روز دوشنبه ششم ژوئن در سوئد جشن استقلال سیاسی و مردمسالاری برگزار شد. هر ساله در روز ملی، دو رویداد تاریخی مورد تحسین و توجه قرار میگیرد. انتخاب گوستاو واسا (Gustav Vasa) به سمت شاهنشاه کشور در سال ۱۵۲۳ که موسس سوئد مدرن شناخته میشود و جدا شدن سوئد از اتحاد کالمار که طی آن سوئد، دانمارک و نروژ توسط یک پادشاه اداره میشد. در سوئد این دو رویداد نمادهای مردم سالاری و استقلال سیاسی کشور تلقی میشوند. اما آیا به واقع آرمان سوئد بی طرف با سیاستهایی مستقل به با شکوهی برگزاری جشن ملی محقق شده است؟
در منازعات جهانی، سوئد آنچنان هم که به نظر میسد بی طرف نبوده است. کمک به آلمانهای نازی در استفاده از خطوط ریلی برای انتقال تسلیحات یا پیوستن به اتحادیه اروپا نمایانگر یک حقیقت تلخ برای شهروندانی است که استقلال سیاسی و مردم سالاری را هر ساله در این کشور جشن میگیرند. آرمان بیطرفی سوئد بیش از آنکه بخش جدایی ناپذیر سیاست کلان این کشور باشد شعاری عامه پسندانه است که نشان از هوش سیاسی دولتمردان حزب راست و میانه در کسب حداکثر منافع ملی از رویدادهای تاریخی همچون جنگ روسیه و اوکراین دارد. با این حال، تصمیم حزب میانه رو در پیوستن به ناتو – علیالخصوص در پیچ تاریخی کنونی - اشتباهی استراتژیک است که وضعیت میان مدت حزب راست، میانه رو و چپ را در موقعیتی تعیین کننده و مخاطره آمیزی قرار خواهد داد.
شاید یکی از دلایل اتخاذ چنین تصمیمی را بتوان تمرکز حزب سوسیال میانه رو برای کسب رأی حداکثری در انتخابات چند ماه آتی پارلمان برشمرد که محتملاً تحقق خواهد یافت. با وجود این، در میان مدت تصمیم فنلاند و پس از آن سوئد کنشیار تصمیمات سیاسی آتی در عرصه جهانی است.
این تصمیم، کشورهای جهان را از دو موضوع مهم مطلع میسازد. اولاً، بر خلاف جنگ رسانه ای قدرتمند در ضعیف نشان دادن جبهه روسیه در مقابل اوکراین، جمیع قدرتهای غربی به این نتیجه رسیده اند که روسیه به هر شکل ممکن به اهداف ژئوپلیتیک خود در اوکراین دست خواهد یافت و چینش سیاسی جهان دستخوش تغییر خواهد شد.
ثانیاً، متعاقب وقوع چنین شرایطی، سوئد به عنوان یکی از آخرین طلایهداران سوسیال دموکراسی اسکاندیناوی با پیوستن به ناتو خاتمه مرام سیاسی عدالت اجتماعی، برابری، عدم تبعیض و... را اعلام و به دو تکه شدن سیاست جهان رأی مثبت خواهد داد. بدین صورت تمامی احزاب سیاسی سوئد کمابیش محکوم به تغییر برنامهها و عملکرد خود خواهند شد. در همین راستا، تصمیم پیوستن سوئد به ناتو با واکنش منفی حزب چپ این کشور که رهبری کنونی آن را یک ایران الاصل بر عهده دارد همراه شد. واکنشهای این حزب بیشتر از آنکه گونهای از کنش سیاسی یا اقدام عملی تلقی شوند نوعی از ژست سیاسی هستند. موضعگیریهای این حزب در مقاطعی همچون سال ۲۰۱۹ در قابل قبول خواندن پیوستن به اتحادیه اروپا و موضع کنونی نسبتاً میانه در رابطه با جنگ روسیه-اوکراین و سپس پیوستن به ناتو گواهی بر این مدعاست. اما در میان مدت، یکی از سناریوهای محتمل تولد احزاب جدید و مورد توجه قرار گرفتن احزاب اقلیت است - مانند حزب جدید التأسیس مسلمانان سوئد که رهبری آن بر عهده میکیل یوکسل (MikailYüksel) ترکیهای است – که به ظهور عصر جدیدی از رقابت و سیاست ورزی کمتر محافظه کارانه و جهت گیری مشهود در میان وایکینگ دامن خواهد زد.