یکسال کم فراز و پُر نشیب از عمر دولت سیزدهم گذشت نکته مهم و قابل تامل این است که واقعیتهای تلخ و شیرین در معرض دیدگان ملت ایران قرار دارد بنابراین پروپاگاندا و تبلیغات مثبت و منفی نمیتواند طول، عرض و ارتفاع واقعیتهای جامعه امروز ایران را کم یا زیاد کند چرا که مردم در بطن واقعیتها زندگی میکنند و با پوست، گوشت و استخوانشان واقعیتها را لمس و درک میکنند بر همین اساس موافقان و مخالفان وضع موجود حاشیه به حساب میآیند چرا که شرایط و فضا به گونهایست، موافقان و مخالفان وضعیت موجود نمیتوانند متن یعنی محتوای جامعه را دستکاری کنند. بنابراین آنچه در بطن و محتوای جامعه امروز ایران در عرصه اقتصاد، سیاست و فرهنگ قابل مشاهده شده است واقعیتها و تجربههای اصیلیست که محصول تصمیمسازی و تصمیمگیریهای سیاست داخلی و خارجیست. اگر مسئولان مملکت بپذیرند درد، نعمت است پس پیامِ دردهای موجود مملکت که در عرصه و میدان واضح و مبرهن است، چیست؟ آیا دولت سیزدهم متوجه پیامِ اعتراضات اقشار و اصناف میشود؟ اگر پیام و همچنین صدای اعتراضات را میشنود در قبال برون رفت از مشکلات وضعیت موجود چه تدابیر و راهکارهایی دارد؟ برای مثال تغییر وزرایی مثل وزیر جهاد و کشاورزی که صدا و پیام اعتراضات جامعه هدف را درآورده است، نباید شامل مرور زمان شود!
اما نکته مهم این است تغییر و تبدیل زمانی معنی و مفهوم واقعی میدهد که تغییر و تبدیل توامان شکلی و ماهوی باشد چرا که تغییرات شکلی دوای درد مشکلات خرد و کلان اقتصادی و معیشتی نیست. بنابراین مهمتر از تغییر وزراء، دولت باید نگاه خود را نسبت به مسائل راهبردی و اقتصادی تغییر دهد. دولت سیزدهم باید بپذیرد تحریمها در اقتصاد و معیشت مردم نقش مهم و اساسی بازی میکند بنابراین انکار این واقعیت بدیهی یعنی اثرات ویرانگر تحریم، کمکی به اصلاح و بهبود وضعیت موجود نمیکند بلکه اوضاع را آشفتهتر و خرابتر میسازد. وقتی دولت سیزدهم بپذیرد تحریمها ریشه مشکلات اقتصادی و معیشتی ملت است در چنین شرایطی سیاستخارجیشان را به گونهای تنظیم میکند که به تحریمها پایان دهند! در چنین فضاییست که میتوان امیدوار بود که منشاء بیماری شناسایی شده است و به تعبیری متناسب با بیماری، درمان صورت میپذیرد.
تا زمانی که دولت سیزدهم اصرار بر این داشته باشد که نقش تحریمها در به وجود آمدن وضعیت موجود مملکت ناچیز است قاعدتا نمیتوان امید حل و فصل ساختاری مشکلات اقتصادی و معیشتی را داشت.
همانطور که میدانید اقتصاد علم است بنابراین دستوری اداره نمیشود بنابراین دولت رئیسی باید از تجربیات اقتصادی موفق جوامع توسعهیافته الگوبرداری کند تا بتواند به جامعه امروز ایران به صورت واقعی وعده رشد اقتصادی با درصدهای مختلف بدهد. بنابراین سیاستهای تکراری، مسیرهای تکراری و روش و منشهای تکراری تولید نتایج متفاوت نمیکند! سالهاست دلخوش به تغییرات شکلی از این دولت به آن دولت آمد و رفت شده است و به تبع این تغییرات شکلی نه ماهوی، نتایج مشابه گرفته شده است آیا با وجود چنین نتایجی نباید به دنبال تغییرات ماهوی رفت؟ بنابراین دولت سیزدهم متوجه باشد تا زمانی که راهبردهای کلان تجربه شده همیشگی در حوزه مدیریت سیاستخارجی و داخلی تکرار شود مشکل اقتصاد ایران با انتخاب فلان وزیر یا جایگزینی او با یک فرد دیگر حل و فصل نخواهد شد.