با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه کنترل ۱۴ جمهوری را از دست داد. به نظر می رسد اما از دست دادن اوکراین تلختر از سایرین بوده است. اوکراین در اوت ۱۹۹۱ یعنی چهار ماه پیش از اعلام انحلال اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را از این کشور اعلام کرد و اعلامیه استقلال آن نیز بر اساس نتایج یک همهپرسی که ۹۰ درصد آرای آن مثبت بود، به تصویب رسید. ازطرفی انقلاب نارنجی که در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۴ در اوکراین رخ داد منجر به سرنگونی دولت طرفدار روسیه شد.
اوکراین به دلیل بنادر مهمی که در سواحل دریای سیاه داراست به عنوان بخش استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی محسوب میشد. در حال حاضر اوکراین و دسترسی آن به دریای سیاه به لحاظ استراتژیک برای روسیه دارای اهمیت است. آنچنان که دستیابی به منطقه کریمه در سال ۲۰۱۴ توسط روسیه موجب شد تا مسکو همچنان به پایگاه دریایی سواستوپل و محل استقرار ناوگان روسیه در دریای سیاه چشم داشته باشد.
حالا تنش ها میان اوکراین و روسیه به اوج خود رسیده است. با وجود سفر صدراعظم آلمان به کییف گویا کار از فرستادن واسطه ها و میانجی ها عبور کرده است و غرب و ناتو در حال آماده باش برای حمله احتمالی مسکو به اوکراین به سر می برند. این نگرانی ها را می توان در اظهارات مقامات غربی به خوبی مشاهده کرد.
شرایط تنش ها میان کی یف و مسکو به نقطه ای رسیده است که کشورهای غربی خود را برای تهاجم روسیه در لحظه ای که قابل پیش بینی نیست آماده کرده اند و از طرفی روسیه بر این نکته تاکید دارد که طرف مقابل خود بر آتش جنگ در اوکراین می دمد. برزخی که روسیه برای کشورهای غرب اروپا به وجود آورده است دو سناریو را متصور خواهد شد:
اول اینکه روسیه بعد از تصاحب شبه جزیره کریمه قصد ندارد از موقعیت استراتژیک اوکراین بگذرد و با مشاهده تمایل این کشور برای عضویت در پیمان اتلانتیک شمالی(ناتو)، حامیان اوکراین را در چنان برزخی قرار داده است که این برزخ جز به جهنم جنگ راهی ندارد و دیر یا زود تهاجم علیه اوکراین را آغاز خواهد کرد؛ آن هم در شرایطی که اغلب دیپلمات های مقیم در اوکراین در حال خروج نیروهای دیپلماتیک خود از کی یف هستند و روسیه در حال تدارک برای یک جنگ تمام عیار است که به باور برخی تحلیلگران شاید حتی جنگ جهانی سوم را رقم بزند و این همان سناریویی است که اظهارات اعضای ناتو و اتحادیه اروپا را مطابق با واقعیت می داند و روسیه به جز تهاجم نظامی راهی برای تصاحب اوکراین ندارد.
دومین سناریو این است که ولادیمیر پوتین در 2022 با خیال دستیابی به اوکراینی که محل تولد اولین حکومت روسیه در 12 قرن پیش بوده است، به جایگاهی رسیده که غرب را در چنان برزخی قرار می دهد که شرایطی را به مراتب بدتر از جنگ تداعی می کند. شرایطی که نه قابل پیش بینی است و نه می توان روز و ساعتی برای آن تعیین کرد. این سناریو در اظهارات لحظه ای طرفین تنش قابل مشاهده است. چرا که مقامات مسکو غرب را به آماده شدن برای جنگی متهم می کنند که خود آغازگر آن هستند و از سویی غرب با مشاهده اقدامات روسیه آمادگی خود را برای هرگونه تهاجمی اعلام می کنند. در این سناریو اظهارات مقامات روسیه مبنی بر اینکه غرب قصد تهاجم پیشدستانه را دارد به واقعیت نزدیک تر است.