در ادامه اتفاقات خارقالعاده خاورمیانه، یک هفته بعد از دیدار هیات عالیرتبه وزارتخارجه عمان و ترکیه، و ساعاتی پس از دیدار آنلاین وزرایخارجه ایران و امارات، ادعاهایی تایید نشده منتشر شده که دو کشور بر سر ساخت پایگاه نظامی ترکیه در عمان به توافق رسیدهاند.
با توجه به شکل اتفاقات منطقه و میزان حساسیت عربستان و امارات، این ادعا عجیب و بنظر غیرقابلاجراست (مخصوصا که در نظر بگیریم سر نزدیکی با اخوانالمسلمین، امارات و عربستان تا مرز حمله نظامی به قطر پیش رفتند، و اکنون بیش از سه سال است قطر را محصور و محاصره کردهاند.) مخصوصا که درنظر بگیریم که عمان به لحاظ جغرافیایی چه موقعیت حساسی برای منطقه دارد.
بههرحال، خبر تلاش ترکیه برای تاسیس پایگاه در عمان جدید نیست؛ مدتهاست که ترکیه برای تحتفشار گذاشتن امارات و عربستان بدنبال حضور مستقيمتر در یمن است و از آنطرف، عمان که معمولا عنصر تنهامانده اتحادیه عرب است، به ترکیه به چشم یک راه خروج نگاه میکند. منتها تداوم دیدارهای مقامات عمان با ترکیه، با توجه به سطح بحران در روابط این کشور با عربستان و امارات، نشان از عمق وحشتناک اختلاف در آنچه که از اتحادیه عرب باقی مانده، میدهد. شکافی که هر روز بر دامنه آن افزوده میشود و دیگر پادرمیانیهای آمریکا هم مانع بروز خارجی آن نیست.
بههرحال؛ سرعت اتفاقات عجیب است، منتها شگفتانگیزتر، مواضع منفعل عربستانسعودی حتی به نسبت متحد دیرپای خود، امارات است: درحالیکه امارات فعالانه درحال بازی و مقابله با ترکیه است؛ امارات شروع به خروج از یمن بعنوان جنگی هزینهبر و کمفایده کرده، درحال گره زدن روابط با سوریه و ایران (بعنوان رقبای ترکیه در سوریه) و تقویت روابطش با اسرائیل (بعنوان رقیب ژئوپولتیک ترکیه در شرق مدیترانه) است. در لیبی و سودان هم مستقيما رویاروی ترکیه است، عربستان در همان شرایط ۳سال قبل مسخ شده. منفعل به مجموعه همان بازیهای فرسایشی ادامه میدهد: در یمن بیحساب پول خرج میکند و پیشرفت نمیکند. روابطش با مصر و کویت عمان بشدت افت کرده و جایگاهش در لبنان را کامل از دست داده. اعتبارش در اتحادیه عرب متزلزل شده. در عراق هم هرچه خرج میکند، پیشرفت نمیبیند. ائتلاف مخالفینش در سوریه کاملا منحل شده و آنچه باقی مانده، به رقیبش (ترکیه) به ارث رسیده و در میان گروههای مختلف فلسطینی هم کاملا حاشیهنشین شده. این انفعال عربستان عجیب، درعینحال خبر از جنسی از سرخوردگی و شلختگی در سیاستگذاری میدهد.
باید این شرایط را با دقت زیرنظر داشت: مساله این است که این شکافها بر شرایط ایران بشدت تاثیرگذارند، همه این بازیگران در جبهههای مختلف مقابل یا بعضا همکار ایرانند، مخصوصا که در نظر بگیریم امارات و عربستان نقشی مهم در تحریک آمریکا به تحریم ایران بازی کردند و تا مدتها در صف اول این جنگ اقتصادی ماندند. هرچیزی که این اتحاد شوم را تضعیف کند، منفعت ایران است.
حرکت بعدی چه خواهد بود؟ درحالیکه که ترکیه بدنبال حضور مستقیم در یمن و منطقه تعز است، احتمال دارد امارات و مصر بخواهند بنفع بشار اسد وارد سوریه شوند. حدس ساده این است که باتوجه به همکاریهای نظامی در لیبی، اماراتی ها و مصریها بخواهند در مناطق روسی مستقر شوند، اما اگر واقعا بخواهند ترکیه را به چالش بکشند ناچارند با حزبالله و مناطق تحت نفوذ ایران وارد شوند، که باید دید باتوجه به سطح بیاعتمادی با حزبالله و حساسیت آمریکا و اسرائیل، چقدر میتواند عملیاتی شود. تاثیر ثانویه اینکار این است که ترکیه ناچار خواهد بود بخشی از نیروهای نظامی و شبهنظامیان شورشی را از لیبی به سوریه منتقل کند که نفع امارات و روسیه است.
بحث دوم که به ایران مربوط است، تقویت همکاری با ایران بعنوان یک بازیگر مهم در سوریه، فلسطین و عراق و لبنان علیه اتحادهای عموما نزدیک به اندیشه اخوانی موردپشتیبانی ترکیه است: امارات دربرابر قطر و ترکیه و ایران، حضور ضعیفتری در این مناطق دارد. ایران میتواند بخشی از این عقبافتادگی را جبران کند. همچنین بحث پاکستان که میدان رقابت جدید امارات و ترکیه هم هست؛ ترکیه بدنبال گسترش نفوذ خود در پاکستان است و امارات متقابلا میخواهند مانع آن بشوند و دوباره دروازهاش، میتواند ایران باشد.
درنهایت: مساله پیچیدهتر از چند خط بالاست، متغیرها و بازیهای دیگری هم در جریان است: کاملا برخلاف نظر عربستان، کویت ارتباطاتی با مقامات لبنان گرفته و عمان بدنبال گسترش روابط خود با ایران است. منتها در کلیت این اتفاقات را میتوان مهم قلمداد کرد و باتوجه به محوریت طولانیمدت اعراب در کنار آمریکا علیه ایران، نمیتوان برای ایران و نظام تحریمی نامبارک دانست. رویارویی فرسایشی ترکیه و امارات و عربستان هم باتوجه به اتفاقات، میتواند بنفع ایران باشد، اگر بتوانیم بخشی از روابط پاره شده را در همین گروکشیها احیا کنیم.