یکسال پیش در چنین روزهایی نتایج انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری پس از چندین دور مناظره اعلام شد و سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب گردید. هرچند با توجه به چینش کاندیداها نتیجه انتخابات از مدتها پیشتر قابل پیشبینی بود ولی به هر ترتیب انتخاب ایشان با توجه به وعدههایی که در تبلیغات انتخاباتی داده بودند موجی از امید در بین هواداران، رأی دهندگان و بخشی از اقشار جامعه ایجاد کرد.
مناظرات انتخاباتی دور سیزدهم بیشتر حول محور مهمترین مسئله آن روزها و این روزهای کشور یعنی اقتصاد میچرخید و هر کدام از کاندیداها سیاستهای دولت قبل را به باد انتقاد میگرفتند و راهکارهای تحول گرایانه ارائه میکردند و طوری وانمود میکردند که مشکلات کشور فقط در صورتی حل خواهد شد که به ایشان رأی بدهیم. در چنین فضایی آقای رئیسی حائز اکثریت آرا شد و مسئولیت ریاست جمهوری ایران اسلامی را برای مدت زمان چهارسال برعهده گرفت. همه چیز تا قبل از معرفی وزرا خوب پیش رفت، تا اینکه نمایندگان یکدست مجلس در اقدامی هماهنگ که شاید بیشتر احساسی بود تا کارشناسی شده به کابینه رأی اعتماد دادند. البته که مشکلات دقیقا پس از تشکیل دولت شروع شد، تیم اقتصادی دولت و وزرای کلیدی که قرار بود نقطه قوت دولت آقای رئیسی باشد به پاشنه آشیل وی تبدیل شد، متاسفانه وزرای دولت در قواره یک مسئول تراز انقلاب انتخاب نشدند و از شعارهای آقای رئیسی خیلی فاصله داشتند. اینکه وزرا از کانونهای قدرت و جریانهای سیاسی حامی ایشان به دولت تحمیل شدند يا انتخاب تیم فکری خود ایشان بوده باشد در اصل ماجرا فرقی نمیکند. دلسوزان و منتقدان همانروزها با توجه به شرايط حساس کشور و مشکل اصلی مردم یعنی معیشت هشدارهای لازم را دادند ولی متأسفانه حمایت بی چون و چرای مجلس و اینکه به وزرای وزارتخانههای حساسی که بدون برنامه مشخص به کارزار رأی اعتماد وارد شدند چشم بسته اعتماد کردند و کشور را دچار چالش مضاعف کردند. امروز میبینیم پس از گذشت تقریبا ۳۰۰ روز در پی ناکارآمدیهای پیاپی و ایجاد بخشی از شرايط موجود که ناشی از تصمیمهای اشتباه مستقیم وزیر محترم کار و تیم مورد حمایت بود وی مجبور به استعفا میشوند و حتی عمر وزارتشان به یکسال هم نمیکشد. در چند وزارتخانه مهم دیگر اوضاع بهتر از این نیست،و نیاز به یک خانه تکانی اساسی احساس میشود. سران قوا و دولت بعنوان بازوی اجرایی کشور باید این نکته را درک کنند که مردم تاب و توان آزمون و خطای آقایان در مسندهای مهم را ندارند. شرایط اقتصادی کشور و تورم افسار گسیخته در بخشهای مختلف حاصل همین بیتدبیری و انتخابها و تصمیمهای نادرست است. تقريبا اکثر کاندیداهای همسو در جریان انتخابات، بعد از انتخابات پستهای خوبی گرفتند و هر کدام در بخشی از دولت مسئوليتي را پذیرفته اند. حال سوال اینجاست این آقایان که هر کدام در برنامه مناظرات و تبلیغات انتخاباتی خود را ناجی مردم معرفی میکردند،همه با هم نتوانستند گره از مشکلات مردم حل کنند،و کمتر از یکسال شرایطی را پدید آورده اند که هر روز در گوشهای از کشور اصناف و اقشار مختلف براي احقاق حق خود مجبور به اعتراض شده و به کف خیابان میآیند.
به نظر میرسد تیم اقتصادی دولت، وزارت صمت و ریاست بانک مرکزی به عنوان متولیان بخش اقتصاد کشور هیچ برنامه و راهکار مشخصی برای برون رفت از شرایط موجود ندارند، و به زعم ایشان جراحی اقتصادی، هوشمند سازی و هدفمندی یارانهها هم که قرار بود منجر به برقراری عدالت شود در بین اقشار مختلف شود،نه تنها مشکلی را حل نکرده است، بلکه همانطور که قابل پیش بینی بود چون دولت به هیچ عنوان توانایی کنترل بازار را ندارد منجر به افزایش سرسام آور قیمتها در دیگر بخشها هم شده است. اگردولت نتواند در ماههای پیش روز با پالایش وزرا و تقویت تیم اقتصادی و ارائه راهکارهای کوتاه مدت و میان مدت شرایط اقتصادی و معیشتی مردم را سامان و این تورم و افزایش قیمتها که به نظر میرسد دیگر تبدیل به یک تحقیر دسته جمعی آحاد مردم شده است را کنترل نماید، باید منتظر یک زمستان سخت برای کشور باشیم. زمستانی که صدای کولاک آن با این تورم و سختی معیشت مردم در بخشهای مختلف همین الان هم قابل شنیدن، ولی کو گوش شنوا.