رزمایش کمک مومنانه به شوآف تبدیل شده است.
چند روزی هست که تصاویری در فضای مجازی و خبرگزاریهای رسمی منتشر میشود که نشان میدهد اقلام موردنیاز خانوادههای نیازمند تهیهشده تا در اختیار آنها قرار گیرد. تا اینجای ماجرا حرکت ارزشمند و قابلتقدیری رخداده، اما در این تصاویر بستههای حمایتی در فضاهای مختلف ازجمله سالنهای ورزشی، مساجد و حتی بر مزار شهدا با دقت و وسواس خاصی چیده شدهاند، گویا تنها با نیت ثبت یک تصویر و به رخ کشیدن یک حمایت انجامشده است؛ حمایتی که طرح «حمایت مؤمنانه» نام دارد! اما جایی، کسی توضیحی نداده که چرا کیسههای برنج، بطریهای روغن، بستههای قند و چای... و ازایندست اقلام در کنار قبور شهدا گذاشته شدند؟ کسی نگفته دلیل این وسواس در چیدمان چیست؟ این چیدمان منظم و وسواس گونه، نهتنها حالمان را از اینکه به داد هموطنانمان میرسید خوب نمیکند، بلکه برعکس بغض میکنیم از اینهمه دست که خالی است! دلمان سیاه میشود که چرا خالی بودن دستها را در بوق و کرنا میکنید؟ یادمان نمیآید درست از کی هزینه تأمین این حداقلهای زندگی آنقدر گزاف شد که بتوان با آن شوآف کرد؛ آن را چید و به رخ کشید؟ از کی ماه رمضان و رویه اطعام مخفیانه علی(ع) از یاد رفت و جای آن را به رخ کشیدن و بزک کردن کاری که وظیفه ماست گرفت؟
این روزها کرونا، چرخ زندگیهای زیادی را از کار انداخته است. تعداد افرادی که شغل خود را از دست دادهاند از حساب خارج شده است. باید باور کنیم که بسیاری از افرادی که هر روز از کنار ما عبور میکنند روزانه هزینه زندگی خود را تأمین میکردند، انسانهای شریفی که چند ماهی هست کرونا آنها را خانهنشین کرده و با دست خالی روزگار سختی را سپری میکنند. برای کنار آنها بودن و یاریگرشان بودن، نه عکسی لازم است و نه چیدمانی، آن هم در مکانها چون قبور شهدا...
مانیا شوبیری