فیلم مستند «کنترپوان» به کارگردانی محمد فرزین نیا، از آثار حاضر در بخش مسابقه بلند ملی پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت است. این مستند پرتره، به زندگی و فعالیتهای رکنالدین مختاری، مشهور به سرپاس مختاری، رئیس شهربانی کل کشور در دوره رضاخان میپردازد. علاوه شخصیت سیاسی و اقداماتی که او را در تاریخ معاصر ایران شخصیتی مهم و قابل بررسی میکند، تناقضات و زندگی چند پاره او نیز قابلیت پرداخت بسیاری دارد. این اولین بار نیست که به شخصیت او در قالب مدیوم تصویر پرداخته شده است. علاوه بر مستند «کنترپوان»، رکنالدین مختاری پیش از این در سریال هزار دستان مورد توجه قرار گرفته و نقش او را در این سریال مرحوم جعفر والی به عهده داشت. در سریال کلاه پهلوی نیز بار دیگر سرپاس مختاری با بازی فرهاد آئیش برای مخاطبان معرفی شده بود. اما در «کنترپوان»، وی شخصیت اصلی مستندی است که ضمن پرداختن به زندگی و اقداماتش، به برخی حوادث دوره رضاخان نیز پرداخته میشود؛ از ورود متفقین به ایران تا قحطی و فقر و بیماری. سرپاس مختاری پیش از آنکه به سمت رئیس شهربانی کل کشور منصوب شود، ویولن مینواخت و به همراه درویش خان از نوازندههای آن دوره محسوب میشد. شاید زمانی که حسین اسماعیل زاده، او را به شاگردی پذیرفت و ردیفهای موسیقی را در روح نوجوان او میکاشت، تصور اینکه او روزی یکی از خشنترین مقامات بلندپایه زمان خود باشد را در کابوسهایش هم نمیدید. اما رکن الدین مختاری، با نظامیگری و جنایت میانه بهتری داشت و مسیر دیگری را در پیش گرفت. علی رغم نام مستند «کنترپوان»، که به هماهنگی و هارمونی در کلیت آهنگ اشاره دارد، ریتم زندگی مختاری پارادوکسیکال است و میتوان گفت هیچگاه بر یک ملودی و ردیف آوازی خاصی منطبق نشد.
در مورد کارگردانی اثر میتوان گفت، نحوه روایت فیلم در پرداختن به شخصیت مختاری، خطی و گام به گام است و تعلیق مناسبی دارد. تا جایی که اگر مخاطب نام رکن الدین مختاری را با نام سرپاس مختاری معروف یکی نداند، متوجه نمیشود که این نوجوان پر شور و با استعداد در نواختن ویولن، همان سرپاس مختاری پس از این است. انتخاب این شیوه روایت بر جذابیت اثر افزوده و آن را تا آخر برای او قابل پیگیری میسازد. البته «کنترپوان» نتوانسته در معرفی شخصیت متناقض نما و پیچیده مختاری موفق عمل کند و بیشتر روایتی سمپاتیک از پرتره او ساخته است تا روایتی مستند و همه جانبه.
استفاده از اسناد، عکس، فیلم، صوت و... مستند را از حالت تاریخ گویی صرف خارج کرده و جذابیت بصری برای نشستن پای قصه زندگی او را به راحتی میسر میسازد. ضمن اینکه در بیشتر موارد به جای استفاده از گفتار متنی با گویندهای واحد، که به شرح زندگی او بپردازد، از شیوه روایت نمایش رادیویی استفاده شده و وقایع را به همراه تصاویر مربوط به شیوهای نمایشی بازنمایی شده است. هنگامیکه پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و استعفای رضاخان، برخی از امرای رژیم دادگاهی میشوند، دادگاهی نیز برای اقدامات سرپاس مختاری تشکیل میشود و او به هشت سال زندان محکوم میشود. در روند روایت فیلم، که مخصوصا در صحنه دادگاه بسیار خودنمایی میکند، برای تک تک شخصیتهای حاضر در دادگاه که هر کدام نقش و کارکردی دارند، از بازیگران تئاتر استفاده شده و روایت هر کدام از آنها با لحنی نمایشی، جنبه بازسازی به خود گرفته است که همراهی بیشتری را در مخاطب ایجاد میکند. عموما مستندسازان از گفتار متنی با یک شخصیت برای اطلاعرسانی و روایت استفاده می کنند اما در «کنترپوان» به نوعی با مستند بازسازی شده با حداقل امکانات در برخی از مقاطع زندگی مختاری مواجه هستیم که روایتگری را جذاب و تاثیرگذار است. اما نکته قابل تامل این است که، این شیوه روایت جذاب، در نیمه نخست فیلم که مختاری در سمت رئیس کل شهربانی به جنایت میپردازد، دیده نمیشود و کنترپوان به بازسازی حتی یک مورد از جنایات رییس کل شهربانی پهلوی اول نمی پردازد و درواقع تمرکز فیلمساز به جنبههای ترحمبرانگیز و همدلیطلبانه استوار است و سعی دارد او را در زمان افول قدرت و در موضع ضعفش روایت کند. چرا که نشستن بر اریکه قدرت و ظلم بی حد و حصر مختاری بر مردم، ابدا ترحم و همدلی مخاطب را برنمیانگیزد و البته دلیل این تاکید بر نیمه دوم زندگی او جای تامل دارد.
در این مستند از نظرات کارشناسان تاریخ در قالب گفتگو استفاده نشده و تمام روایت فیلم بر بستر روایت شخصیتهای مختلف و به شیوهای نمایشی انجام میشود. به عنوان نمونه، هنگامیکه یکی از امرای پهلوی اول در خاطراتش، اتاق کار مختاری را توصیف میکند که تمام وسایل اتاق او با رنگ سیاه انتخاب و تزئین شده بود. وسایل اتاق کار مختاری، اعم از پرده، میز، صندلیها، کت و شلوار و... همزمان با روایت گفتار متن، کم کم رنگ سیاه به خود گرفته و این تمهید، بر اثرگذاری و ماندگاری شخصیت مختاری در انطباق با خشونت زایدالوصف او موثر است.
وی خشونت را تا جایی پیش برد که مقامات عالی رتبه او را از این میزان خشونت نهی میکردند. فیلمساز با پخش قطعات ساخته و نواخته شده از سرپاس مختاری سعی بر نمایش چهره هنرمند او دارد در حالیکه شخصیت رییس شهربانی رضاشاه، با حقیقت هنر سازگاری نداشت. چه زمانی که به عنوان یکی از قدرتمندترین امرای کشور از هیچ جنایتی فروگذار نبود و چه زمانی که در حبس کوتاه مدت خود دست به ساز برد. ضرباهنگ زندگی سرپاس مختاری چنان با جنایت عجین شده بود که هیچگاه روح متعالی هنر در ذات او نمایان نشد و در واقع، مختاری در هنر، تنها تکنیسین چیره دستی بود که ردیف و نواختن می دانست و از هنر بهرهای نبرده بود. نکتهای که در مستند فرزین نیا به آن توجه نشده و بدون شناختن بسترها و شرایط زیست و مناسبات قدرت مختاری، او را سیاستمداری معرفی میکند که هنرمند نیز بوده است. در حالی که اگر او هنرمند به معنای واقعی کلام میبود، سالها سازش در گوشه اتاق خاک نمی خورد و غلیان احساسات هنری، او را از جنایت که هیچ، بلکه از نظامیگری نیز دور میساخت.
در کنار این نکته، در نیمه نخست مستند که مربوط زمان قدرتگیری و اقدامات جنایتکارانه اوست، بسیار سطحی و گذرا از آن عبور کرده و ناگفتههای مهم و متعددی را از شرح جنایات او فاکتور می گیرد تا با توجه به عنوان فیلم، همچنان بر هنرمند بودن او در کنار سیاستمداری خشن و خونریز تاکید کند. در حالیکه مختاری اقدامات فجیعی را علیه ملت ایران انجام داد و اگر قرار باشد با مستندی به شناخت او دست پیدا کنیم، بیان آن جنایات از اولین مطالبی است که انتظار میرود به درستی و بی کم و کاست بیان شود. ضمن اینکه در نیمه دوم مستند نیز، زمانیکه سرگذشت او با وقایع شهریور ۱۳۲۰، مسیر دیگری را طی میکند، روایت به شیوهای پیش میرود که گویی او در دادگاه مورد بی مهری قرار گرفته است. در حالیکه با توجه به جنایات سرپاس مختاری، مجازات اعدام برای او کمترین تاوانی بود که باید متحمل میشد. ضمن اینکه کنترپوان برای شناساندن شخصیت او، به برخی اقدامات همطرازانش مانند محمد حسین آیرم که بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ به شکلی خائنانه فرار میکنند اشاره کرده و او را در مقایسه با آنها نیز مورد بررسی قرار میدهد که به نوعی با مقایسه خبیث و خبیث تر، به مظلوم نمایی از سرپاس مختاری میانجامد.
فیلمساز از این مسائل عبور کرده و سعی دارد نقاط مثبت شخصیت سرپاس مختاری را مطرح کند. مانند رد پیشنهاد محمدرضا پهلوی، مبنی بر برخورداری از داشتن امکانات دربار و تهیه مسکن بعد از آزادی از زندان و نکاتی مانند پاک دست بودن و البته ویولن نوازی و آهنگسازی او تا پایان عمر. این شیوه روایت، نمایش تمام واقعیت تاریخی نیست و فیلم با نفرت زدایی از شخصیت سرپاس مختاری سعی در تطهیر چهرهای منفور دارد که حتی پس از سالها، جامعه موسیقی دانان از آوردن نام او ابا دارند.
رویا سلیمی