۰
دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۴

در گودِ خبر چه می گذرد؟

سمیه مهدوی
 رسانه ها از دیر باز نقشی محوری در بازتاب اخبار و رویدادهای مهم صنعتی داشته اند که بیانگر تحلیل ها و اطلاع رسانی های موثر در این وادی بوده است، تا با فراهم ساختن بستری مناسب و با مقیاسی استاندارد اوضاع و احوال اقتصاد واحدهای تولیدی را رصد کنند.
در گودِ خبر چه می گذرد؟
 رسانه ها از دیر باز نقشی محوری در بازتاب اخبار و رویدادهای مهم صنعتی داشته اند که بیانگر تحلیل ها و اطلاع رسانی های موثر در این وادی بوده است، تا با فراهم ساختن بستری مناسب و با مقیاسی استاندارد اوضاع و احوال اقتصاد واحدهای تولیدی را رصد کنند. این بخش مهم و درعین حال پرحاشیه در پشت صحنه خود اتفاقات مگوی زیادی را تجربه می کند که هرازگاهی سوژه های جذابی را نیز برای قلم فرسایی روزنامه نگاران فراهم می کند.
در صنعت نفت و انرژی کم نبوده اند جماعتی که وعده وعیدهایی را لق لقه زبان خود کرده و در هر محفل و هر فرصتی چله آن را از کمان زبان خود با تردستی خاص می کشند و با ژستی خاص مقابل رسانه ها برای پاسخگویی حاضر می شوند؛ افرادی که در آن سوی گود خبر، گاه از مذاکرات نوید بخش دم می زنند و گاه اظهاراتی تحلیل گرایانه مطرح می کنند تا ترازوی گمانه زنی های اقتصادی را ثبات بخشند.
 روزنامه نگار جماعت نیز که در پی یافتن خوراک خبری است با سرک کشیدن به ماحصل کار رسانه ای خود در قسمت آرشیو شده ذهنش متوجه می شود که چه وعده های پرطمطراقی که بعضاً از سوی مصاحبه شونده اش بیان نشده است! ولی غافل از اینکه با گذشت چند سال از آن ایرادات غرا با یک سردرگمی  در حیطه جبر و اختیار مواجه خواهد شد تا نقش زنجیره مدیریتی را در فرآیند یک تصمیم گیری به چالش بکشاند.
چندی پیش در خصوص وعده ای دو ساله که بنا بود برای تسهیل و تسریع کار بخش خصوصی مبنی بر دریافت تسهیلات با سازوکاری دیگر صورت بگیرد با رجوع به همان مدیر با یادآوری اظهاراتش با لبخندی دندان نما که حکایت از سرخوش بودن خبرنگار و ناامیدی خودش داشت، با لحنی که غافلگیری درآن مشهود بود گفت این جریان در دست مذاکره است! «مذاکره»؛ همان عبارتی که ماهیتا آوای دلنشینی دارد ولی گاها صدای فالشی از خود متصاعد می کند؛ تا برای شنونده و مخاطب موقعیتی پارادوکس وار ایجاد کند. دو سال وقفه برای اتخاذ یک تصمیم! هرچند این زمان در قیاس با مذاکرات 11 ساله با ملیتی دیگر  برسرتوسعه میدان یک گازی رقمی به شمار نمی آید.
مذاکراتی که برای برداشتن موانع و مشکلات بکارگرفته می شود گاهی اوقات تبدیل به بدافزاری می شود که بهترین جبهه و سنگر را برای مواقعی که راهی از پیش برده نمی شود ایجاد می کند؛ مصادیق این مذاکرات طولانی را می توان بین مدیران وزارت نیرو با بخش خصوصی فعال در صنعت برق، گفتگوی کارفرمایان با پیمانکاران نفتی، مذاکره برای توسعه میادین نفتی و گازی، چانه زنی برسر تعیین مدل تامین منابع مالی و به رسمیت شناختن ابزارهایی چون بورس در بخش انرژی و... به کرات دید.
سکه مذاکرات دو رو دارد؛ یا نتیجه می دهد یا در پیچ این پل جا خوش می کند. بنابراین باید پرسید در قالب میز مذاکره ارائه یک پیشنهاد، بررسی جوانب، توجیه پذیر بودن اقتصادی آن باید طی چه بازه زمانی تعریف  و تعیین شود؟ حال اگر بعد از گذر این هفت خان، روند طولانی مذاکرات به نتیجه رسید باید دید که آیا در شرایط موجود توان اجرای آن طرح به لحاظ منابع مالی و ساختار زمانی وجود دارد یا خیر؟ به عبارت ساده تر آیا هنوز طرح مذکور استراتژیک است؟ و اصولا زمان از دست رفته در منتج شدن مذاکره چه میزان آن صنعت را متضرر کرده است؟
شاید بخشی از روند مذاکرات در حیطه جبر قرار بگیرد و خارج از خواست و اراده طرفین مذاکره باشد ولی شفاف سازی در اظهار وقایع می تواند کمک موثری در ادامه روند ماجرا داشته باشد.
با این تفاسیر و با گذار از مراحل ساختاری مذاکره باتوجه به ماحصل کار، باید به ارزیابی اجمالی پرداخت که تلفظ مذاکره از سوی آن مدیر مشمول کدام وضعیت می شود؛ یک رفتار نآگاهانه برای سنگ قلاب کردن رسانه ها و فرار روبه جلو بوده است؟ یارفتاری اگاهانه به سان استفاده از یک دارونما برای تسکین مقطعی بنگاه های اقتصادی و صنعتی؟
این درحالی است که طنازی هایی دیگر در چهارچوب رسانه همچنان خودنمایی می کند؛ واکنش هایی که از سوی برخی صاحبان کرسی سر می زند بعضاً دست خبرنگار را در حنا می گذارد و یک موقعیت شش و بشی را رقم می زند، از آن نماینده ای که خود را امیر کبیر زمان می خواند تا وزیری که در پرسش و پاسخ با اصحاب رسانه به چرایی پراید 63 میلیونی وقعی نمی نهد!
از مدیر یک شرکت پتروشیمی که در نشست خبری چون سوال مطرح شده به مذاقش خوش نمی آید با فرافکنی برخورد می کند! تا مسوولی که پیش از این درِ ارگان متبوع خویش را به روی اهالی رسانه بسته بود و با دست هم دادن ابر وباد و مه و خورشیدو فلک، با گذشت چندین سال تریبون های انرژی را به رسمیت می شناسد و با یک چراغ سبز خواهان گفتگو می شود، اما در ادامه با گارد خاصی سعی در تفوق و برتری جویی مقابل خبرنگاری که تا دیروز فقط تصویر آن مدیر را در گوشه ای از اخبار منتشر شده در برخی رسانه ها نظاره گر بود، دارد!؛
تمامی ماجراهای شمرده شده از شواف ها و رفتارهای تدبیرمآبانه تعدادی انگشت شمار از افراد، حکایت گر مثنوی هفتادمن کاغذی است که با گذر زمان تبدیل به یک مونولوگ برای صاحبان رسانه می شود تا سرانجام در زیر و زبر تاریخ وعده ها و اظهارات به دست فراموشی سپرده شوند.
 
کد مطلب: 125640
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *