دور جدید انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و اصولگرایان برای ادارهی کشور بیشتر از یکی دو گزینه جدی ندارند که آنها هم به هزار زحمت و مصیبت توانستهاند دو قوه از سه قوهی اصلی کشور را تصاحب کنند.
بهزعم اصولگرایان کاش میشد رئیسی یا قالیباف بتوانند همزمان هر دو قوه را در مشت خود بگیرند و به دلخواه و سلیقهی خود کشور را اداره کنند و مردم کمی از دست مشکلات جانکاه زندگی راحت شوند! اما چرا اصولگرایان با وجود انبوه امکانات ارتباطی و رسانهای با کمبود مهره برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود مواجه شدهاند؟
باید قبول کنیم، کمبود مدیر و نداشتن چهرهی استاندارد و قابل قبولِ مردم، نتیجهی همان تفکریست که میگوید "اگر ایران را دوست نداری، میتوانی بروی!"
در طول این چند سال خیلی از سرمایههای کشور را با این قبیل بهانهها دفع کردهایم که اگر واقعاً دلمان به حال ایران و ایرانی میسوزد و نتیجهی کارمان در طول این سالها را در کوچه، خیابان، کنار سطل زبالهها و چهارراهها شاهد هستیم؛ باید به خودمان بیاییم و از این عملکردها و نحوهی مدیریتمان درس بگیریم و مقابل مردم پاسخگو باشیم که نجات ایران، نجات تیم اصولگرایان هم هست و برعکس نابودی ایران باعث نابودی و فلاکت همهی ماست حتی اصولگرایان افراطی.
تا کی باید هر مدیری با تفکرات کیهان، شریعتمداری یا کارناشناسان صدا و سیمای ملی کنار گذاشته و حذف شوند و ما در چنین روزهایی با کمبود یک مدیر لایق برای ادارهی قوهی مجریه مواجه شویم؟
تنها هنر اصولگرایان برای تربیت مدیر خوب، سپردن شهرداری تهران با بودجههای کلان و غیرشفاف برای مدیران است تا مردم به عملکرد آنها در شهرداری پردرآمد تهران و ساختن ساعت بزرگ یا تونل فکر کنند که نتیجهاش را هم میبینیم. آیا طرق دیگری برای تربیت مدیران قوی برای ادارهی کشور بلد نیستیم؟!
برای اصولگرایان هنر این است که حتی یک مدیر اصلاحطلب و دگراندیش را در ساختار، سازمان و قالب اصولگرایی به کار گیرند و از توان و تخصص افراد برای رشد و توسعهی کشور سود جویند نه اینکه هر مدیر جوان و متخصصی را به بهانههای واهی بکوبیم و نابود کنیم که نتیجهاش این میشود که در شرایط فعلیِ کشور، به آن دچار شدهایم.
انتظار میرود، همهی احزاب و گروههای سیاسی بهخاطر توسعهی ایران عزیز از برخی تخریبها و پروندهسازیها دست بکشند که کمبود مهرهی محبوب و باتجربه چه برای اصولگراها و چه برای اصلاحطلبان یعنی وضعیت قرمز در جذب افکار عمومی و باز شدن درهای نفوذ برای بیگانگان.
واقعأ اصولگرایان باید به این سؤال پاسخ بدهند که با داشتن اینهمه تریبون و رسانه چطور نتوانستهاند حداقل یکی، دو مهرهی محبوب و تأثیرگذار برای ادارهی کشور در انتخابات ۱۴۰۰ رو کنند و آنگاه انتظار دارند با رد صلاحیت چهرههای رقیب، کشور در مسیر رشد و شکوفایی قرار گیرد؟ آیا توسعهی ایران جز در سایه رقابت سالم و اتحاد حاصل میشود؟
لطفأ همگی در قرن جدید کمی در افکارمان تجدید نظر کنیم و دلمان به بدبختیها و گرفتاریهای این مردم مؤمن و همیشه درصحنه بسوزد وگرنه پشیمانی و حسرت دیگر برای هیچ گروه و جناحی سودی نخواهد داشت!
*کارشناس مطالعات فرهنگی و رسانه
کاملا درسته