندان در جهت خدمت به این عدالت مورد عنایت قرار بگیرد.
بیشک با گذشت زمان اهمیت حفاظت محیط زیست برای انسانها بیشتر فهم میشود چراکه حیات بشری منوط به آن است. اگر تنوع زیستی وجود نداشته باشد سلامتی انسانها را در معرض نگرانی قرار میدهد.
جای دارد که سازمان ملل نگاه جامعی داشته باشد و با مدیریت در سطح جهانی همه اندیشهها و نظامهای سیاسی را به سمت تمدنی اکولوژیک هدایت و رهبری کند و از تجربهها و دانش دولتها برای این منظور استفاده کند.
محیط زیست شامل عناصری از قبیل آب، هوا، خاک، پوشش گیاهی و جانوری و محیط پیرامون انسان میباشد. اهمیت توجه به محیط زیست ایجاب میکرد که در جهت حمایت از آن هم در سطح ملی و هم بینالمللی مورد عنایت قرار بگیرد. چرا که بیشک محیط زیست نقش مهمی در توسعه دارد. برخی اندیشمندان و محققان علوم مختلف به این امر حیاتی توجه شایانی داشتند و در این رابطه نظریه پردازی در حوزههای متفاوت دانش نمودهاند که جای دارد از دستاورد تحقیقات بعمل آمده در جهت زیستی بهتر در این کره خاکی استفاده شود.
در حقیقت حفاظت از چشماندازهای طبیعی، گونههای گیاهی و جانوری و مقابله با هرگونه فعالیت مخرب، وظیفه مردم و دولتهاست. دولتها به منظور توجه هرچه بیشتر به این مهم میبایستی فعالیتهای فرهنگی در این راستا به منظور نهادینه شدن فرهنگ عمومی در جهت خدمت به محیط زیست اقدام کنند. تفاوت نمیکند که ما چه اندیشهای داریم، چراکه هر دولتی با هرنوع شیوه فکری به محیط زیست توجه داشته است حتی به گونهای که به اهمیت حمایت محیط زیست برای توجیه اندیشهها و خط مشی سیاسی خود پرداختهاند. قطع درختان جنگلی به صورت انبوه و هر عمل غیر اصولی در جهت تخریب محیط زیست نتیجهای جز تغییرات آب و هوایی و به عبارتی گسترش موج گرما میشود. این حق انسانها میباشد که از محیط زیست مناسب برخوردار بوده و در هوای پاک تنفس کند. اهمیت این امر چنان بوده است که در قوانین اساسی دولتها علاوه بر توجه به این حق، مردم را موظف نموده است در خدمت به محیط زیست عمل کنند و هر اقدام مخرب در این رابطه موجب میشود به موجب قوانین خاص مورد ضمانت اجراها قرار گیرند. تغییرات اقلیمی موضوعی جهانی میباشد. امروزه دولتها علاوه بر اینکه تعهداتی که در برابر یکدیگر دارند. تعهداتی نیز در راستای موضوعات جهانی دارند. یکی از ویژگیهای دولت متمدن این میباشد که منافع ملی خود را هماهنگ با منافع جهانی کند. وقت آن رسیده که مردم جهان فقط به فکر منافع فردی نباشند و برای منافع ملی نیز اهمیت قائل باشند. بشریت باید آژیر هشدار را مهم بدانند و در راستای یک سبک زندگی جدید و هماهنگ با محیط زیست گام بردارند.
اهمیت محیط زیست و تجربه ناموفقی که در زمینه نحوه استفاده از محیط زیست وجود دارد، این باعث گردیده است برخی به منظور حمایت از محیط زیست، به دنبال روشهای جدید جهانی باشند. چراکه مدیریت جهانی در این رابطه عمل موفقی نداشته است. لذا بسیاری با توجه به این رویکرد و مشاهده آنچه که به سر محیط زیست آمده است چاره ای ندیده اند که مدیریت و سیاستهای جهانی مورد بازنگری قرار بگیرد.
تنوع زیستی موضوع مهمی میباشد که در این رابطه اجلاسهای کارشناسانهای در سطوح متفاوت صورت گرفته است. به علت تغییرات محیطی ناشی از مداخله غیر منطقی انسانها ارزیابی میشود که گونههای جانوری و گیاهی در معرض خطر جدی قرار گرفته اند لذا از دست دادن تنوع زیستی موضوع مهمی است که نیاز توجه بیشتری جهت راه حلی منطقی برای رفع آن را میطلبد.
روشن است ادامه چنین فرایندی سبب تضعیف رژیمهای غذایی متنوع شده و به عبارتی دقیق تر سلامتی انسانها در معرض خطر قرار گرفته است. علاوه بر این همانطور که پژوهشگران محیط زیست اذعان دارند انقراض گرده افشانها و سایر بی مهرگان که عامل باروری خاک میباشند و ماهیان را سالم نگه میدارند و بدون آنها کشاورزی به خوبی صورت نمیگیرد. پس به ناچار میبایستی گفت که تنوع زیستی نقش بدیهی در امر کشاورزی، سلامتی و امنیت غذایی انسانها دارد.
اگر بخواهیم به عوامل عمده ای که منجر به چنین فرایند ناگواری برای بشر شده اشارهای داشته باشیم. میتوان به تغییر اقلیم، تغییر کاربریهای ارضی، جنگل زدایی، تخریب اکوسیستم و صید بی رویه ماهیها بعنوان نمونه نام برد. اگر قرار است با گرسنگی بجنگیم چارهای نیست که عزمی جدی برای حفاظت از محیط زیست وجود داشته باشد.
با وجود اینکه بسیاری از نظامهای سیاسی به سمت نگاه به محیط زیست گام بر میدارند. بیشک چه نظامهای لیبرالی و چه نظامهای سیاسی سوسیالیستی به اهمیت محیط زیست در فرایند توسعه پی بردهاند و اجلاسهای به فرض در چین به منظور «تمدن اکولوژیک» صورت گرفته است و خواهان اقداماتی جدی برای محدودیتهای تولید کربن و حمایت بیشتر برای تنوع زیستی به منظور حکمرانی مطلوب هستند.
چین در تلاش بوده است که بهبودی اقتصادی خود را با اهمیت محیط زیست گره بزند و با توجه به مبانی اندیشه سیاسی خود معتقد است که وضعیت فعلی که کره زمین دارد نتیجه زیاده طلبیها و بی مهری نسبت به شکاف فزاینده اجتماعی بوده است لذا آنها راه بهبودی و درمان را بر اساس رای خود در نحوه مدیریت میبینند. حال بهتر است جامعه بینالمللی گر به این درک رسیدهاند آن را با نگاهی جامع و حداکثری به منظور در زیر چتر قرار دادن تمام کشورها در عزمی جدی به سمت مدیریت هر چه بهتر جهانی در خدمت به محیط زیست قرار دهند.
لذا ضرورت دارد که سازمان ملل بر این مهم غافل نبوده و مشغولیتهای دیگر جهانی باعث نشده باشد که این مهم در حاشیه قرار بگیرد. بنابراین نیاز است که دولتها به سمت تمدنی اکولوژیک و پیوند توسعه ملی خود با عزم جدی همراه با خدمت به محیط زیست گام بردارند.
فناوری زیست نقش مهمی در حقوق بین الملل زیست دارد و همانطور که محققان اذعان دارند که فناوری زیست نقش مثبت و منفی دارد. جای دارد که فواید و ضررهای این موضوع بررسی شود. فناوری زیست نقش بسزایی در کاهش آلودگی محیط زیست، بهبود کشاورزی، کاهش هزینهها و غیره داشته است که همه این مسائل نشان از اهمیت آن دارد. در کنار فوایدی که برشمرده اند ضررهایی را نیز مطرح شده است از قبیل زیست فناوری موجب میگردد که تخریب خاصیت رویش گیاهان و کاهش زاد ولد گیاهان، افزایش مواد سرطانزا در خاک و آب و غیره میشود.
لذا با عنایت به اینکه استفاده از فناوریهای زیستی دارای ضررهای میباشد جای دارد که دولتها با یاری یکدیگر در جهت کاهش این ضررها بکوشند. لذا با انجام کنفرانسها و لحاظ کردن آن در کنوانسیونهای مصوب خود به دولتهای در حال توسعه کمک و یاری برسانند. در اعلامیه ریو که دستاورد کنفرانس سال 1992 بود به اهمیت فناوری زیستی پرداخت و به منظور اینکه تعادلی درخصوص استفاده مثبت و منفی این محصولات داشت بر این موضوع اذعان داشت که لازم است در انتقال چنین فناوری دولتهای توسعه یافته، نحوه صحیح استفاده از چنین فناوریهایی را به کشورهای در حال توسعه ارائه کنند و این مستلزم این بود که چنین موضوعی در اعلامیه ریو و حتی کنوانسیون تنوع زیستی مورد توجه شایانی قرار بگیرد. لذا چنین مقصودی مورد عنایت قرار گرفت.
کنوانسیون تنوع زیستی دارای پروتکلی راجع به ایمنی زیستی کارتاهنا دارد که هدف چنین پروتکلی این بود که در صورت استفاده از فناوری زیستی تلاش گردد که نحوه استفاده از آن موجب نشود که مخاطراتی به محیط زیست برسد بنابراین هدف این بود که دولتها در جهت حداقل رساندن این ضررها بکوشند.
کنوانسیونی توسط شورای اروپا در لوگانو به تصویب رسید که در ماده دوم از بند سوم این کنوانسیون به موضوع فناوری زیستی پرداخته است و تلاش شده است که ضمن توجه به فواید به وجود ضررهای که محتمل است اصول احتیاطی و پیشگیرانه در این زمینه وضع کند.